به هر حال نباید فراموش کرد که فیلم های مهم صرفاً نه یک اثر هنری فردی بلکه حاوی رمزگان های متفاوتی نیز هستند که برآورده کننده نظرات دست اندرکاران پیدا و پنهان آنان یا مراکز تصمیم ساز استراتژیک و آینده پژوه هستند و به هیچ وجه نباید در تحلیل ها از این موضوع غفلت ورزید. بنابراین در این جهان هماهنگ مادی، عنصر خبرنگار فاش گو برخلاف رویه معمول در «عصر ارتباطات» در غرب که خبرنگاران و وکلا افرادی منجی جامعه هستند تبدیل به عنصری نامطلوب و اغتشاش گر و توهم افزا در عصر «بیماری های اپیدمیک» می گردد و به اخراج از زمین بازی متهم می شود چرا که بر خلاف منافع ملی عمل کرده است.
شوشان - امید حلالی :
در ژانر ادبیات داستانی و سینما چه بسا آثاری که پس از چندی به عالم واقع پیوسته و نمودهایی از آنان به عینیت رسیده اند که از مشهورترین آنها داستان های «ژول ورن» هستند مانند 20 هزار فرسنگ زیر دریا که نمودی از یک زیر دریایی سال ها پیش از ساختن آن ست که قرابت و نسبت تخیل انسانی با اتفاقات پیش رو یا بی نشانی های پشت سر و تاریخی را نشان می دهد.
فیلم «شیوع» ساخته 2011 ساخته «استیون سودربرگ» از این دسته است. فیلمی که اضطراب و مخاطرات بشری را در مواجهه با بیماری های پر قدرت در قرن جدید نشان می دهد. بیماری هایی با منشا ویروس هایی تغییر شکل یافته با شیوع بالا از طریق تنفسی و لمسی. داستان این فیلم الهام گرفته و تحت تاثیر از بیماریهای واگیردار در دهه اول قرن بیستم همچون شیوع نوعی از کروناویروس به نام سارس در سال ۲۰۰۲ و آنفلوانزای خوکی در سال ۲۰۰۹ است.
تماشای فیلم شیوع همانند آن است که انگار امروز دوربین در دست گرفته ای و در خیابان های پکن، تهران، رم و ... حال و روز مردم و کادرهای پزشکی و مدیران جامعه را تصویر کرده ای. فیلمی که ناگهان و از پس سال ها از روی پرده بیرون آمده و رنگ و بوی واقعیت به خود گرفته است.
خانمی برای کار اداری از امریکا به چین می رود و در برگشت در فرودگاه توقف می کند. پس از بازگشت، وی و چند فرد دیگری که به نوعی در آن فرودگاه حضور داشته اند با علایمی همچون تب ناگهانی و عفونت دستگاه تنفسی و سرگیجه با سرعت از پای درمی آیند. کودک خردسال زن نیز بلافاصله از بین می رود و در می یابند که همسر او پس از قرنطینه مصونیت دارد که نقطه امیدی در دل آن در هم ریختگی ها و اضمحلال است که این کورسوی امید تا به آخر فیلم پیش می رود و پر رنگ تر می شود. کشورهای مختلف به یمن بنگاه های خبری و رسانه ها اخبار آلودگی و بیماری مردمان خود را به اشتراک می گذارند و معضل همه گیر جهانی ایجاد می شود. دولت امریکا سعی می کند کشت و آزمایش ویروس را در اختیار خود گیرد و از آزمایشگاه های خصوصی سلب اختیار می کند و رسانه ها تلاش دارند تا به اخبار پشت پرده دست یابند که در این میان یک خبرنگار شاخص ره به افراط می پوید و مدعی آلودگی با منشاء دولتی و از طریق انتشار در هوا می شود لیکن محققین در تشخیصی علمی و واقع بینانه اصرار بر طریقه انتقال صرفا از طریق تنفس و لمس سطوح و وسایل مشترک دارند. تصویر این روزهای مردمان ماسک زده و دستکش پوشده در غالب پلان ها تکرار می شود. تعطیلی مدارس و دانشگاه ها اقدام بعدی پیشگیرانه است. توصیه شدید و اکید به شهروندان برای رعایت بهداشت فردی و نظافت و رعایت فاصله با یکدیگر، قرنطینه خانگی و ممنوعیت ورود و خروج به شهرها تا حد اعلام حکومت نظامی توسط رییس جمهور ایالات متحده پیش می رود. غارت فروشگاه های مواد غذایی، درگیری در صف های توزیع بسته های غذا، حمله به داروخانه ها بخاطر کمبود دارو و... از دیگر اتفاقاتی ست که به تصویر کشیده می شود.
