شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۱۰۴۵۶۷
تاریخ انتشار: ۲۸ بهمن ۱۳۹۹ - ۱۷:۵۲
شوشان - هوشنگ نوبخت :
فرهنگ، تمدن، بینش و هویت هر شخص، قوم، منطقه و تباری بستگی به رفتار، کردار و گفتار  جامعه ی همان منطقه دارد. 

روانشناسان، جامعه شناسان، سیاست مداران و افکار عمومی همیشه مردم هر دیار را با بررسی چند آیتم کلی از عملکرد آن ها به دیگران معرفی می کنند. 

ما خوزستانی ها، فارغ از تنوع رنگ و قوم و زبان و فرهنگ به چند شاخصه ی مهم شهرت داشتیم و البته امیدوارم که این داشتیم ها را به داریم ها هم تبدیل کنیم. 

مهمان نوازی، خونگرمی، غیرت، صداقت و گاه سادگی و البته سختکوشی از مهمترین شاخصه ها و مولفه هایی است که مردم ایران، خوزستانی ها را به داشتن این خصایص می شناسند. 
 البته از تعارف ها که بگذریم، پرخاشگری، کم حوصلگی، حاشیه سازی و تعصب های گاه نابجا و افراطی نیز از نابهنجاری هایی است که مدت ها در تارو پود جامعه ی خوزستانی رسوخ کرده و در حال نهادینه شدن است. 
به عنوان یک جامعه شناس، تلاش کردم مقدمه ی مطلب م را با نگاه به این مقوله البته با نگارشی عامیانه آغاز کنم تا در ادامه بپردازم به معضلات و چالش های بزرگی که فضای روحی، روانی و فرهنگی مردم خوزستان را به شدت تهدید می کند. 
دکتر شریعتی به عنوان یک خوزستانی با تمام نقاط مثبت و منفی اش دوره ای استاندار خوزستان بود. 
همه نقاط منفی این پزشک خوش برخورد و البته پرتلاش را دیدند و گفتند و نوشتند، هر چند چندان در شیوه عملکردی وی تاثیر چندانی نداشت و دولت هم برایش مهم نبود که مردم خوزستان راجع به استاندارشان چه می گویند تا اینکه فضای سیاسی کشور به سمتی پیش رفت که دولت روحانی تشخیص داد تعدادی از نیروهایش را در سطوحی دیگر به کار بگیرد بلکه از دست تحولات دولت آینده در امان بمانند. 
خیلی از فضای فرهنگی و اجتماعی مد نظرمان دور نشویم و برگردیم به اصل مطلب و چالش های بزرگی که در جامعه ی خوزستانی امروز، خیلی از ما را آزار می دهد. 
شریعتی به عنوان یک خوزستانی به یک کرسی البته نه چندان مهم ملی رسید و شرط عقل و تدبیر و وحدت و مصلحت  استان این است که علیرغم تمام انتقادات از رفتن شریعتی به دو دلیل به نیکی یاد کنیم. 
اول اینکه خوزستان در سطح مدیریت کلان به شدت به تغییر یا بهتر بگویم به تحول نیاز داشت و دوم اینکه خرسند باشیم که یک خوزستانی در یک منصب ملی حائز یک جایگاه شده است. 
بحث دوم راجع به استاندار جدید خوزستان است. 
شخصی که سال هاست همکاران عزیزم در روزنامه زردکوه به عنوان رسانه قدیمی متطقه زاگرس وی را به دلیل سال ها سابقه در استان چهارمحال و بختیاری به خوبی می شناسند. 
عشایر زاده ای که به واسطه سال ها حضور مستمر و مدیریت در استان های همجوار به خوبی بر شرایط اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی خوزستان تسلط دارد و اتفاقا به دلیل همین تجربه از خصلت نیکوی تعامل با همه اقوام و اصناف نیز برخوردار است. 
البته که قاسم سلیمانی دشتکی هم با تمام خصایصی که دارد نمی تواند معجزه بکند و دل همه خوزستانی ها را به دست بیاورد و یا تنها چند ماه مانده به عمر دولت تدبیر و امید، مطالبات بیشمار و برحق مردم پایتخت دفاع مقدس را پاسخ دهد اما حکایت من از نوشتن این مطلب چیز دیگری است. 
ما خوزستانی ها را چه شده است که دیگر مثل سابق مهمان نواز نیستیم؟ 
ما را چه شده است که دیگر چندان حرمت غریبه ها را نگه نمی داریم؟ 

