شوشان / مجتبی حلالی:
آن شب جمعه ای که جناب محترم و با تدبیر و امیدبخش کشورمان، حجت الاسلام حسن روحانی (فریدون) در خواب ناز بودند و سران 3 قوه در تصمیمی هوشمندانه و عاقبت اندیش و البته به دور از چشم و بی هیچ گونه مشورتی با جناب ایشان قیمت بنزین را از لیتری 1000 به 3 هزار تومان افزایش داد. افزایش 3 برابری. نمی دانم، آیا اینروزهایی که درش قرار گرفته ایم پیش بینی شد یا نه؟ آیا از اینکه امید مردم را نا امید می کنند، مورد توجه قرار داده بودند یا نه؟ آیا ادعاهای انتخاباتی را در ذهن عبور می دهند؟ قطعا خیر.
هرچند که صبح جمعه ریاست جمهور از هجمه ها و گفتگوها و فضای مجازی و شوخی ها و مطالب طنز غافلگیر شد که ای دل غافل، باز چه رخدادی؟ باز چه گشایشی برای رفاه حال مردم و اقتصاد جامعه در میان راه منحرف شد؟
ریاست جمهور پشت تریبون در مقابل دوربین ها و نگاه های مردم و مسوولین: باور بفرمایید از این تصمیم خبر نداشتم، خودم هم صبح گاهان خبر دار شدم و نمی دانم بر چه اساسی این تصمیم گرفته شد.
به هرحال! ما مردم عادی، به آن سطح از آگاهی دست یافته ایم که راست و دروغ را تشخیص دهیم، آری آنقدری توان تحلیل پیدا کرده ایم که بتوانیم پیامدهای هر تصمیم را پیش بینی کنیم، آنقدر مراوده و معاشرت داشته ایم که تشخیص دهیم هر تصمیمی چرا و با چه هدفی گرفته می شود.
در پاسخ به راست و دروغ بودن بی اطلاعی ریاست جمهور از افزایش قیمت بنزین، باید به صراحت اعلام کرد قطع به یقین ایشان در جلسات تصمیم گیری یا حضور داشته اند و یا نتایج جلسات به سمع مبارکشان رسیده است، در پاسخ به پیامدهای این تصمیم می توان به گرانی های غیر قابل تصور و چند برابری همه اقلام در سطح جامعه اشاره داشت، از کرایه حمل و نقل گرفته تا میوه جات و نان و ... و در پاسخ به این سوال که چرا و با چه هدفی این تصمیم گرفته شده است، باید اظهار داشت: که سال آخر دولت است، پر کردن خزانه دولت از طریق افزایش مالیات ها و بنزین و از جیب مردمی که به سختی تحت فشار اقتصادی قرار دارند، صورت خواهد گرفت.
گرانی ها از کرونا دردآور ترند، کرونای آدم کش رنگ عادی شدن به خود گرفت و گرانی ها داغی است همواره تازه بر دل مردم. در وصف گرانی هایی که عرصه را بیش از حد تصور بر مردم تنگ کرده است، همان قیاس ذکر شده بهترین است، اینکه کرونا با آن شهرت جهانی به نوعی عادی شده و مردم با آن کنار آمده اند، تغییر سبک زندگی، رعایت اصول بهداشتی، رعایت فاصله اجتماعی و ... وجود کرونا را عادی ساخت. ولیکن گرانی ها هیچ گاه عادی نمی شوند، تنگ دستی مردم عادی نمی شود، عدم توان خرید اولیه ترین نیازها عادی نمی شوند و در نهایت اگر بتوان از سفر و خرید لباس و تفریح چشم پوشی کرد، از شکم گرسنه همسر و فرزندان نمی توان.
در رابطه با گرانی ها موارد فراوانند، در واقع در خصوص هر یک از اقلام گران شده می توان مدت ها درد دل کرد و روایتگری کرد. که در این مقال به گرانی نرخ تاکسی های مسافربری اشاره می شود.
از تبعات گرانی بنزین، همانطور که اشاره شد، افزایش هزینه های حمل و نقل بوده است. همین افزایش قیمت در نهایت در سایر موارد سر ریز شده و منجر به هرچه گران تر شدن آنها شده است. ولیکن در همین افزایش ها نیز می بایست یک نرمی مشخص شده و طبق ضوابط خاص رفتار شود. در بسیاری از اوقات افزایش کرایه تاکسی اعم از آژانس ها، اسنپ، تاکسی های خطی و ... شنیده و احتمالا تجربه کرده ایم.
چندی پیش گاز کولر خودرویم خالی شد، برای گازگیری به تعمیرگاهی در نزدیکی منزل مان مراجعه کردم. مقرر شد چند ساعت بعد و پس از رفع شدن مشکل پیش آمده تماس بگیرند. حوالی 7 عصر بود که از تعمیرگاه تماس گرفتند و من خوشحال که در این گرما از بی کولری خلاصی خواهم یافت، با آزانسی که در همان نزدکی های خانه ام بود تماس گرفتم. شماره ام را سیو داشت و با روی باز و با استقبالی گرم، برایم یک پراید نقره ای رنگ و مدل پایین فرستادند. اتفاقا او هم کولرش خراب بود. مهم نبود، بزودی در خنکای هوای خودروی خود خواهم نشست.
مبلغی که گرفت باور کردنی نبود، گرانی به گازگیری کولر هم رخنه کرده بود، من از گرانی ها خبر داشتم،ا از بی انصافی و دندان گردی تعمیرگاه اما خیر. من از گرانی بنزین و افزایش کرایه تاکسی ها و اسنپ نیز مطلع بودم، اما از افزایش کمیسیون آژانس ها خیر، آن روزها که ماشین نداشتم، کرایه ها یادم هستند، 100 تومان بالاترینش بود؛ من از فرا رسیدن روزهای آینده خبر داشتم اما از این حجم از گرانی ها خیر.
آری مسافتی که توسط آن پراید نقره ای رنگ طی شد، کمتر از 1 کیلومتر بود، کرایه اما 8 هزار تومان. من از اینکه در حقم بی انصافی می شود خبر داشتم، اما از فراموش کردن حرام و حلال و لزوم رضایت در وجهی که از مشتری گرفته می شود خیر.