شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۹۹۸
تاریخ انتشار: ۳۰ فروردين ۱۳۹۱ - ۱۰:۳۳

شوشان: مصیب شیرانی

" آب مسیر صعود خود را به عنوان ثروت می پیماید." مارک ریسنر- نویسندۀ آمریکایی

برای تولید یک کالری غذا، به یک لیتر آب نیاز است یا حداقل چندین هزار لیتر آب برای هر نفر در هر روز. میزان آبی که برای پرورش مواد غذایی نیاز داریم، 70 برابر میزان آبی است که به آن برای نوشیدن، استحمام و شست و شو احتیاج داریم. انتظار می رود در 40 سال آینده، تقاضای جهانی برای مواد غذایی دو برابر گردد، به همین جهت، مقدار آبی که برای تأمین امنیت مواد غذایی در جهان مصرف می شود نیز به دو برابر افزایش پیدا خواهد کرد.

امروز، یک سوم از مردم جهان با کمبود آب مواجه هستند. پیش بینی می شود این شرایط به دلیل تغییرات آب و هوایی که موجب وقوع مکرر سیل و خشکسالی های شدید است، وخامت بیشتری پیدا کند.این مطلب به طور خلاصه، واقعیت را در مورد آب و امنیت غذایی ترسیم می کند. پیش بینی شده که جنگ های آینده بر سر آب خواهد بود و در قرن بیست و یکم، آب تبدیل به "نفت آبی" می شود. دکتر آهنگ کوثر تعبیر زیبای آب جنگ افزاری دو حرفی را مطرح می نمایید.

چالش های مربوط به آب و مواد غذایی که پیش روی جهان قرار دارد کدام ها هستند؟ چرا آشنایی ما با آن اندک است؟ چگونه به چنین وضعیت خطرناکی رسیدیم؟ آیا راه حلی برای تخفیف بحران جهانی آب وجود دارد؟ اینها پرسش هایی است که در این مقاله به آن پاسخ گفته می شود.

تمدن های مبتنی بر آب

در بعضی نقاط جهان، مانند اروپای غربی و غرب میانۀ آمریکا، می توان با اتکا به رطوبت ناشی از بارندگی کشاورزی کرد. در بسیاری از مناطق دیگر، یا با شرایط آب و هوایی خشک رو به رو هستند، مانند خاورمیانه، شمال آفریقا و بخش های زیادی از ایران، و یا این که بارش باران به وقوع چند نوبت طوفان های سالانه محدود می شود، مثل مونسون های آسیا. تمدن هایی که تحت چنین شرایطی پدید آمدند، همگی وابستگی عمیقی به قابلیت کنترل آب برای کشاورزی داشتند. در مصر باستان، برخورداری از امکان آبیاری، منشأ ثروت و دارایی بود. قناتها وآب انبارهای و تونل های آب زیرزمینی در ایران از شاهکارهای مهندسی بود که بعضی از آن تا به امروز باقی مانده است. بسیاری از مهاراجه ها و شاهان هند و سریلانکا به خاطر کاردانی در بنای سد در میدان کارزار، در یادها مانده اند. طی هزاره های متمادی، امنیت غذایی وابسته به کنترل آب بوده، اما سرعت توسعۀ منابع آب طی دوران اخیر، بی سابقه بوده است.

در قرن بیستم، جمعیت جهان سه برابر شد، اما مقدار آبی که از رودخانه ها و سفره های زیرزمینی آب برای مصارف انسان برداشته می شود، شش برابر افزایش یافت. در اواسط قرن گذشته، تعداد سدهای بزرگ جهان با ارتفاع بیش از 15 متر، به 9000 رسید که از این تعداد، سه چهارم آن در کشورهای صنعتی واقع بود. امروز بیش از 49.000 سد بزرگ در جهان است که دو سوم آن در کشورهای رو به توسعه، خصوصا در آسیا واقع شده. در آن واحد، توسعۀ پمپ های برقی که با موتورهای کوچک دیزل کار می کرد، منجر به انقلابی در بهره برداری از آب های زیرزمینی گردید. تنها در هند، بیشتر از 20 میلیون حلقه چاه حفر شد که بیشترین استفادۀ آن برای آبیاری بود. در پایان قرن بیستم، تولید جهانی غذا برای تغذیۀ جمعیت جهان کافی بود (در صورتی که فقرا هم قدرت خرید آن را داشتند) و قیمت مواد غذایی بسیار پایین بود، و این همه به خاطر سرمایه گذاری عظیم جهانی در توسعۀ منابع آب برای تأمین امنیت غذایی، نیروی آب و کنترل سیل بود.

