شوشان - شهاب زمانی :
این روزها فضای روانی جامعه ، مملو از غم ، نگرانی و تشویش است . ترور سردار سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه و تعداد دیگری از نظامیان کشورمان توسط نیروهای آمریکایی و سپس سقوط هواپیمای اوکراینی و جان باختن ۱۷۰ نفر در این سانحه تاسف بار ، چنان افکار عمومی را در غم و اندوه فرو برد ، که بدون شک ملت ما این حوادث را همچون سرنگونی هواپیمای مسافربری خطوط هوایی کشورمان توسط ناو آمریکایی وینسنس ، غرق شدن نفتکش سانچی ، آتش سوزی ساختمان پلاسکو تهران و حوادث اینچنینی را ، از یاد نخواهد برد و در حافظه خود ثبت و یادآور روزهای تلخی خواهند بود.
بدون شک ، بروز حوادث و رخدادهای ناگوار بخشی از زندگی و حیات هر فرد و یا ملتی است که حتی در کشورها توسعه یافته نیز ، نمونه های مشخصی از این دست را می توان جستجو و عنوان نمود و شاید هم گریزی از آن نباشد.
اما آنچه مسلم است ، بروزحوادث مختلف در دنیای مدرن ، با مدیریت درست حکومت ها ، یا امکان به وقوع پیوستن آنها صفر شده و یا به حداقل ممکن رسانده شده است ، الا اینکه حوادث طبیعی باشد که بشر در بروز آنها دخیل نبوده و یا توانایی ممانعت از آنها نداشته باشد.
لذا در خصوص دو حادثه غم انگیز اخیر ، که به دلایل مختلف به کشور ما تحمیل شده است ، با توجه ظواهر امر و اطلاعات موجود ، دو نکته قابل یادآوری و بررسی است :
اول اینکه ؛ پس از حمله معترضان عراقی به سفارت آمریکا در بغداد و انتصاب آن به نیروهای حشدالشعبی و مخابره عکسی توسط رویترز از نوشته ” قائدنا سلیمانی ” که مشخص نیست از سوی چه فرد یا گروهی انجام شده است ! ، و متعاقب آن تهدیدات جدی دولت آمریکا مبنی بر پاسخگو بودن ایران نسبت به این واقعه ؛ چگونه اجازه داده می شود که فرمانده نیروی قدس سپاه در این اوضاع متشنج و تهدیدآمیز به بغداد سفر کند ؟ به کشور تحت اشغالی که، نیروهای اطلاعاتی کشورهای متعددی حضور داشته و آمریکا نیز از طریق همپیمانانش در منطقه ، اشراف اطلاعاتی خاص و کاملی بر آن داشته است .
دوم اینکه ؛ پس از حملات موشکی به پایگاههای آمریکا در عراق توسط نیروهای مسلح ایران ، علی رغم تهدید آمریکا مبنی بر انجام حملات تلافی جویانه ، پرواز هواپیمای مسافربری در فضای کشور از روال عادی خود خارج نشد و به هواپیمای مسافربری اوکراینی اجازه پرواز داده می شود ؛ مسئله ای که در هیچ کجای دنیا نمی توان چنین سازوکاری را سراغ گرفت و به عواقب آن توجه ننمود!
با دقت نظر و تامل در وضعیت کشورهای ساختارمند ، قانونمند و متکی به مستندات علمی ؛ آنچه را کمتر می توان سراغ گرفت ، حوادثی است که منشاء آن قصور و خطای فردی یا ساختاری باشد .
امروزه سوء مدیریت ، نفی دیسپلین سازمانی ، استفاده از راه های میانبر ، قانون گریزی ، نفی بروکراسی ( ترتیب سازمانی و قاعده مندی) و عدم توجه به دستورالعمل های مکتوب و استاندارد ، نه تنها جایگاهی در ساختارهای پیچیده و مستحکم دنیا ندارد بلکه گذار از این موارد ، توانسته است کشورهای توسعه یافته را از بسیاری مشکلات و معضلات مهم ناشی از خطای فرد یا ساختار ، رها ساخته و از بروز و تحمیل هزینه های مختلف ممانعت بعمل آورد.
آنچه را که می توان در مقیاس کوچکتر و در بسیاری از سازمان ها ، ادارات و ارگان های کشورمان مشاهده نمود ، آن است که ما نتوانسته ایم دیسپلین و نظام سازمانی دقیق و استانداردی را در امور جاری برقرار و بر اجرای دقیق آن ، مصّر بمانیم .
ما هنوز هم از نوعی بی نظمی و قانون گریزی مفرط در سازمان ها ، ادارات و ارگان های مختلف رسمی رنج می بریم .حال باید جستجو و بررسی نمود که آیا وجود چنین رویه ای ، حساب شده و مورد نظر عده ای می باشد و یا علی رغم برنامه ریزی ها و هزینه های کلان در صدور دستورالعمل ها و بخشنامه ها ، نتوانسته ایم در این خصوص موفق عمل نمائیم .
با کنکاش در وضعیت ملل مختلف، پی خواهیم برد آنچه که کشورها و ملت ها را از گزند مصائب ، معضلات و مشکلات اینچنینی ( که ما به آن دچار هستیم ) ، در امان نگه داشته و هیچ امکانی را برای برداشت های شخصی خارج از دستورالعمل های عملیاتی استاندارد ، میسر ننموده است ، توجه به قوانین و دستورالعمل هایی است که در کشور ما ، عده ای آنها را دست و پاگیر و مانع پیشبرد کارها و رسیدن زود هنگام به اهداف می دانند !
مسلما آنچه که بر پایه سعی و خطا قرار داشته باشد و فارغ از اصول علمی ، تجزیه و تحلیل و سپس تصمیم گیری شود ؛ از یک سو نمی تواند برای یک ساختار و اعضای آن اطمینان بخش باشد و از سویی دیگر نیز ، مطمئنا بازخورد های مثبت و متناسبی نیز با توجه به هزینه های مربوطه نخواهد داشت ، یعنی اینکه بیشتر منجر به مسائل بغرنج و عواقب خسارت بار خواهد شد تا نتایج مثبت ، سودمند و مسرت بخشی که همه منتظر آنند!