شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۱۰۰۴۹۰
تاریخ انتشار: ۲۲ اسفند ۱۳۹۸ - ۲۰:۲۷
نگرانند و بی‌خبری از فرزندان، نامزدها، همسران یا برادرهایشان روز به روز به این نگرانی دامن می‌زند. یکی ۱۳ روز از نامزدش خبر ندارد. یکی می‌گوید وضعیت بهداشت تعریف چندانی ندارد. یکی هم از آخرین باری که با پسرش صحبت کرده و صدای پسرش گرفته بوده، دل توی دلش نیست.

شوشان: جوان‌ها همگی اعزامی اسفند بوده‌اند و رفته‌اند که دوره آموزشی را بگذرانند. عده‌ای به کرمان رفته‌اند و برخی دیگر به مرزن‌آباد چالوس. اینها سربازان سهمیه نیروی انتظامی‌اند.

آنهایی که موفق به تماس با خانواده‌هایشان شده‌اند، گفته‌اند صف تلفن طولانی است و سربازها باید یک ساعتی در سرما بایستند تا بتوانند خبری از خودشان بدهند. همسر «الناز» که اوایل اسفند اعزام شده، توانسته با او تماس بگیرد و در عرض همان یکی دو دقیقه‌ای که فرصت حرف زدن داشته بگوید: «صف‌ها برای تلفن زدن طولانیه. باید دو ساعت تو سرما صف وایسیم. خدا رو شکر حال همه سربازا خوبه».

دلِ «شیرین» هم برای نامزدش که حالا سرباز است، تنگ شده. یک هفته‌ای می‌شود که صدایش را نشنیده است. نگران است و می‌پرسد: «با این اوضاع کرونا چرا سربازا رو ول نمی‌کنن؟»

«نسرین» هم مادر یکی از سربازهاست. پسرش سال‌ها در خارج درس خوانده و با مدرک دکتری به ایران برگشته است: «این چند روز برام ۶۰ سال گذشت. اولین باری که باهاش تلفنی حرف زدم، نتونستم جلوی گریه‌مو بگیرم. سرما خورده بود. می‌گفت بیشتر بچه‌ها سرما خوردن اما نگران نباش اوضاع داخل پادگان خیلی بهتر از بیرونه. حالا خدا رو شکر با خودش مواد ضدعفونی کننده هم برده و سعی می کنه مسائل بهداشتی رو که این روزا همه درگیرشن رعایت کنه. میگه حموم و دستشویی‌شون دوره و چون تعداد سربازا زیاده، چند نفر که دوش میگیرن آب سرد میشه و بقیه نمی‌تونن برن حموم. پسر من توی ۱۰ روز گذشته فقط دو بار تونسته حموم بره.»

پسر «فاطمه» هم این روزها دوره آموزشی‌اش را در پادگان شهید ادیبی مرزن‌آباد چالوس می‌گذراند. پسر او هم دکتر است: «آموزشی سربازای سپاه و ارتش تعطیل شده. فقط انگار برای نیروی انتظامی تعطیل نشده. مگه این سربازا با بقیه چه فرقی دارن؟»

۱۱ اسفند بود که مسئول روابط عمومی قرارگاه جنوب شرق ارتش و همچنین جانشین سپاه ثارالله استان کرمان در گفت‌وگوهایی جداگانه از تعطیلی آموزش سربازان خبر دادند و گفتند که تا اطلاع ثانوی تمامی فعالیت‌های آموزشی، تجمعات، همایش‌ها و جلسات سربازان تعطیل است.


فاطمه ادامه می‌دهد: «خیلی تلاش کردم باهاش تماس بگیرم اما موفق نشدم. با پدرش تصمیم گرفتیم راه بیفتیم بریم پادگان. نگران بودیم که جاده‌ها بسته باشه و اجازه ورود به چالوس رو ندن. ورودی شهر تبمون رو گرفتن. بعضیا رو که شرایط عادی نداشتن برگردوندن ولی ما خوشبخت بودیم که تونستیم پسرمونو ببینیم. سرما خورده بود. می‌گفت تقریبا همه سربازا سرما خوردن. ما واسه سربازا داروهای تقویتی و سرماخوردگی بردیم. سربازهای دیپلمه رو مرخص کرده بودن. ۳۰ تا سرباز هم که مریضی قلبی و ریوی داشتن مرخص کردن. توی گروهانشون ۵۰ نفر موندن که توی یه سالن بزرگن. پسرم می‌گفت حال فرماندشون هم خوب نیست و چند روزی بیمارستان بستری بوده. فقط بحث بچه‌های ما نیست. بنده خدا خود نیروهای کادری هم در معرض خطرن. اونا هم خونواده دارن.»

برخی از سربازهایی که آنجا خدمت کرده‌اند می‌گویند پادگان شهید ادیبی به هتل ادیبی معروف است زیرا در جایی خوش آب و هوا و وسط جنگل ساخته شده است. بعضی سربازها معتقدند از لحاظ زیبایی بهترین پادگانی است که می‌توان دوران آموزشی را در آن گذراند و بیشتر شبیه عکس‌های کارت پستال است؛ جایی که صبح‌ها ابر، کوه، جنگل و خورشید در یک افق قرار می‌گیرند.