انقلاب سبز

در دهه های 1960 و 1970، افزایش سریع جمعیت در نیمکرۀ جنوبی و میزان گرسنگی در شبه قارۀ هند و مناطق جنوبی صحرای آفریقا منجر به بروز ترس فراگیری در مورد عدم توانایی حمایت از جمعیت 6 میلیاردی جهان گردید. بنیاد فورد و بنیاد راکفلر رهبری تلاش های عمدۀ بین المللی را برای تقویت تولید مواد غذایی در جهان به عهده گرفتند. مجموع این اقدامات "انقلاب سبز" نامیده می شود. شناخته شده ترین رکن این انقلاب، عرضۀ انواع اصلاح شدۀ محصولات غذایی از قبیل برنج، گندم، و ذرت بود. حاصل این تلاش ها اهدای تنها جایزۀ نوبل در رشتۀ کشاورزی علمی به نورمن بورلاگ در سال 1970 و به خاطر پرورش گونه ای گندم اصلاح شده با دانه های گرد و مقاوم در برابر آفات نباتی بود.

این تحول در تولیدات کشاورزی نیاز به کود و آبیاری داشت. فرض بر این بود که آب لازم جهت تقویت کشاورزی و پیشرفت آن به سوی امنیت غذایی، مانند بسیاری از زیر ساخت ها از قبیل احداث جاده، با قیمت های بسیار نازل به کشاورزان عرضه شود. با حمایت بانک جهانی و بسیاری از اهدا کنندگان دو جانبه از جمله سازمان توسعۀ بین المللی ایالات متحده، دولت های سراسر آسیا و تا حدی نیز آفریقا، از برنامۀ سد سازی و کانال سازی مناطقی چون غرب آمریکا و حوضۀ موری- دارلینگ استرالیا، پیروی کردند. کشاورزان برای بهره برداری از آب های زیرزمینی، در حفر چاه و تأمین پمپ های آب سرمایه گذاری می کردند. در آغاز قرن بیست و یکم، 17 درصد از زمین های کشاورزی که 40 درصد از کل مواد غذایی جهان در آن پرورش می یافت، آبیاری می شد. کشورهایی مانند تایلند، هند، ویتنام و مکزیک، علی رغم افزایش میزان جمعیت خود، تبدیل به صادرکنندگان مواد غذایی شدند.

ارزش آب

تلاش های مربوط به توسعۀ منابع آب اساسا عبارت است از تغییر مسیر آب و هدایت آن به رودخانه ها و کانال ها برای مصارف صنعتی، کشاورزی و یا شهری. زمین های باتلاقی گسترده ای مانند اِوِرگلیدز در فلوریدا به عنوان زمین های بایر و منشأ بیماری هایی چون مالاریا تلقی می شد. با فرض این که آب دارای ارزشی معادل صفر در طبیعت بود، هر ارزشی که از طریق آبیاری حاصل می شد، به معنای مشارکت در جامعه بود. سیاست اصلی دولت ها سرمایه گذاری در زیرساخت ها و تأمین آب مورد نیاز کشاورزان بدون دریافت هزینه - یا با قیمت زیر هزینه های مربوط به عملیات و نگهداری – بود.

این سیاست پیامدهای پیش بینی نشده ای به همراه داشت. کشاورزانی که از آب رایگان یا نسبتا رایگان برخوردار بودند، انگیزه ای برای استفادۀ بخرادنه از آن و یا سرمایه گذاری در فن آوری ذخیرۀ آن نداشتند. پیامد دیگر آن ایجاد کاغذ بازی های گستردۀ دولتی برای تأمین آب مورد نیاز کشاورزان بود که به بودجۀ دولت متکی بودند و نه به درآمدهای خود. بوروکرات ها انگیزه ای برای پاسخگو بودن در برابر کشاورزان و یا تأمین خدمات بهتر برای آنان نداشتند. در بسیاری جاها، مأموران کنترل آب شگردهایی برای کسب منافع شخصی به کار می بردند- از دریافت رشوه از طریق عملیات ساختمانی یا قرار دادهای نگهداری، تا تأمین امتیازاتی برای کشاورزانی که مایل به پرداخت مبالغ اضافی بودند. به نفع زمین داران مرفه و مأموران آب بود که چنین توافق هایی را پنهان نگه دارند. کشاورزان فقیر، کمتر از سهم و حق خود دریافت می کردند و جامعه بهای سیستمی را می داد که بازده ضعیفی داشت. آبی که از این طریق تأمین می شد، ارزش کمتری از آن چه که باید داشت.

با گذشت زمان، جوامع به تدریج دریافتند که "آب دست نخورده" دارای ارزش زیادی است. رودخانه و زمین های باتلاقی، دلتاها و گیاهان درختچه های ساحلی که به آن وابسته اند، نقش حیاتی دارند:

- ماهیگیری. - مصارف دشت های سیلابی مانند کشاورزی، گله داری و جنگل کاری در دشت های سیلابی. - محافظت در برابر وقوع سیل. - رساندن مواد مغذی به دشت های سیلابی. - نگهداری از دلتاها و کرانه ها که بدون برجا گذاشتن رسوب دچار فرسایش می شوند.

کوتاه سخن این که، اکنون به زمین های باتلاقی و کرانه ها به دلیل خدمتی که به اکوسیستم می کنند، بها داده می شود.

آموخته ایم که همۀ آب ها به درد هدفی می خورند- و همۀ آب ها با ارزش اند. بعضی از طرح های آبیاری برای جامعه ارزش کمتری نسبت به اکوسیستمی که جایگزین آن شده اند دارند.

تمام شدن منابع

رویکرد قدیم به توسعۀ منابع آب، در محدودۀ خود باقی مانده است. پیش بینی افزایش میزان جمعیت نیاز به تولید مواد غذایی بیشتر دارد حتی اگر رشد ثروت در کشورهایی مانند چین و هند مصرف غذای سرانه را نیز افزایش دهد. حرکت کلی حاکی از دو برابر شدن تقاضا برای مواد غذایی تا سال 2050 است. ادامۀ روند عادی امور، نیز مستلزم دو برابر شدن حجم آبی است که به مصرف کشاورزی می رسد. این کار در تئوری می تواند با افزایش زمین های زیر کشت صورت گیرد، اما در عمل زمین زیادی باقی نمانده است. راهبردی دیگر، استخراج بیشتر آب از طبیعت است، اما رودخانۀ مناسب یا بهترین محل برای احداث سد دیگری، وجود ندارد. در واقع نشانه های زیادی دال بر این که تا این جا هم منابع طبیعی بیش از حد مورد بهره برداری قرار گرفته اند، وجود دارد:

- رودخانه هایی مانند. هامون زاینده رود،. کارون که زمانی از پر آب ترین بودند، هم اکنون طی دورۀ بحرانی ظرفیت آب، حتا آب آنها به نیمه مسیر نیز نمی رسد، زاینده رود به دلیل برداشت زیاد و کنترل نشده برای تامین آب صنایع فولاد و شرب و کشاورزی با بازده 30 درصد عملا رمقی برای ادامه مسیر تا گاو خونی ندارد.بی تدبیری در مدیریت 11 میلیارد متر مکعب آبی که از چهار محال وارد اصفهان می شود. رویای شیرین ساکنان اصفهان را به کابوس بدل کرده است.

دریاچه ارومیه در حال خشک شدن است ودریای آرال و خشک و تبدیل به سایه ای از آن چه بوده گردیده است و نمونۀ یکی از وخیم ترین فجایع جهان است.

- سطح آب های زیرزمینی در بسیاری از مناطق آسیا، مانند ایالت گجرات هند، در یک دورۀ 25 تا 30 ساله، بیش از 150 متر پایین رفته؛ مردم هزاران چاه آب و روستا را رها کرده اند- کانال های آب را فقط یک نسل مورد استفاده قرار دادند.

- خشکسالی طولانی و چند سالۀ استرالیا اخیرا موجب خسارت کشاورزی نیازمند به آبیاری شده و منجر به 10 سال گرانی قیمت گندم گردید. سفره زیر آب در کرمان و یزد به شدت افت کرده است و بسیاری از دشتهای کشور به دشت های ممنوع برداشت آب تبدیل شده اند.

- دادگاه های کالیفرنیا تغییر مسیر آب از کالیفرنیای شمالی و شهرهای جنوبی این ایالت را برای حمایت از گونه های مواجه با خطر انقراض در دلتای رود سن هواکین و ساکرامنتو محدود کرده و این تصمیم موجب بحرانی شدن وضعیت کشاورزی نیازمند به آبیاری در یکی از مولد ترین سیستم های کشاورزی جهان شده است.

- رود نیل در مصر که از زمان فراعنه نقش سبد نان کشور را ایفا می کرد، آب کافی ندارد و تنها نیمی از غذای مورد نیاز اهالی کشور را تأمین می کند؛ باقی مانده آن باید صادر شود.

