اینکه تا پای قرارداد خرید یک دستگاه سانتافه بروید و ناگهان با یک تماس و برای کمک به یک دانشآموز از دستیابی به رفاه و آسایش بیشتر خود و خانوادهتان دل بکنید، یک قلب بزرگ میخواهد.
روزنامه «خراسان» نوشت: تماسی از سوی یک مدیر به معلمی خیر که خواهان کمک به یکی از دانشآموزانی است که به دلیل نداشتن گوشی و تبلت منزوی و افسرده شده و تصمیم به ترک تحصیل گرفته است. نتیجه هم این شده که معلم به امید جاریشدن لبخند بر چهره مغموم دخترک، مصمم و قاطع از ارث بیش از یک میلیاردی که پدرش برای او به یادگار گذاشته، میگذرد و با تهیه ۱۵۳ تبلت و گوشی برای دانشآموزان محروم و کمبرخوردار، شادی و لبخند را بر چهرههای دانشآموزان شهرش مینشاند.
صحبت از «حسین اسدی»، معلم ۵۰ ساله اندیمشکی است که ایثار و فداکاریاش، ستودنی و فراموشنشدنی به نظر میرسد؛ معلمی که به گفته خودش نه از سردلسوزی بلکه از سر وظیفهشناسی تصمیمی بزرگ و انساندوستانه میگیرد و به همین دلیل با او گفتوگو کردهایم که در ادامه خواهید خواند.
از کودکی عاشق املا گفتن بودم!
این معلم در شروع گفتوگویش با ما از علاقهاش برای ورود به شغل معلمی میگوید: «یادم میآید از همان کودکی هر موقع مهمان به خانهمان میآمد، از او املا میگرفتم و بعد هم اشتباهاتش را به او میگفتم! یک بار در نوجوانی از یکی از مهمانهایمان که کارشناسی ارشد داشت، املا گرفتم که سه تا اشتباه بزرگ داشت! بعد به او گفتم شما چطور فوقلیسانس گرفتید؟ اینجا بود که تصمیم گرفتم وارد تربیت معلم شوم. معلمی عشق است، اگر کسی فقط برای امرارمعاش معلم شود، پیر میشود ولی من چون عشق زیادی داشتم، پیر نشدم و از ته قلبم راضیام که معلمی را انتخاب کردم».
ارثی که به من رسید دقیقا یک میلیارد و ۲۴۵ میلیون بود
اسدی از تصمیم ناگهانی اما عاقلانه و منطقی خودش برای کمک به دانشآموزان کمبرخوردار هم میگوید: «من در مناطق روستایی اندیمشک راهبر آموزشی هستم. واقف بودم که مشکلات مالی و معیشتی خانوادهها باعث شده بود که دانشآموزان نتوانند گوشی تهیه کنند به همین دلیل شاهد آمار وحشتناک ترک تحصیل و افت تحصیلی آنها بودم. دو ماه پیش که پدر عمرشان را به شما دادند، ارثی به مبلغ یک میلیارد و ۲۴۵ میلیون به من رسید و من هم تصمیم گرفتم این مبلغ را در راه خیر برای رفع نیازهای آموزشی شاگردان منطقه محروم هزینه کنم.
به همین منظور ۱۵۳ تبلت و گوشی برای دانشآموزان خریدم که هم خوشحالیشان برایم خیلی لذتبخش بود و هم اینکه با خود گفتم این لبخندی باشد بر لبهای کودکان محروم که بتوانند پیگیر درسشان باشند و از قافله تحصیل جا نمانند.
در ضمن سال ۹۴ هم که معلم نمونه کشوری شدم از رئیسجمهور هدیه ۲۲ میلیونی گرفتم و آن را هم برای شاگردان محروم هزینه کردم. این را هم بدانید که من نمیخواستم این کار را رسانهای کنم ولی خب مردم گفته بودند و دهان به دهان چرخیده بود تا اینکه به وزارتخانه رسید و خبر پخش شد و من هم گفتم تا بتوانم کمک میکنم و مسئولان هم ما را تشویق کردند و انگار خودشان هم دارند یک کارهایی انجام میدهند».
اول با این پول میخواستم شاسی بلند بخرم
جرقه این کمک بزرگ اسدی از کمک به یک دانشآموز ۱۱ ساله در مقطع ششم زده شد؛ زمانی که قصد داشت با ارث میلیاردیای که از پدر مرحومش به وی رسیده بود یک سانتافه بخرد اما یک تماس، سرنوشت دیگری برای پولش رقم زد. او در اینباره بیشتر توضیح میدهد: «حقیقتا با این پولی که به من ارث رسید، میخواستم یک سانتافه بگیرم.
حتی تا پای قراردادش هم رفتم اما موضوع از آنجا شروع شد که خانمی که مدیر یک مدرسه است، به من زنگ زد و گفت که یکی از شاگردانمان به خاطر نداشتن تبلت برای درسخواندن متاسفانه گوشهگیر و افسرده شده است. زمانی که به آن مدرسه رفتم و حال بچه را دیدم، مشکل این دخترم را حل کردم و یک گوشی به او هدیه دادم. یادم هست که خیلی ذوقزده و خوشحال شد و گفت: «من از این به بعد میتوانم درس بخوانم، میتوانم باسواد شوم و ... ».
اینجا بود که گفتم ارزش شوق و ذوق این بچه از هزاران میلیارد تومان هزینهکردن برای خودروی شاسیبلند و ملک و خانه بیشتر است و حس خیلی عجیبی بود. همان جا نیت کردم به هر شاگردی که بدون گوشی و تبلت باشد، در حد توانم کمک کنم. از این بابت خوشحالم که خداوند عمری به من داد که توانستم این کار را انجام دهم. باور کنید الان تمام سلولهای بدنم از این کار خوشحال است».
همسر و ۵ فرزندم، مشوق من در این کار خیر بودند
«یادم هست زمانی که تصمیم داشتم هدیه ۲۲ میلیونی رئیسجمهور را بین محرومان تقسیم کنم که در آن زمان میشد با آن یک پراید صفر خرید، نگران واکنش همسر و فرزندانم بودم اما بعد متوجه شدم که همسر بنده هم موافق است که این کار صورت بگیرد». اسدی با این مقدمه میافزاید: «همسرم همیشه همراه و موافق کارهای خیر من است.
من پنج فرزند یعنی سه دختر و دو پسر دارم که آنها هم مثل مادرشان، مشوق من در کار خیر بودند. البته دلکندن از این همه پول هم کار راحتی نیست، بالاخره هر شخص دیگری بود شاید میگفت که یک خودرویی تهیه کنم، ملک و املاکی بخرم تا در عرض یک سال چندین برابر شود. ما هم میتوانستیم بهترین وسایل و امکانات را تهیه کنیم ولی من از همه مادیات و علایقم دل کندم و معتقدم کمککردن به دیگران از همه چیز بهتر است».
علاوه بر تبلت، ۳۰ هزار ماسک هم توزیع کردم
گستره کمکهای این معلم به خرید گوشی و تبلت خلاصه نمیشود و او در این روزهای تاخت و تاز کرونا، مقادیر زیادی لوازم بهداشتی کرونایی برای مدارس تهیه کرده است. از او درباره این اقدام میپرسم که میگوید: «علاوه بر ۱۵۳ تبلت و گوشی، به تمام مدارس اندیمشک از ۵۰۰ هزار تومان تا ۲۰ میلیون تومان کمک کردم.
همچنین وسایل بهداشتی از قبیل ۳۰ هزار ماسک تهیه کردم و در کنار همه اینها تصمیم گرفتم مبلغی را برای هوشمندسازی مدارس هزینه کنم تا معلمان هم به راحتی بتوانند تدریس کنند و دغدغهای نداشته باشند. با این اقدامات دوست داشتم دست مدارس و مدیران را بگیرم تا آنها هم بتوانند به دانشآموزی که چیزی نیاز دارد، کمک کنند. این کمکها برای مناطق مختلف استان خوزستان بود، مثل شهرستان اندیمشک، مقداری برای روستاهای دزفول و قسمتی هم برای بخش الوار گرمسیری».
برادر کوچکترم هم ۵۰۰ میلیون کمک کرد
در این کار خیرخواهانه بزرگ، حسینآقا تنها نبوده و یکی از برادران وی هم، همراه و همگام او در این مسیر بزرگ قدم برداشته که در اینباره میگوید: «برادر کوچک من هم حدود ۵۰۰ میلیون تومان از ارثی که به او رسیده بود به مستاجرانی که کرایه خانهشان عقب مانده بود، مساجد و بیماران کلیوی کمک کرد. به هر حال با ارث و میراث شخصی میتوانستیم بهترین امکانات را برای خودمان فراهم یا در جایی سرمایهگذاری کنیم؛ گفتیم نه، هدیهای به محرومان جامعه بدهیم که هم باعث رضایت خداوند شود و هم بندگان خدا لبخندی بر لبانشان بنشیند».
چند قطعه زمین را هم برای ساخت مدرسه میفروشم
از اسدی درباره وضع اقتصادیاش میپرسم که میگوید: «اولا ببینید خدا چقدر کار خوب را دوست دارد که ملکهای پدریام خیلی سریع فروخته شد و من توانستم ظرف دو هفته این ۱۵۳ تبلت را بین دانشآموزان نیازمند تقسیم کنم. درباره وضع مالیام باید بگویم که خدا را شکر دستم به دهانم میرسد و خانه و خودرو دارم اما چیز اضافهای ندارم. از قدیم هر قدر مال و اموال اضافهای داشتم، برای دانشآموزان مناطق محروم هزینه کردم و الان هم چند قطعه زمین دارم که آنها را هم برای دانشآموزان مناطق محروم میفروشم.
این را هم بگویم که به تازگی سه کانکس با هزینه خودم خریدم و پیگیری کردم که با بالگرد به مناطق محروم ببریم و در آنجا نصب کنیم. به امید خدا کلنگزنی یک مدرسه هم در هفتههای آینده برای بچهها انجام میشود.»
دنبال پولریختن به کارت من نباشید!
اسدی با ۲۸ سال سابقه در آموزش و پرورش درباره واکنش دیگران به این اقدام خیرخواهانه و آینده خودش میگوید: «برای بعد از بازنشستگی هم حتما پیگیر این کار خواهم شد و این راه را ادامه میدهم. بالاخره تا جایی که در توانم باشد، دریغ نخواهم کرد. خیلی از دکترها که وضع مالی خوبی دارند، به من گفتند شماره کارت بده تا برایت پول بریزیم و به دانشآموزهای محروم کمک کنی. گفتم من شمارهکارت نمیدهم.
شما خودتان به طور مستقیم با کمیته امداد، سازمان نوسازی مدارس و ... در ارتباط باشید. در ضمن بهتر است وسایلی را که در نظر دارید، بخرید و با دست خودتان مستقیم هدایا را به دانشآموزان نیازمند بدهید چون این کار خیلی بهتر است و از نظر من معنویت و لذتش هم بیشتر است».