«زیبا» هم یکی دیگر از مادرانی است که فرزندش را در این روزها که همه درگیر بیماری کرونا هستند، راهی سربازی کرده است و می‌گوید «زن ضعیفی نیستم اما از فشار نگرانی فقط تو خونه راه میرم و گریه می‌کنم. از فکر و خیال دارم میمیرم. کاری جز دعا کردن از دستم برنمیاد.  شوخی‌بردار نیست. همین یه پسرو دارم که تمام زندگیمه. لیسانسشو از دانشگاه دولتی گرفته. چندتا زبون بلده. اونجا اگه یه نفر آلوده باشه همه مریض میشن. توی این چند روز کلی پزشک و پرستار با امکانات بهداشتی که داشتن کرونا گرفتن. چطور ما می‌تونیم نگران نباشیم؟»

او ادامه می‌دهد: «ما حتی نمی‌تونیم با بچه‌هامون تماس بگیریم. ساعت‌ها پای تلفن می‌شینم و شماره پادگانو می‌گیرم بلکه بتونم صدای پسرمو بشنوم. فکرشو بکنید به ما پدر و مادرا که با خون دل بچه بزرگ کردیم چی می‌گذره؟ حتی تصمیم گرفتیم واسه ملاقات پسرم بریم اما مرتب دارن میگن جاده‌ها بسته‌ست. حتی اگه به بچه‌هامون بگن برید مرخصی، چه جوری میخوان برگردن؟ یکی از سربازایی که مرخصی اومده بود پیام گذاشته که بچه‌ها قرنطینه‌ان. پسرم دیروز یه تماس کوتاه گرفت تا یه کم آروم شدم. از وضعیت داخل پادگان پرسیدم گفت نگران نباش، همه چی خوبه و ما تب‌سنج داریم. مسئولای پادگان گفتن اگه بخوان مرخصی بدن از همه سربازها تست کرونا می‌گیرن بعد میایم. اما من بعید می‌دونم همچین کاری انجام بدن.»

برادر «مهدی» هم در کرمان خدمت می‌کند. هفته اول موفق شده با او تلفنی صحبت کند و متوجه شده سرما خورده است: «برادرم گفت تب داره. می‌گفت یه سرباز مشکوک به کرونا رو از پادگانشون خارج کردن و همه سربازای گروهان قرنطینه شدن. سرویسای بهداشتی مایع دستشویی ندارن، دسترسی به آب شیرین ندارن و بچه‌ها دست و صورتشونو را با آب شور می‌شورن. حتی یه مورد عفونت چشم هم داشتن. چند روز پیش دوباره تماس گرفت و گفت آسایشگاه‌ها رو خلوت‌تر کردن و فرماندها تلاش می‌کنن امکانات بهداشتی رو برای سلامت سربازا فراهم کنن.»

او هنوز نتوانسته به ملاقات برادرش برود: «دوره آموزشی سربازایی که از اوایل اسفندماه شروع شده، به طور طبیعی تا فروردین‌ماه زمان می‌بره. معمولا دوره‌های آموزشی دو بخشه که سربازا رو بین دوره مرخصی می‌فرستن. نکته اصلی اینته که اگه سربازا توی تعطیلات میان‌دوره برگردن شهراشون و بعدش دوباره بخوان برن پادگان‌، ممکنه فاجعه بشه. اگه از هر ۱۰ نفر، یه نفر هم ناقل کرونا باشه خیلی خطرناکه. کاش یه راه حلی پیدا بشه و حداقل توی این شرایط، یه استثنایی برای سربازا قائل بشن و دوره آموزشی رو براشون کوتاه کنن.»

پدر و مادر مهدی سن بالایی دارند و پدرش به بیماری قلبی مبتلا است. به همین دلیل او اجازه نداده آنها متوجه سختی‌ها و مشکلات برادر سربازش شوند. بردار او لیسانسش را از دانشگاه دولتی گرفته و می‌گوید همه سربازانی که در گروهان برادرش در حال خدمتند فارغ‌التحصیل رشته‌های علوم پزشکی‌اند.

مهدی می گوید: «روزی که واسه بدرقه برادرم رفتیم ترمینال، تازه مسئله کرونا داغ شده بود. همه داشتن اشک می‌ریختن.»

پادگان شهید باهنر کرمان نیز یکی از مراکز آموزشی نیروی انتظامی است که در ۲۰ کیلومتری کرمان و در شهرستان باغین قرار دارد.

بسیاری از خانواده هایی که فرزندانشان در حال خدمتند، نگران بهداشت پادگان‌ها هستند و از حال عزیزانشان بی خبرند. آنها نمی‌توانند با آنها تماس بگیرند. برخی از سربازهایی که برای مرخصی از پادگان خارج می‌شوند، حال سربازان دیگر را اطلاع می‌دهند. با این حال بسیاری از سوال‌های آنها بی‌پاسخ می‌ماند.
منبع: ایسنا
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار