همه متخصصان و عقلای عالم اتفاق نظر دارند که راه جلوگیری از تکثیر بیماریهای واگیر چیزی به نامِ ویژه خواندن از نوع معلول محورانه ی یک منطقه نیست بلکه راه مطمئن در قطع زنجیره ی ابتلاء و مرگ بستن شبه کامل آن منطقه برای مدتی معین است.
تعطیلی دو هفته ای مورد نظرِ مراجع بیمارستانی و پزشکی خوزستان پیشنهادی مبتنی بر شناختن علت بود اما ردِ آن پیشنهاد و بجای آن " ویژه خواندن استان " از سوی وزیر کشور، مخدر و مسکنی است که فقط به معلول و نتیجه می پردازد.
با گذشت بیش از ۱۲ روز از هُشدار و اجماع تاریخی مدیران چندین بیمارستان و مراجع رسمی بهداشت و درمان و حتی نمایندگان مردم در مجلس بر تعطیلی ۲ هفته ای استان بلاخره استاندار خوزستان حرفِ معطل مانده ی دولت طی ۱۲ روز گذشته را بر زبان آورد و مسئله ی تعطیلی را بطور کُلی منتفی ساخت. ایشان این را هم گفت که در خوزستان روزانه ۲۰۰۰ تست مُثبت کرونایی داریم که فقط ۱۵۰ تا ۲۰۰ نفر از آنها بستری و مابقی ( ناچاراً ) به خانه جهت قرنطینه می روند. این افزایش خطرناک که فقط تست شدگان رسمی را شامل می شود، پرده از شیب تند افزایش بیماری طی نزدیک به ۲ هفته ی گذشته برمی دارد و آیا به صرف معلول محوری و ویژه خوانی یک استان و بدون پرداختن به علل شیوع می توان جلوی انتشار بیش از پیش این بیماری کُشنده و مُهلک را گرفت؟
وزیر کشور بدون اشاره به اهمیت تعطیلی در قطع زنجیره ابتلا و مرگ، خوزستان را استانی ویژه اعلام می کند و سایر استانها را موظف به کمک به این استان می نماید اما از این نکته بدیهی می گذرد که آیا گسیل ( فرضی ) تجهیزات و ادوات بهداشتی - درمانی، می تواند ارتباط مستقیمی به مرحله واگیری و سرایت بیماری داشته باشد و آن را محدود یا کم کند؟.
قطعا وزیر خوب می داند که افزایش آمبولانس، تخت و پرسنل، هیچ کدام مانع یا ایفاگرِ نقشِ بازدارنده در موضوعِ بیمار شدن اشخاص نیستند. این موارد شامل مرحله ی پس از بیماری همچون انتقال، بستری و مراقبت از مبتلا شدگان می شوند بنابراین طرحِ ویژه خواندن استان خوزستان طرحی معلول محورانه تلقی می شود و به هیچ عنوان جایگزین مناسبی برای پیشنهاد عقلانی و حرفه ای مراجع پزشکی مبنی بر تعطیلی موقت خوزستان بمنظور قطع زنجیره ی نیست.
خیلی تلاش کردم اتفاق نظر و اجماع استان بر سرِ تعطیلی را با ویژه خواندن خوزستان از سوی وزیر کشور بسنجم و میان این دو، رابطه ای از جنس بازدارندگی و جلوگیری از مرگ و ابتلاء پیدا کنم اما چنین تلاشی بی فایده است و همانطور که گفته شد، ویژه خطاب کردن استان اصولا نتیجه محور و ناظر به مرحله ی بعد از سرایت بیماری است.
تعطیلی موقت استان برغم هزینه های مادی و معنوی زیادِ آن برای دولت و مردم بویژه طبقه ی محرومان جامعه، اما می توانست اصلِ سرایت و پراکنده شدنِ بیش از پیش بیماری را کنترل و به تدریج آن را محدود و حتی زمینگیر کند که چنین نشد.
واقعیت این است که موازین بهداشتی و پروتکلها با نصیحت و خواهش کردنهای کلیشه ای و پلمپ کردنهای برخی واحدهای صنفی از یک طرف و فعال بودن شبه رسمی نظام اداری - بانکی از طرف دیگر پیاده نمی شوند که اگر این موارد کارساز می بود، به وضعیتِ بحرانی موجود از جهت درجه ی شیوع و سرعت ابتلا نمی رسیدیم.
دو هزار تست مثبت در روز آنهم بدون احتساب اشخاص زیادی که مبادرت به خوددرمانی در منزل و بصورت خصوصی می کنند... این وضعیت واقعیت خطرناکی است که برای آن باید حدی قائل شد.
پیشنهاد بستنِ استان به مدت محدود ایده و اندیشه ای علت شناسانه و متضمن بازدارندگی بسیار بالا بود و چنانچه در زمانِ طرحِ آن، مورد موافقت قرار می گرفت قطعا شاهد آمار تکاهنده ی امروز که توسط استاندار اعلام شد، نمی بودیم.