شوشان / دکتر ایرج مزارعی:
یکی از پدیده های اجتماعی و سیاسی پسندیده و مطلوب در کشور ما همین جنبش و گفتمان دانشجویی است که خود بخشی از واقعیت کنش سیاسی در ایران و حتی سایر کشورهای جهان محسوب میشود.
امروز ۱۶ آذر مصادف با شهادت احمد قندچی، مهدی شریعت رضوی و مصطفی بزرگ نیا در سال ۱۳۳۲ است ، که برای اولین بار جنبش دانشجویی و عنصر مطالبه گری و پرسش گری را در فضای سیاسی کشور در دو بعد داخلی که محوریت آن مبارزه با رژیم شاهنشاهی و بعد بیرونی که مبارزه با امپریالیسم بود ، مطرح کردند .
یکی از پدیده های اجتماعی پسندیده و مطلوب در کشور ما همین جنبش دانشجویی است که خود بخشی از واقعیت کنش سیاسی در ایران و حتی سایر کشورهای جهان محسوب میشود.
وقتی نگاهی تبار شناسانه و ریشه شناسانه به پدیده اجتماعی جنبش دانشجویی در ایران داشته باشیم ، ما را به سال ۱۶ آذر سال ۳۲ بر می گرداند که در آن سالها نظام شاهنشاهی وقت میزبان ریچارد نیکسون معاون آیزنهاور رئیسجمهور وقت ایالات متحده امریکا بود.
در این روز دانشجویان دانشکده فنی دانشگاه تهران تلاش کردند تا نسبت به بی عدالتی وضع موجود جامعه منتقد و ایراداتی داشته باشند که البته نظام سلطنتی و پادشاهی ایران به جهت مدل حکومت داری که بر اساس حکومت الیگارشی بود ، این انتقادات را برنتافت و با واکنشی تهاجمی به سبک حمله مسلحانه عملا آغاز حرکت جنبش دانشجویی را با کشتن سه دانشجوی دانشگاه تهران پاسخ داد . هر چند این روندی شد که زیرساختهای انقلاب اسلامی و به عبارتی انگارههای هویت انقلابی در ایران را به نوعی بهوجود آورد .
با نگاهی گذارا ، به این مهم می رسیم که این جنبش دانشجویی دارای گفتمان و هویت خاصی چون عدالت طلبی و پرسش گری است که براساس آن زمینه مشارکت گروههای دانشجویی و نیروهای اجتماعی را فراهم میسازد . هر چند برای ادراک این واقعیت باید شناختی عمیق از نیازهای عمومی جامعه درباره دانشگاه و اجزای نظام دانشگاهی داشت .
بدون شک "دانشگاه" و "دانشجو " دو بال این جنبش هستند که توجه به آنها ضمن اینکه گفتمان روشنگری و پرسش گری را تقویت می کند ، زمینه ساز توسعه و ترقی کشور هم می شود .
نگرش به دانشگاه در ایران با غرب متفاوت است ، چرا که در غرب دانشگاه صرفا معطوف به تولید علم و دانش است ، در حالی که " function" و کار ویژه دانشگاه در ایران علاوه بر تولید علم و دانش به نشانههایی از هویتسازی و عدالت طلبی نیز اهتمام دارد .
دانشگاه مکانی بسیار مقدس و قابل احترام در همه کشورها به ویژه کشور ما می باشد ، چرا که دانشگاه در زمره نهادهایی محسوب میشود که از قابلیت لازم برای هنجارسازی، فرهنگ سازی و جامعهپذیری سیاسی برخوردار است. بطوری که هر چقدر بیشتر دانشگاه محور جامعه پذیری قرار گیرد رابطه مستقیمی با توسعه پیدا می کند و برعکس .
در کشور ما جنبش دانشجویی دارای نشانه های انقلابی چون کنشگری، تحرک و عدالت جویی است که شناخت عمیق از آنها نقش مهمی در امنیت اجتماعی واحدهای سیاسی ایفا می کند . اما برای استفاده از این ظرفیت حتما باید شرایط و حساسیت های زمان و مکانی را مدنظر قرار داد ، چرا که هر نسل دارای روایتی خاص از زندگی اجتماعی، هویت و الگوی کنش سیاسی خود می باشد. بنابراین باید همواره بین انتظارات، مطالبات و الگوی رفتاری نسلهای مختلف تمایز قائل شویم که صد البته درک چنین موضوعی نیازمند شناخت «ذهنیت نسلی» است.
این ذهنیت نسلی میتواند رابطه بین هویت، قدرت، سیاست و کار ویژه جنبشهای اجتماعی را منعکس کند. که البته در این راستا طوفان انقلاب تکنولوژیک که زمینههای لازم برای تحول در «ذهنیت نسلی» را بهوجود آورده باید به شدت مورد توجه قرار گیرد .
در پایان هم باید مجددا تاکید نمایم که اساسا با توجه به اینکه یکی از شاخصهای اصلی هویت دانشجویی و دانشگاه در باز تولید علم و دانش است ، کشورهایی که روندهای توسعه علمی را سپری کردهاند ، حتما از قدرت ساختاری دانشگاه جهت ارتقاء زیر ساختهای لازم برای قدرت ملی کشور خود استفاده کرده اند که بدون شک جنبش دانشجویی با کارکرد مثبت و ویژه خود که صد البته در هر نسلی هم می تواند متفاوت باشد، نقشی بسیار اساسی و محوری داشته است .