ما را چه شده است که گاه شیوه ی مطالبه گری مان از دایره ادب و نزاکت فراتر رفته و ذهنیت خوبی از خودمان به دیگران معرفی نکرده ایم؟ 

ما خوزستانی ها را چه شده است که تمام متن ها را درگیر حاشیه ها می کنیم به گونه ای که دود این شیوه ی عملکرد همیشه به چشم استان مان رفته است؟ 

ما خوزستانی را چه شده است که یکرنگی و صراحت در گفتارمان به چاپلوسی و چند رنگی های شرم آور مصلحتی تبدیل شده است؟ 

ما خوزستانی ها را چه شده است که به جای وحدت و تقویت خودمان و قوم مان و منافع استان مان در دایره انصاف و عدالت به تفرقه و توهین و تخریب روی آورده ایم؟ 

ما خوزستانی را چه شده است که نه مثل سابق خیر مقدم های قشنگ و مهربانانه داریم و نه بدرقه های محبت آمیز؟ 

ما خوزستانی ها را چه شده است که راحت به خاطر منافع خودمان و گاه طایفه و اطرافیان مان، همه منافع استانی و ملی را نادیده می گیریم؟ 

ما خوزستانی ها را چه شده است که خیلی دیگر حواس مان به رفتارمان و گفتارمان و کردارمان نیست؟ 

ما خوزستانی ها، منظور همان چند درصدی هستند که نام شان و نان شان در تفرقه و تهمت و حاشیه و چند رنگی است و گرنه خدا می داند که هیچ شهروند  لر و بختیاری و شوشتری و دزفولی و عرب و بهبهانی و کرد را ندیدم که در خیابان با هم رفاقت نکنند به واسطه ی اینکه از کدام شهر و قوم و منطقه اند مگر اینکه عده ای نخواهند و نگذارند که این فضای عادلانهدر استان برقرار باشد و بماند. 
و پایان کلام :
به شریعتی نقد داریم ولی به عنوان یک پزشک، یک هموطن، یک استاندار و یک شهروند خوزستانی برایش در سمت جدید آرزوی توفیق داریم و امیدواریم که به وجدان خودش در قبال عملکردش مراجعه کند. 
اگر کاری کرده و تلاشی داشته که داشته  برای استانش بوده و ما قدردانش هستیم و اگر کم کاری و یا لغزشی داشته در جایگاه جدید جبران کند و باعث شودکه تعدادی ازجوانان و مدیران خوزستانی پایشان به پایتخت باز شوند و سهم بیشتری در معادلات سیاسی کشور داشته باشند. 
ما خوزستانی ها به واسطه ی خصلت های خوبی که داشته و داریم به خوبی و نیکی از استاندار جدید استقبال می کنیم. 
برایش یزله می کنیم و کل می کشیم و البته مقتدرانه و مودبانه  هم از او در چند صباحی که میزبانش هستیم، مطالبات جدی خواهیم داشت و برای رسیدن به حداقل های که حق مان است، همراهش هستیم و دست از تخریب و نقد و حاشیه هایی که در شان ما خوزستانی ها نیست، دست بر خواهیم داشت چرا که معتقدیم قاسم سلیمانی دشتکی هم یک هموطن عزیز است که بنا به مصلحت و تشخیص نظام، حکومت و البته دولت قرار است فعلا تا دولت جدید در این استان ثروتمند ولی فقیر  در جوار و کنار ما باشد. 
لطفا قاسم سلیمانی را به  حرمت نامش که یادآور سردار دل هاست بی هیچ سلام و علیک و بهانه ای نیازاریم و بگذاریم تا با تمام وجودش برایمان کار کند و تحول بیافریند. 
قول می دهم اگر برای بدرقه شریعتی و استقبال سلیمانی یزله و دستمال بازی کنیم هم حال آن ها خوب خواهد شد و هم حال دل ما خوزستانی هایی که ذات مان باید مثل دل مان پاک باشد.

نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار