شوشان - حسین نگراوی (حاج عبدالمحمد):
خبر غم انگیز و ناگهانی درگذشت دکتر جاسم جادری شوکی بود بر همه استان تا بار دیگر عمق فاجعه کرونا را به ما یادآوری نماید و هشدار دهد که کرونا با کسی تعارف ندارد
از کرونا که بگذریم؛ مرحوم دکتر جادری همانند هر فرد دیگری دارای نقاط قوت و ضعف بوده و در مدت تصدی مسئولیت های مهم و کلان در مسند سه دوره نمایندگی مجلس و معاونت وزیر سمت و استانداری استان مهم هرمزگان که علی رغم توفیقات بسیار؛ عاری از اشتباهات اساسی نبوده و با توجه به کاریزمای شخصیتی وی؛ که دارای استعداد قابل تحسین بوده و همین امر انتظار قشر فعال جامعه و نگارنده را فزونی بخشید و محرکی بود تا این مقاله را به نگارش در آورده ؛ تنها به یک هدف! و آن هدف چیزی نیست جز انتقال تجربیات کلی و جلوگیری از تکرار تاریخ !
شاید انتباهی شود برای همه مدیران استان و به ویژه مدیران کلان عرب خوزستان! چرا که ما امروز مردی را به خاک میسپاریم که میتوانست یک قطب باشد نه یک فرد !
مرحوم جاسم جادری که فردی با نفوذ و دارای قدرت بیان و روابط عمومی بالا..سعه صدر مقبول و قدرت جذب چند طیف مخالف با ایجاد همگرایی درمیان آنان میباشد و توانست با این خصایل مهم که از ضروریات هر فرد سیاسی میباشد؛ بحران ایجاد شده استان هرمزگان و استان مجاور را با ذکاوت و درایت تمام خاموش نماید و همین امر سبب محبوبیت وی در استان هرمزگان گردید..اما در یک انتظار کلی و نگرش آینده نگری ؛ عملکرد وی قابل انتقاد است و نشان داد که اولا در قاموس سیاسی وی آینده پژوهی سیاسی و نگرش کلان وجود ندارد و دوما فاقد اهداف کلان گروهی میباشد که البته این ضعف مهم؛ در وجود ۹۹ درصد مدیران عرب که سمت های کلان استانی را مدیریت نموده اند مشهود است و مختص مرحوم جادری نمیباشد و لذا منبعد؛ فصل الخطاب این مقال با مدیران عرب استانیست!
سوال اساسی اینست که چرا مدیران عرب استانی و کشوری ؛ علی رغم روابط و نفوذ بالا تا کنون نتوانسته اند یک تشکل بزرگ استانی تشکیل و مطالبه گر حقوق مشروع استان زخم خورده باشند!؟
چرا تاکنون نتوانسته اند حداقل میان خود؛ بدور از تمایلات حزبی؛ یک انسجام و همگرایی در راستای احقاق حقوق استان تشکیل دهند ؟ همین ضعف مهم سبب شده است خیلی از مصوبات کشوری مانند دو در هزار حق نفت به استان..احیای بنادر مهم استان.. احداث شرکتهای بزرگ نفتی و پتروشیمی.. اصلاح قانون مالیات بر ارزش افزوده...جلوگیری از تصمیمات نابخردانه در احداث سد گتوند( که اکنون مصیبت استان محسوب میشود).. مسکوت بماند و استان همواره در محرومیت غوطه ور گردد!؟
این ضعف بزرگ که تا کنون ادامه دارد؛ در نامزدی آقای شمخانی و محسن رضایی در انتخابات ریاست جمهوری؛ بیش از پیش نمایان شد و بجای ایجاد یک همگرایی بزرگ و بسیج مردم استان؛ سبب شده است که هر یک از مدیران علی رغم داشتن نفوذ و قدرت؛ تافته ایی جدا بافته در جای خود بی اثر بمانند!!..و استان خوزستان همچنان در محرومیت خود دست و پا بزند!!
چرا مدیران کلان استانی در ادوار مختلف هیچ اثر چشمگیری در استان نداشته و سردار تحول استان نمیگردند!؟
چرا هیچ یک از آنان برای آینده استان؛ مدیری را نپرورانده و حامی وی نمیشوند و سرمایه تجربیاتشان پله ترقی مدیران نسل بعدی نمیگردد!؟
چرا فرهنگ رقابت و اختلافات سطح پایین عشایری و فرهنگ کهنه و کلیشه ایی سیاسی؛ بر ذهن آنان سنگینی میکند و علی رغم کسب تجربیات کلان مدیریتی؛ همچنان سرمایه و رمز بقای خود را در حذف استعدادهای بومی جستجو میکنند!؟
اگر چه درد در این حوزه بسیار است و سخن را مجالی نیست ؛ لیکن ادامه این وضعیت اسف بار تا به کی!؟
چه زیبا میشد که وجود یک تشکل استانی میان نماینده گان و مدیران ادواری استان ( نه مثل تشکل فرمالیته موجود) شخصیتهای کلان استان(همچون مرحوم دکتر جادری) را در دوره های مختلف بر مسند ریاست جمهوری می نشاند و با حمایت از استعدادهای بومی استان؛ مدیرانی برای آینده استان و کشور تربیت میکرد..اگر چه در این خصوص بطور نسبی قومیت لر و بختیاری استان از قومیت عرب پیشی گرفته است..بطوریکه در میان مدیران کلان عرب استان؛ به سختی میتوان مدیری را یافت که حتی از میان مقربین؛ حامیان و هم قطارانش؛ جوانی ذیصلاح را در سطح استان مطرح و حمایت کرده باشند ! به اعتقاد نگارنده این مقال؛ این ضعف بزرگ چیزی نیست جز آنکه ناشی میشود از فرهنگ کهنه سیاسی و عشایری در حذف رقیب و همه چیز را صرفا برای خود خواستن!!!..
حالا چه نان باشد.. چه نام !!