شوشان - دكتر ابراهيم حاجي دولو / استاد دانشگاه شهید چمران اهواز :
در خبرها آمده بود که لازم است دیوارهای دانشگاه برداشته شود تا ارتباط دانشگاه با جامعه بیشتر شود. این سخن، حرف درست و در حین حال عمیقی است زیرا می تواند دو معنای ظاهری و باطنی( حقیقی و مجازی) داشته باشد.
اگر از معنی ظاهری و فیزیکی آن بگذریم معنای باطنی آن بسیار مهم و اساسی تر است. معنای باطنی وجود دیوار، آن است که دیدگاه هاي ذهنی و فکری درافراد وجود دارد که ناشی از غفلت یا جهل بوده و سبب شده در برنامه ریزی برای ماموریت دانشگاهها، نقش و وظایف آنها در حل مشکلات جامعه، انجام پژوهشهاي كاربردي و ایجاد نوآوری و تحول در جامعه، کم رنگ دیده شود.
این دیوارهای ذهنی بسته به اینکه افراد درون دانشگاه یا خارج از دانشگاه باشند به دو شکل رفتاری خود را نشان می دهند که اولی دیوار بی اعتقادی (مخصوص افراد درون دانشگاه) و دومی دیوار بی اعتمادی (مخصوص افراد خارج از دانشگاه) نام دارند.
منظور از دیوار بی اعتقادی در افراد درون دانشگاه آنست که هنوز بسیاری از دانشگاهیان عقیده دارند که وظیفه دانشگاه فقط تربیت نیرو و تدریس توسط استاد و انجام پژوهشهاي بنيادي است و اگر استادی کار پژوهشی كاربردي و تقاضامحور انجام دهد صرفا بخاطر علاقه شخصی است. يعني وظیفه حل مشکلات جامعه و تاثیرگذاری بر جامعه یک جنبه اختیاری برای استاد دارد و اگر کسی علاقه داشت می تواند در این جهت کار کند و اگر علاقه هم نداشت همان کار تدریس و تحقيق نظري کفایت می کند. در حقیقت این افراد، دانشگاه را دبیرستان بزرگ دانسته و به کارکردهای نوین دانشگاه موسوم به دانشگاه های نسل سوم اعتقادی ندارند.
از سوی دیگر، دیواری از جنس بی اعتمادی در سمت کسانی که خارج از دانشگاه در دیگر نهادها و سازمانها اجتماعی کار می کنند و علي القاعده بايد با دانشگاه ها هم ارتباط داشته باشند، وچود دارد. بدان معنا كه بسیاری از مسولان نهادها و سازمانهاي دولتي و غيردولتي به دانشگاه ها برای یافتن راه حل مناسب و عملیاتی برای انبوه مشکلات خود اعتمادی ندارند و فکر می کنند در دایره درون سیستم، خود می تواند تمام مشکلات را بررسی کرده و راه حل ارائه دهند و اگر هم نیروهای درون سیستم کفایت نکند فقط به خارج از کشور فکر می کنند و اعتماد به کمک گیری از دانشگاههای داخل ندارند.
وجود این دو ردیف دیوار ذهنی سبب شده با وجود ظرفیت عظیم علمی دردانشگاه های کشور از یک سو و وجود مشکلات و نیازهای تخصصی و مطالعاتی در سازمانها در سوی دیگر، نتوانیم ارتباط سیستماتیک و گسترده میان دانشگاه ها و جامعه برقرار کنیم و گفتمان همكاري فراگير نشده است.
برای اینکه همانند بسیاری از کشورهای توسعه یافته، زمینه های مشارکت دانشگاه ها در حل مشکلات جامعه بیشتر شود دو ردیف دیوار ذهنی باید برداشته شود ردیف اول دیوار بی اعتقادی در میان دانشگاهیان و ردیف دوم دیوار بی اعتمادی در بین مسئولان خارج دانشگاه.
با شناخت صحیح و دقیق از مشکل می توان امیدوار بود که راه حلهای مناسب جهت گسترش ارتباط میان دانشگاه و جامعه و شكستن ديوارهاي ذهني ارائه شود. بدون درک کامل و درستی از مشکل، راه حل ها نیر کامل و موثر نخواهد بود. نبايد مشکل کاهش تاثيرگذاري دانشگاه در جامعه و صنعت را فقط در يك طرف ديد زيرا برقراري هرگونه ارتباط يك اقدام دوسویه است و اگر بهردليلي، يك طرف تمايل به ارتباط نداشته باشد نمي توان در اينكار موفق شد.
واقعيت اينست كه در دهه اخير در دانشگاهها، حرکتها و اقدامات اولیه و جدي برای تشویق اساتید به مشارکت موثر در حل مشکلات جامعه شروع شده و گفتمان آن در حال توسعه بيشتر است ولی در دستگاههاي دولتي و سازمانهای خارج دانشگاه اين حركت بصورت جدي و اصولي ديده نمي شود و بخصوص مديران ارشد، اعتمادي به گفتمان همكاري با دانشگاه ندارند. در سالهاي اخير سعي شده است كه با تصويب قوانين اجباري، ردیف بودجه اختصاصي براي پژوهش و فناوری در سازمانها تعيين شود ولي با توجه به بی اعتمادی مدیران ارشد عملا اينكار بشكل موثر و مفيد اجرایی نمی شود و بنظر مي رسد كارها و برنامه هاي زيادي جهت تشويق سازمانها به ارتباط موثر و مفيد با دانشگاهها لازم است.
بنابر این می توان نتیجه گرفت براي حذف ديوارهاي ذهني كه مانع اصلي گسترش تاثيرگذاري دانشگاهها در جامعه است، باید راه حلهای مناسب و عملیاتی در دو بخش دانشگاه و خارج دانشگاه بجدیت پیگیری شود و این راه حلها در قالب سیاستها و قوانین عملیاتی دنبال شود تا انشالله در افق میان مدت شاهد شکوفایی و گسترش همکاریهای دانشگاه و سازمانها بوده که سبب تسریع روند توسعه کشور باشیم.