استان چهار محال که 10 درصد آب کشور را تامین میکند خود با خشکسالی و تنشنگی زمینها کشاورزی دست پنجه نرم میکند.( سخت ترين دوران خشکسالي در 30سال اخير) تنها گزینه ای که بیشتر به واقعیت نزدیک است، افزایش بازدهی مقدار آبی است که مورد استفاده قرار می گیرد، به طوری که هر قطرۀ آن برای تولید محصولات به کار برده شود و ارزش هر قطرۀ آن افزایش پیدا کند- به منظور استفاده در تولید مواد غذایی، اشتغال زایی، بهبود وضع بهداشت و محیط زیست. این چالش بزرگی است، خصوصاً جایی که یارانۀ قیمت آب انگیزه ای برای افزایش بازدهی نیست، اما می تواند باشد. به عنوان مثال برداشت آب منابع سطحی آب(زاینده رود) تنهاد در بخش کشاورزی در استان اصفهان 1.3 میلیارد متر مکعب می باشد. از این رو اگر و تنها 10 در صد کارایی مصرف آب کشاورزی را بالا ببرند (10% *1.3 میلیارد متر مکعب) عددی حدود 130 میلیون متر مکعب یعنی دو برابر حداکثر حقابه تالاب گاوه خونی(10 تا 60 میلیون متر مکعب به نقل از مدیرعامل شرکت آب منطقه ای اصفهان) در سال در رودخانه زاینده رود جریان می یابد.

تغییرات آب و هوایی

همان طور که امنیت غذایی منوط به دسترسی به مواد غذایی است و نه تولید بیشتر آن، میزان ضربه پذیری در برابر تغییرات آب و هوایی هم بیشتر بسته به قابلیت تطبیق است تا خطرات خود این پدیده. در مسئلۀ آب، راه حل رسیدن به امنیت غذایی و مدیریت بحران های آب و هوایی، در قابلیت کنترل میزان بارندگی روزانه و سالانه (در کشاورزی وابسته به بارندگی) و خشک شدن آب رودها (در کشاورزی نیازمند به آبیاری) است.

تغییر روزانه در میزان بارش، مهم ترین عامل خطرناک برای غالب روش های کشاورزی است. بنابراین، تغییر الگوهای بارشی (در زمان و در مکان) مهمترین بُعد تغییرات آب و هوایی در ارتباط با امنیت غذایی است.

بسیاری از گزینه های تطبیقی نمونه هایی از مدیریت بحران آب و هوایی هستند، به ویژه شیوه های آبیاری. شیوه های آبیاری اجازه می دهند مدیریت خوبی در مورد آب به اجرا درآید کما اینکه بر اساس بررسی انجام شده تنها 10 درصد افزایش بازده آبیاری در استان اصفهان دبی پایه دو برابری را برای زاینده رود تامین می کند که بوسله آن سلامت اکوسیستم منتفع از این رودخانه تضمن می گردد(مراجعه به مقاله جز خشکسالی، آیا بی تدبیری مدیران در خشکاندن زاینده رود نقش داشته است؟// شوشان/مصیب شیرانی1388). و همین موضوع قابلیت انعطاف پذیری در برابر تغییرات آب و هوایی را افزایش می دهد. از سوی دیگر، حوضۀ رودهایی که هم اکنون در معرض خشکی قرار دارند نیز در برابر تغییرات آب و هوایی ضربه پذیر هستند.

مردمان فقیر بهای آن را خواهند پرداخت

در جهان غذای کافی برای تغذیۀ همه کس تولید می شود، یعنی حدود 17 درصد بیشتر از 2700 کالری مورد نیاز روزانۀ افراد. با این حال، بنا به ارزیابی سازمان خواربار و کشاورزی وابسته به سازمان ملل (FAO) بخش عظیمی از جمعیت انسان ها در گرسنگی به سر می برد. طبق آمار اخیر، تعداد افراد دچار سوء تغذیه بالغ بر 925 میلیون تن، و برابر با 13 درصد از کل جمعیت جهان است، که نسبت به 824 میلیون تن در سال 1990، افزایش داشته است. فقر علت عمدۀ گرسنگی است. مردم گرسنه، یا زمین کافی برای پرورش مواد غذایی در اختیار ندارند و یا از پول کافی برای خریداری آن برخوردار نیستند. نتیجه می گیریم که تنها بالا بردن میزان تولید مواد غذایی، از تعداد گرسنگان نمی کاهد، مگر این اقدام به نحوی صورت بگیرد که در اشتغال زایی و ایجاد درآمد برای مردم گرسنه مؤثر واقع شود.

