فعالان محیطزیست درباره ادامه نابودی لایه زیستی جنوب منطقه حفاظتشده ميشداغ هشدار میدهند؛
منطقه بیتکوصر نیاز به مالچپاشی نفتی ندارد، بخش ماده سمی مالچ که حاوی ترکیبات بنزن و آروماتیک حلقوی است، توسط آب باران به آب زیرزمینی وارد میشود و عشایر و دامهای آنها که از این آب استفادهمیکنند، تحتتأثیر این مواد سمی قرار میگیرند.
شوشان: نام بیتکوصر در فهرست کانونهای غبار خوزستان نیست، حرکت تپههای روان این منطقه برای روستاها و شهرهای اطراف مشکلی نیافریده و در عوض دامهای بومیان از گیاهان همین ماسهزارها تغذیه میکنند.
بیتکوصر زیستگاه غنی گونههای گیاهی و جانوری است و مالچ نفتی لایه زیستی آن را نابود و آب و گیاهان و دام و عشایر را تهدید میکند. با همه اینها اصرار بر ادامه مالچپاشی در این نقطه جنوبی منطقه حفاظتشده میشداغ تمامی ندارد.
عملیات مالچپاشی این زیستگاه با پاشیدن ماده نفتی سیاه در ١١هزار هکتار از منطقه حفاظتشده میشداغ آغاز شد. سال١۳٩٧ در منطقه چزابه و نزدیكیهای فكه هم مالچپاشی شد، اما اعتراضات مردمی، اداره محیطزیست منطقه را وادار به توقف کار کرد و البته بدون بررسی، این منطقه را خارج از منطقه حفاظتشده اعلام کرد.
همین امر باعث شد از اسفند سال پیش عملیات در محدوده بیتکوصر دوباره به جریان افتاد و ادامه پیدا کرد. اما فعالان محیطزیست، کارشناسان و متخصصان میپرسند که مگر سازمان حفاظت محیطزیست بر اهمیت اکولوژیک این محدوده زیستی آگاه نیست که مجوز مالچپاشی صادر میکند و بر این «کار غیرعلمی و غیرقانونی» اصرار دارد؟
کمیته حقوقی انجمن دوستداران طبیعت و محیطزیست استان خوزستان در نامهای به مدیرکل منابع طبیعی دادستانی کل کشور که به رئیس سازمان بازرسی هم رونوشت شده، از تمام دلایل توقف مالچپاشی در بیتکوصر گفته و خواستار توقف این روند شده است.
مالچپاشی در زمستان سال ١۳٩٨ از طرف پیمانكار اداره منابع طبیعی استان خوزستان (یک شرکت خصوصی) شروع و پس از مخالفتهای گسترده بنابر دستور دادستان شهرستان دشت آزادگان موقتا متوقف شد تا پس از بررسی در اینباره مطالعات کافی صورت بگیرد و برمبنای آن راهكارهای مناسب به مرحله اجرا درآید.
اما براساس نامه قبلی دبیر ستاد ملی مقابله با پدیده گردوغبار سازمان محیطزیست در اسفند سال ٩٦ این مجوز به اداره کل محیط زیست استان داده و بار دیگر عملیات مالچپاشی از هشتم اسفندماه آغاز شد و به گواه سخن کارشناسان محیطزیست تا امروز لطمات زیادی به محیطزیست منطقه وارد کرده است.
کمیته حقوقی انجمن دوستداران طبیعت و محیط زیست استان خوزستان در جمعبندی این شکواییه لازم دانسته هرگونه مالچ پاشی برای تثبیت شن در مناطقی که مشكل گرد و خاک ندارد، ممنوع شود و علاوه بر این در صورت امكان، محدوده بیت کوصر به منطقه حفاظت شده میشداغ الحاق شود تا امكان حمایت از اکوسیستم منحصر به فرد آن فراهم شود.
اما واکنش محیط زیست بعد از انتشار تمام نامهها، شکواییهها و پژوهشها چیست؟ محمد جواد اشرفی، مدیرکل جدید حفاظت محیط زیست استان خوزستان به «شهروند» میگوید، آثار مثبت مالچپاشی از آثار منفیاش بیشتر است و نظر هیچیک از مراجع مخالف، مورد قبول نیست: «در این مملکت مرجع تشخیص اینکه یک مکان کانون خیزش غبار است یا نه، سازمان جنگل هاست، نه سازمان زمینشناسی.
سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری بر اساس مطالعات، چنیدن نقطه را در سطح کشور به عنوان اولویت مهار گرد و غبار مشخص میکند، از جمله بیت کوصر. نامه مرکز پژوهشهای مجلس هم تکرار همان نظرات انجیاوهاست و پاسخشان را دادهایم.
تشخیص اول با سازمان جنگلهاست و ما بر اساس آن عمل میکنیم.» اما چرا با توجه به نظر کارشناسان حوزههای مختلف محیط زیست، درباره اثر مخرب مالچ نفتی، همچنان اصرار بر مجوز دادن به این کار است؟ «ما معتقدیم استفاده از مالچ نفتی نباید اولویت نخست باشد و استفاده از مالچهای سازگار با محیط زیست را بهتر میدانیم اما در شرایط فعلی، موادی که قابلیت تثبیت ماسهزارها را داشته باشد، در کشور وجود ندارد.
مواد مختلفی را بررسی کردیم اما رد شدند چون قابلیت اجرایی و اقتصادی نداشتند و در نهایت دو سه مورد به مرحله نهایی رسیدند و در حال حاضر یکی از آنها در پایلوتی در بیابانهای یزد در حال آزمایش میدانی است. فارغ از اینکه میزان اثرات منفی مالچپاشی چقدر است، ترجیح ما استفاده نکردن از این مواد نفتی است، اما چارهای نداریم.»
اواخر فروردین محدودهای ٨٠٠ هکتاری از منطقه بیت کوصر مالچپاشی شده و از نگاه کارشناسان اداره محیط زیست استان خوزستان، اثری منفی قابل توجهی بر حیات گیاهی و جانوری نداشته است.
محمد داسمه، دبیر کمیته حقوقی انجمن دوستداران طبیعت و محیط زیست استان خوزستان که امضایش پای این شکواییه نشسته، معتقد است اولویتبندی انتخاب عرصه، بزرگترین نقیصه این فعالیت تثبیتی است و ازاین رو باید ضوابط و معیارهای مالچپاشی با استفاده از نتایج آخرین دستاوردهای پژوهشی در سطح بین المللی و ملی بازنگری شود.
پارهشدن زنجیره تعادل
مالچ نفتی مادهای هیدروکربنی با بوی نفت سوخته، تیرهرنگ و متشكل از ترکیبات مختلف آروماتیک خطرناک است. این ماده را با آب مخلوط میکنند و پس از گرمکردن بر تپههای ماسه بادی میپاشند. فروردین امسال معاونت پژوهشهای زیربنایی و امور تولیدی در دفتر پژوهشهای مجلس، آثار زیستمحیطی ناشی از مالچپاشی در منطقه بیتکوصر دشت آزادگان را بررسی و با انجام این عملیات مخالفت جدی کرد.
در گزارش مرکز پژوهشها که به شکایت کمیته حقوقی ضمیمه شده، آمده است که منطقه رملی بیتکوصر و همچنین بیت راشد (فكه)، پوشش گیاهی بسیار غنی مانند درخت گز شاهی و اسكنبیل دارد و تنوع زیستیاش بینظیر است و مالچپاشی مطمئناً تمامی این گونهها را نابود خواهد کرد.
در این گزارش از گونههای گیاهی و جانوری یکبهیک نام برده شده و آمده است که «وضعیت این اکوسیستم به نحوی است که بین رویشهای گیاهی، حیاتوحش و تپههای برهنه ماسهای، تعاملی جداناپذیر وجود دارد که حذف هر یک به قیمت پارهکردن زنجیره تعادل، برهمخوردن توازن اکوسیستم و درنهایت تخریب آن تمام میشود.»
اردیبهشت امسال ٣٠ نفر از استادان و اعضای هیأت علمی رشتههای مختلف دانشگاهی در حوزه گیاهشناسی، اکولوژی و تنوع زیستی در نامهای خطاب به وزیر جهاد کشاورزی خواستار ﭘﺎﯾﺎندادن ﺑﻪ اﺳﺘﻔﺎده از ﻣﺎﻟﭻ ﻧﻔﺘﯽ در ﺗﺜﺒﯿﺖ ﻧﺎﻫﻤﻮاریﻫﺎی ﻣﺎﺳﻪای شدند.
آنها در نامهشان گفتند که استفاده از مالچ نفتی برای تثبیت ماسه در هیچ کجای جهان حتی در آسیای میانه دیگر مرسوم نیست و از مشاهداتشان گفتند که «در مناطقی از ایران مرکزی که در گذشته با کمک مالچ تاغکاری شده است، چون باعث نابودی فون طبیعی منطقه و گونههای گیاهی همراه شده است، همه جنگلهای تاغ دستکاشت آفتزده و بیشتر آنها به بیابانهای مرده تبدیل شدهاند.»
آنها همچنین از ضرر این ماده به آبهای زیرزمینی، وقوع سیلابهای محلی و جلوگیری از نفوذ باران گفتند و اینکه تپههای ماسهای نقشی بسیار جزئی در ایجاد ریزگرد دارند: «نتایج پژوهشها ریگزارهای استان خوزستان را در گروههای نیمهفعال و غیرفعال تقسیمبندی كرده است و از اینرو نیازی به مالچپاشی ندارند.»
بودجه برای تخریب
طبق مصوبات موجود، اداره منابع طبیعی خوزستان مسئول مبارزه با کانونهای ریزگرد و بیابانزدایی است و بودجههای تخصیصیافته از طرف دولت، هزینههای این عملیات را تأمینمیکند. برای سال ١۳٩٨ نیز طبق ردیف ۳ بند «هـ» تبصره یک ماده واحده قانون برنامه بودجه سال ١۳٩٨ پیشبینی شده است که «(١١درصد اعتبار برای انجام عملیات خاکپوش) مالچپاشی سازگار با محیطزیست مورد تأیید سازمان ذیربط در اختیار وزارت جهاد کشاورزی سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور قرار گیرد.»
اما کمیته حقوقی انجمن دوستداران طبیعت و محیطزیست استان خوزستان خواستار تجدید نظر در تخصیص این اعتبار است. از طرف دیگر چهار روستای دهلاویه، بردیه، ابورفوش و عصافره در جنوب بیتکوصر که در مجاورت جنوب رودخانه کرخه قرار گرفتهاند، تا امروز متأثر از حرکت تپههای روان نبودهاند و این برای بستان در غرب و سوسنگرد در شرق نیز همینطور است.
به عکس تمام ساکنان این نواحی قدر این ماسهزارها را میدانند، زیرا دامهای آنها از پوشش گیاهی داخل رملها تغذیه میکنند. علاوه بر این اراضی کشاورزی، تمامی این شنزارها را از جنوب به سمت مناطق مسكونی محصور کردهاند و ارتباط غباری یا حرکت ماسههای روان به سمت آنها وجود ندارد.
اما آمار سازمان زمینشناسی از تمامی این شواهد شگفتانگیزتر است. آبان سال ٩٦ این نهاد، عملیاتی برای شناسایی کانونهای منشأ ریزگرد در استان خوزستان اجرا کرد که چنین نتیجهای داشت: منطقه بیتکوصر و محدودههای اطراف آن جزو این کانونها نیستند.
کانونهای اصلی شامل این محدودههاست: جنوب هورالعظیم (٥٠هزار هكتار)، شمال خرمشهر (٢٨هزارو١٨۴هكتار)، شرق اهواز (١٥هزارو٦٢٠هكتار)، جنوب و شرق اهواز (١١٢هزارو۳٨٥ هكتار)، محدوده بندر امام تا امیدیه (٨٦هزارو١۴٧ هكتار)، محدوده ماهشهر- هندیجان (۳١هزارو٩٨٠ هكتار)، شرق هندیجان (١٨هزارو٨۳٦هكتار) .
گزارش کارشناس رسمی دادگستری
در نامه کمیته حقوقی انجمن دوستداران طبیعت و محیطزیست استان خوزستان گزارش حمیدرضا عباسی، کارشناس رسمی دادگستری ضمیمه شده است که در آن به صراحت از ضرر مالچپاشی در بیتکوصر میگوید: «منطقه بیتکوصر نیاز به مالچپاشی نفتی ندارد، بخش ماده سمی مالچ که حاوی ترکیبات بنزن و آروماتیک حلقوی است، توسط آب باران به آب زیرزمینی وارد میشود و عشایر و دامهای آنها که از این آب استفادهمیکنند، تحتتأثیر این مواد سمی قرار میگیرند.
تاکنون گزارشی مبنی بر مدفونشدن روستایی در زیر ماسه در خوزستان گزارش نشده و جابهجاییهای کوچک رسوبات بادی با اندک درایت و احداث با دشتهای زنده و غیرزنده قابل مدیریت است.
مضافا تپههای ماسه بادی از نظر میزان تولید ریزگرد در درجه سوم اهمیت و بعد از بستر تالابهای خشک و اراضی شور و سدیمی قرار دارند و مناسب است که بودجه ریزگرد در کانونهای ریزگرد استفاده شود، نه در روی تپههای ماسه بادی غیرفعال.»