امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
شرایط رود کارون و ساکنین جلگه خوزستان و چهارمحال بختیاری هرلحظه دارد بد و بدتر میشود. حالا دیگر کارون را نمیشود یک رود بزرگ دانست، رودی که دیر زمانی در میان بختیاریهای ساکن چهارمحال و بختیاری تا خوزستان به رود دیوانه معروف بود، حالا کارش به دوا و درمان کشیده و سخت به کمکهای فوری نیازمند است.
حالا هرگونه کوتاهی در قبال این رود، هم میتواند به مرگ دائمی آن منجر شود و نابودی هم صاحبخانه. رودی که تنها یک رود نیست، بلکه یک هویت ملی و سند تاریخی است و هرگونه دستکاری در اصل این سند میتواند پیامدهای جبرانناپذیری برای ساکنین این سرزمین به دنبال داشته باشد و راه را برای نابودی دیگر رودهای کشور باز کند.
خوزستان در حال کویری شدن است
مجتبی یوسفی یکی از نمایندگان خوزستان در پاسخ به سئوال خبرنگار ایلنا که آیا خبر تخصیص اعتبار سه هزار میلیارد ریال، برای انتقال آب از سرشاخههای کارون به مناطق مرکزی را طی این یکی دو روز اخیر شنیدهاید؟ گفت: در فضای مجازی دیدم و در حال حاضر اطلاع دقیقی از این موضوع ندارم، من پیشتر هم این را گفتهام و بازهم میگویم که چگونه میشود برای تأمین آب شرب ۷۰۲ روستای استان خوزستان یا فرض کنید روستاهای استان سیستان و بلوچستان یا چهارمحال و بختیاری یا کردستان منابع مالی چند ده میلیارد تومانی وجود ندارد، ولی برای یک طرح اشتباه بینحوزهای که ازنظر زیستمحیطی هیچگونه توجیه علمی ندارد و جلگه خوزستان و زندگی مردم دو استان را میتواند نابود کند، هزاران میلیارد هزینه میشود؟
یوسفی میگوید: این درست نیست که برای آباد کردن یک یا چند استان دیگر، کمر به نابودی زندگی و معیشت استانی دیگر ببندیم. خوزستان از قدیم جلگه بود و همیشه بهعنوان مهد کشاورزی شناخته میشد. در حال حاضر چیزی به نام جلگه وجود ندارد و در مسیر تبدیلشدن به کویر قرار داریم. این تغییر اکوسیستم در خوزستان نهتنها برای ساکنین این استان، بلکه برای استانهای همجوار نیز میتواند خطرناک باشد. ما تا همین ده سال پیش چیزی به نام گردوغبار نداشتیم و این گردوغبارها که بیشک نتیجه دستکاری و تغییر اکوسیستم در منطقه هستند، باعث میشود تا زیرساختهای خوزستان به خطر بیفتند و راه را برای هرگونه فعالیت و ورود و جذب سرمایهگذار در خوزستان مسدود کند.
این نماینده مجلس شورای اسلامی، میافزاید: این چه عدالتی است که در یکجا چندین هزار میلیارد هزینه میشود تا آب یک منطقه را برای آباد کردن یک منطقه دیگر ببرند ولی برای آبادی صاحب آب هیچ هزینه و اعتباری اختصاص داده نمیشود؟. ما حرفمان این هست که چرا باید تا این اندازه در مناطق کویری کارخانههای فولادی توسعه پیدا کند؟ در مناطق کمآبی که در بسیاری از فصول حتی آلودگی شرکتهای تولیدی و صنایع، زندگی مردم آن نواحی را هم به خطر میاندازد این اقدام آببَرها، همزمان دارد به زندگی و معیشت استان مبدأ و استانهای مقصد آسیب جدی وارد میکند.
یوسفی میگوید: گلهای که وجود دارد این است که چطور طی ادوار گذشته نمایندگان خوزستانی و استانداران وقت نتوانستند جلوی این طرحها بایستند، ولی حالا همه آن نمایندگان یکشبه مدعی دفاع از کارون میشوند؟. چطور آن موقع صدایشان درنمیآمد ولی حالا یادشان آمده که مطالبه گری کنند؟ چطور نمایندهای که در ادوار گذشته اعتبارات این ابر پروژهها را دید و دم نزد، به مایی که هنوز شش ماه از ورودمان نگذشته انتقاد میکند؟. این پروژه که همینالان کلید نخورده، چندین سال است دارند روی این موضوع کار میکنند، چرا آنوقت چیزی نمیگفتید؟ حالا یادتان آمده که مطالبه گری کنید؟
در همین رابطه فعالین مدنی معتقدند: طی سالهای متمادی کم بلا بر سر کارون نیاوردهاند. تفکر سازهای حاکم و منتفعین از پروژههای کلان اعم از شرکتهای مطالعه و مشاوره و پیمانکار وابسته به وزارت نیرو در یک طرح از اساس ضد محیط زیستی، بدون هرگونه مجوز محیط زیستی و پیوست اجتماعی، برخلاف سند ملی حفاظت از محیطزیست کشور (ابلاغیه رهبری) و اصل پنجاهم قانون اساسی و هیئت دولت در تاریخ ۲ دیماه سال جاری به شماره نامه ۱۱۱۴۲۰ مبلغ سه هزار میلیارد پول برای اجرایی شدن طرح سد و انتقال آب بهشتآباد مصوب کردهاند!
طرحی که با دهها هزار میلیارد تومان به کام پروژه سالاران، کمر اقتصاد ملی و مردم جلگه تشنه خوزستان را خواهد شکست و پیامدهای این طرح، جز ویرانگری برای خوزستان دستاورد دیگری در پی نخواهد داشت!
این اعتبار دولت و انتقال آب سرشاخههای کارون اقدام علیه امنیت معیشت و آینده فرزندان خوزستان و چهارمحال بختیاری ست.
این فعالین مدنی و محیط زیستی میگویند: این هفتمین طرح غارتگرانه و فاقد ارزیابی محیط زیستی بر سرشاخههای کارون (اعم از کوهرنگ۱، کوهرنگ۲، خرسان ۱و۲ و۳، خدنگستان و ...) است که تاکنون انجام شده و کارون دیگر توان بارگذاری هیچ سدسازی و هیچ پروژه انتقال آبی دیگری را ندارد.
کوچ بزرگ خوزستانیها در راه است
هژیر کیانی دبیر انجمن دوستداران طبیعت و محیطزیست خوزستان، میگوید: در اصل، این بقایای سرشاخههای کارون ظرفیت انتقال یک میلیارد مترمکعب آب و حتی بسیار کمتر از این رقم را ندارد. این طرح انتقال بنام آب شرب، ولی به کام صنعت اعم از فولاد و ... و توسعه کمرشکن کشاورزی گرانقیمت میرود و با محدودیت کشاورزی در خوزستان، امنیت غذایی کشور به خطر خواهد افتاد. اصرار بر اجرایی شدن این طرح باعث تشدید فقر در استانهای خوزستان و چهارمحال و بختیاری میشود و بدون تردید باید منتظر مهاجرت اجباری گسترده مردم از جلگه خوزستان و هجوم آنان به نواحی مرکزی باشیم. کما اینکه مهاجرتها طی سالهای گذشته آغازشده و بهزودی شاهد تشدید این کوچ اجباری خواهیم بود.
کیانی میگوید: چگونه میشود که وزارت نیرویی که سالهاست سی هزار نفر از مردم محاصرهشده دهدز را در میان پنج میلیارد مترمکعب و جیرهبندی ۱۵ ساله، از داشتن آب محروم ساخته و از روستای قلعه سرد در شمال خوزستان تا جُفیر در جنوب خوزستان تشنه آب هستند و برای چند میلیارد تومان، آب را از مردم محاصرهشده دهدز تا جُفیر در دشت آزادگان دریغ میکند، در یک اقدام متقابل برای طرحهای غارتگرانه بر سرشاخههای کارون، همچون خرسان و بهشتآباد و کوهرنگ ۳، هزاران میلیارد تومان از بیتالمال را تخصیص میدهد!؟
عدالت کجاست؟ چرا آقایانِ آب بر نمیخواهند بپذیرند که این اقدام آنها دارد به نابودی دو استان و زندگی چندین هزار انسان منجر میشود؟ بهشتآباد نه توجیه اقتصادی دارد و نه توجیه محیط زیستی و اجتماعی .
او ادامه میدهد: اول اینکه تمامی الگوهای بارش در حوزه آبخیز کارون تغییر کرده است. همچنین اینکه نیازهای آبی در مبدأ و مقصد هم تغییر کرده نموده به شکلی که ما در حوزه مقصد شاهد توسعه کشاورزی و صنعت و در حوزه مبدأ با محدودیت کشت مواجه هستیم. درد اینجاست که در خوزستان کشت ممنوع میشود، حق آبه تالابها برداشته میشود، ولی بهعنوان نمونه در استانی مثل اصفهان فقط در دولت آقای روحانی بالغبر ده میلیون تن، شاهد توسعه فولاد هستیم .
کیانی میگوید: ساختگاه بهشتآباد از نظر فنی هم دارای ایرادات و نواقص بسیاری است. طرح بهشتآباد از نظر اکولوژیکی،کمر بزرگترین رودخانه کشور را خواهد شکست و همچنین دو زیستگاه تمدنی بزرگ یعنی خوزستان و چهارمحال و بختیاری را نیز به نابودی خواهد کشید.
بدون تردید میگویم بهشتآباد با یک سناریوی اقتصادی و به شکلی سازمانیافته از مسیر مالکین صنایع آب بر در استانهای مرکزی میگذرد. همان مالکینی که از این صنایع منتفع میشوند و خود وزارت نیرویی که طی سالهای متمادی کاری جز تعریف پروژه نداشته است. پروژههایی درآمدزا برای تداوم حیات شرکتهای سدسازی و مشاوره و مطالعه وابسته به وزارت نیرو . نمونه بارز این شرکتها، شرکت آب و نیروست که هنوز مردم ایران نمیدانند که دولتی است یا خصوصی، سهامداران این شرکت چه کسانی هستند و چرا بدون هیچ نظارتی اینهمه پول و سرمایه وارد این شرکت میشود و هزینههای کلان ملی به اقتصاد کشور تحمیل میکند؟.
کیانی میگوید: فشار بر دولت و فشار بر سازمان محیطزیست برای اجرایی کردن این پروژه بیشک توسط لابی قدرتمندی دارد صورت میگیرد که به مناطقی مانند اصفهان، یزد و کرمان ختم میشود. اقدام تیم لابیگر بهشتآباد، اقدام برعلیه مردم خوزستان و چهارمحال و بختیاری است .
یک فعال دیگر محیطزیست میگوید: نمایندگان و مدیران خوزستانی در حال حاضر در یک موقعیت تاریخی و یک سنجش تاریخی قرار گرفتهاند. نمایندگان و مدیران خوزستانی باید میان مردم این استان با رفقای خود در استانهای مرکزی یک طرف را انتخاب کنند.