کمبود آهک برای دفن مردگان، رها شدن بیش از حد زباله ها در سطح شهر بخاطر مختل شدن کار شهرداری ها و دستگاه های خدماتی، قتل و غارت مسلحانه بر پایه بدست آوردن غذا و دارو از دیگر مسایل مطرح شده ای ست که البته در فازهای متعاقبی ست که خوشیختانه در عالم واقع تا اکنون به وقوع نپیوسته و ...
شیوع پر سرعت بیماری که از طریق تنفس و لمس سطوح است از مرز کشورها در می گذرد و میلیون ها نفر را مبتلا کرده و تا حد میلیارد نفر می رسد. لیکن خط دیگر روایی و کشف واکسن در نهایت با کوشش و از خود گذشتگی دانشمندان به نتیجه می رسد که البته می تواند نتیجه عکس داشته باشد و به جهش ویروس و قدرت یابی بیشتر آن و از بین رفتن کادر محقق بیانجامد که به خیر می گذرد و باز هم این بار روی نحوه توزیع آن گمانه زنی در می گیرد. امنیت ملی فدرال را نظر به ریختن واکسن در مخازن عمومی آب است اما نهایتا به شیوه قرعه کشی بر اساس توزیع واکسن بین متولدین هر ماه مشخص صورت می گیرد. مافیا و سازمان های اطلاعاتی چین و دانشمندان آن نیز به عنوان قطب دیگر ماجرا و در واقع سرمنشا بیماری وارد عمل شده و دانشمند غربی گروگان گرفته شده را با واکسن مبادله می کنند. همزمان گفته می شود که 5 شرکت داروسازی در حال تهیه واکسن به شکل پنهانی اند یعنی همان کسانی که ویروس را ساخته اند دنبال تولید پادتن آن هستند که بهره مندی از چرخه ی عظیم مالی را در پی دارد. نهایتاً پس از غربال گری و رد زنی نخستین مبتلایانی که در چین حضور داشته اند توسط محققان و بازنگری دوربین های مدار بسته مشخص می شود که ماجرا از کانون یک مهمانی در چین و محل سرو غذایی شروع شده که منشایی خوکی – خفاشی دارد بدین طریق که با از بین بردن نخل های زینتی خفاش ها به سوی خوشه های موز می روند و پس از آن به خوکدانی رفته و از مدفوع آنان خوک تغذیه کرده و پس از آن خوک با ذبح و طبخ وارد چرخه خوراکی آن مهمانی می شود و ...
منشا خفاشی ویروس از چین و نحوه شیوع و ابتلا به کل دنیا و مشخصات آن بسیار منطبق است با وضعیتی که این روزها کرونا برای جهانیان در سال 2020 بوجود آورده است و بدین سان می تواند مقوم نظریه های توطیه توسط کانون های جهانی و آزمایشگاه های در خدمت قدرت ها و دولت ها و شبه دولت های مافیایی باشد. رفتار ویروس جدید کرونا در از بین بردن کهنسالان و افراد با سن بالا نیز بر تنظیم شدن ویروس برای تحقق اهداف خاص و از بین بردن قشری از افراد و هرم جمعیتی پیر نیز به میزان زیادی مشکوک تلقی می شود چرا که بیش از همه توجه به پاکسازی نسلی و قلع و قمع جمعیتی دارد که می تواند نهایتاً به نفع بیمه گزاران و نهادهای تامینی و ... باشد.
البته پایان بندی فیلم شیوع که با نریشن تذکر عاقبت خبرنگار جسور است در نوع خود جالب می باشد. وی از مرز اعتدال در رفتار حرفه ای خارج شده و با پیش داوری و دامن زدن به توهم توطیه با منشا دولتی و اتهام به نهادها و مسئولان در کتمان واقعیت ها و آمارها بر ضد منافع ملی محکوم به حبس طویل المدت می شود و دختر بازمانده از «زوج کشته شده – مصون» ابتدای فیلم که تحت مراقبت و تدابیر و جدیت پدر از بیماری رسته است به وصال با معشوق در می آید تا فرآیند ایجاد نسل نو همچنان ادامه یابد و غلبه نهایی روشنی بر قدرت های نهانی شیطانی و تاریکی تلقی شود و باز هم روز از نو و روزی از نو.
اتفاقات بزرگ و بیماری های همه گیر و اپیدمیک در واقع نقطه انفصال و عزیمتی دیگر برای تمدن ها و نسل بشری به حساب می آیند. از این دست بوده اند انجماد یا گرم شدن زمین، شیوع طاعون و وبا و ... که منجر به تغییرات کلی نسل ها و ساکنین زمین گردیده است و ... فیلم پیام های پنهانی در خود نهفته دارد که به غایت هدفمند است. در حالی که امروز در خیابان های هند که از مرز میلیارد نفر گذشته است و می رود تا در سالیانی دیگر به پر جمعیت ترین کشور جهان مبدل گردد بار دیگر مناقشات مذهبی بین هندوها و مسلمانان بالا گرفته است اما فیلم اشاره ای گذرا بر خالی شدن اماکن مقدس مذاهب از مسجد و دیر و کلیسا از زوار و مومنان را به تصویر می کشد. پایان بندی فیلم «شیوع» در مهار و غلبه بر بیماری فارغ از نقش نیروهای مقدس و کیهانی ست به گونه ای که در بعد فردی بر تدبیر مرد مصون از بیماری در مراقبت از فرزند و نسل خود برمی گردد و محقق نیز با ایثار گری به کشف پادتن توفیق می یابد. در این بین نیروهای نظامی و مدیران سیاسی جامعه جهانی و نهادهای تخصصی همچون سازمان بهداشت جهانی و پیشگیری از بیماری های واگیردار نیز کار حرفه ای خود را انجام می دهند و رسانه ها به یمن جهانی شدن هم سرنوشتی جهانیان را فارغ از رنگ و نژاد به تصویر می کشند کما اینکه رییس سازمان بهداشت جهانی یک سیاه پوست است.
از این منظر شاید بتوان بر پایه تئوری های توطئه معرفی کردن کشوری متخاصم یا شهری مقدس را به عنوان کانون در یک منطقه و زبانه کشیدن موج های سرکش بیماری از آن را بهتر رمزگشایی کرد.
به هر حال نباید فراموش کرد که فیلم های مهم صرفاً نه یک اثر هنری فردی بلکه حاوی رمزگان های متفاوتی نیز هستند که برآورده کننده نظرات دست اندرکاران پیدا و پنهان آنان یا مراکز تصمیم ساز استراتژیک و آینده پژوه هستند و به هیچ وجه نباید در تحلیل ها از این موضوع غفلت ورزید. بنابراین در این جهان هماهنگ مادی، عنصر خبرنگار فاش گو برخلاف رویه معمول در «عصر ارتباطات» در غرب که خبرنگاران و وکلا افرادی منجی جامعه هستند تبدیل به عنصری نامطلوب و اغتشاش گر و توهم افزا در عصر «بیماری های اپیدمیک» می گردد و به اخراج از زمین بازی متهم می شود چرا که بر خلاف منافع ملی عمل کرده است.
فیلم شیوع از این منظر پایانی بر عصر ارتباطات و دروازه ای برای ورود به عصر بیماری های اپیدمیک است و کنار زننده فرضیه های پایان جهان توسط نبرد اتمی ابرقدرت ها چرا که در این عصر و دوره جدید می توان تصور کرد که برای ویروسی هوشمند پادتنی تهیه نشود و نتوان غول نسل به نسل جهش یافته را به بطری برگرداند که آن وقت است که پایان نسل بشر رقم می خورد.
به هر حال فارغ از محتوای فیلم شیوع ، ویروس کرونا ماهیتی آخر الزمانی دارد چرا که اگر فلاسفه و حکما و شعرای ماقبل ما در پی اثبات ماهیت هستی و کند و کاو در نقطه آغاز و صفر پیدایش بودند به نظر می رسد که نسل نو متفکران این مرحله را با سردرگمی و تعلیقی همچنان پذیرفته و این بار در پی جست و جوی این فرضیه اند که قرار است خاتمه این جهان به چه کیفیتی و بسته به چه نوع حوادثی باشد؟
این پایان بندی البته از منظر ادیان و در کلان روایت پیدایش تا قیامت و رستاخیز از قبل ارایه شده است و فیلم هایی همانند «شیوع» یا فعالیت های شریرانه کرونا ویروس اما به منزله نسخه هایی ماتریالیستی از پایان جهانند که البته رسیدن به پایان مادی گرایانه باز هم راهی ندارد غیر از اینکه در ابتدا مفاهیمی کلاسیک و ستایش شده همچون التزام به انسانیت و ایثار و تدبیر را شکست دهد که نیروهایی لایزال و چشمه هایی جوشان در به پیش بردن کاروان آدمیان و نسل بشر از منزلی به منزل دیگر اند.