یافتن راه خروج از بحران

آیا می توانیم بازده آب را تا سال 2050 به اندازه ای افزایش دهیم که میزان تولید مواد غذایی به دو برابر برسد؟ آیا این کار را می توان به ترتیبی انجام داد که تعداد افراد دچار سوء تغذیه کاهش یافته و خدمات مربوط به اکوسیستم نیز حفظ شود؟ خبر خوب این است که بازده آب در حال حاضر و در بسیاری مکان ها پایین است. به این معنی که جایی برای ایجاد اصلاحات وجود دارد. ارزش آب در آبیاری، از 1 تا 2 سنت آمریکا در هر متر مکعب برای کشت گندم، 5 تا 10 سنت برای کشت محصولاتی از قبیل نیشکر، و 50 سنت برای پرورش میوه و سبزیجات متفاوت است. اما این ارقام نه تنها به نوع محصول، بلکه به محل کشت، روش های کشاورزی و فنون ذخیرۀ آب نیز بستگی دارند. در حالی که بیشتر کشاورزان برای تولید یک کیلو گندم به 1 تا 2 متر مکعب آب نیاز دارند، دیگران این کار را با کمتر از نیم متر مکعب انجام می دهند. به همین جهت، امکان مهمی برای کشاورزان وجود دارد که بازده هر قطرۀ آب را افزایش دهند. با این حال، این کاری نیست که به سهولت انجام گیرد. این مشکلی است که بسیاری در حل آن کوشش کرده اند، اما معدود کسانی در این امر موفق شده اند.

راه حل های عاجل، مانند پرورش گونه های پربار در دهۀ 1970 در هند و پاکستان که طی پنج سال میزان تولید کشاورزی را 50 درصد افزایش داد، در دسترس نیست. بعضی راه حل ها پرهزینه نیستند اما نیاز به تغییرات نهادینۀ وسیعی در مدیریت آب و پاسخگویی به مصرف کنندگان دارند. موفقیت در هر دو راه حل دشوار است. برخی راه حل ها را می توان در دستاوردهای فن آوری یافت، مانند شیوۀ آبیاری قطره ای که در فلسطین اشغالی مورد بهره برداری قرار گرفت و قادر است بازدهی آب را به دو برابر افزایش دهد، اما در پیش گرفتن فن آوری های نوین، غالبا مستلزم سرمایه گذاری های کلان است که در توانایی مالی کشاورزان خرده پا نمی گنجد.

کنترل آب برای رسیدن به امنیت غذایی و محیط زیست سالم مستلزم تلاش عظیمی است. اگر دولت ها یارانه ها را حذف کردهاند باید ارزش محیط زیست را تأیید، و رقابت افرادی را که توانایی حفر چاه های هر چه عمیق تر دارند، متوقف کنند. انطباق با تغییرات آب و هوایی در همه جا باید در اولویت قرار بگیرد. کشورهای صنعتی باید بر موارد زیر تأکید کنند:

- کنترل انتشار مواد شیمیایی مرکب، مانند سموم دفع آفات، و داروها. - احیای اکوسیستم های بیمار، برای مثال با حذف نقش سدها. - استفاده از آب با در نظر گرفتن نهایت ارزش آن.

در کشورهای رو به توسعه، امنیت غذایی برای همگان مستلزم تهیۀ امکانات برای نیازمندان است. طرح های مختص آموزش دادن به فقرا برای پرورش مواد غذایی و ایجاد درآمد برای آنان، بسیار مفید واقع می شوند. این طرح ها می تواند شامل اجرای آبیاری قطره ای، بهره برداری از آب باران یا پروژه های چند منظورۀ آب باشد که افراد خانوار بتوانند از آن بنوشند و با آن استحمام کنند، و همچنین حیاط خلوت های ذخیرۀ آب، آمادگی پرورش دام یا حمایت از صنایع دستی و روستایی.

به طور خلاصه باید گفت، در حالی که امنیت غذایی قرن بیستم از طریق افزایش حجم آب استخراج شده از طبیعت تأمین می شد، چالش امروز مدیران آب، مضاعف کردن بازدهی آبی است که در 40 سال آینده مورد استفاده قرار می گیرد. لذا بکار گیری تصمیمات کارشناسی بجای تصمیمات سیاسی را برون رفت از مشکلات آب در حوضه کارون و زاینده رود است.

مصیب شیرانی کارشناس ارشد منابع طبیعی


نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار