شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۱۰۴۹۹۶
تاریخ انتشار: ۱۱ فروردين ۱۴۰۰ - ۱۲:۳۴
شوشان - محمد شریفی : 
خالو جان بعد از ۳۶۵ روز و ۶ ساعت وچند ثانیه چرخش ممتد و ناکام ،ایندفعه هلنگ، هلنگ  سوار یک ورزای پیر ( گاو نر) شدی ؟ تا به قول خودت بهار را شکوفا کنی؟ درختان خشکیده در خواب زمستانی را سرسبز کنی ؟ شمیم گل های بابونه و آویشن و اقاقیا را در فضای لایتناهی عطرآگین کنید؟ رقص شقایق های عاشق و لاله های واژگون را به نسیم صبحگاهی بسپارید؟طراوت جوانه های بلوط و ساقه های سبز بادام های تلخ و گندم زارهای دیم را به رخ پرندگان بکشانید؟خالو نوروز عزیز، سال هاست که در واپسین ثانیه های اسفند  می روید و می آیید و دوباره بر می گردید روی همان پله ی اول، پارسال( سال۹۹) انگار نه آمدی ونه رفتی؟بیست روز بعد از آمدنت ویروس منحوس کرونا مثل لشکر ابابیل دمار از روزگارمان درآورد،گرانی و تورم سرسام آور، بورس دستوری خانه خراب کن و تجویز ایمنی گله ای به دستور حاج نمکی و پیامک تبریک شادباش نوروزی  شیخ حسن برای هشتاد میلیون ایرانی را به انضمام الطاف میرزا اسحاق و عمو محمود واعظی و سایرین را اگر سرانگشتی حساب کنید،حساب کار دستتان می آید بر ما چه گذشت!!!! ...
خالو جان اگر احوالی از اهواز و خوزستان بپرسید ، حال همه ی ما خوب خوب است،با انتقال سرشاخه های کارون کاری می کنند کارستان ، اگر وضع به همین منوال پیش برود،کارون از صحنه ی روزگار محو خواهد شد. اما در عوض چرخ مجتمع های عظیم فولادی مناطق کویری به برکت کارون خوب خواهند چرخید، راستی تا یادم نرفت بعرض برسانم: عامو غلامرضا بعد از گل و بلبل کردن اوضاع و احوال خوزستان ،یهویی دندان سیاست را با انبر میرزا جهانگیرخان کند و یکراست به دارالخلافه ی تهران  رفت و کلید دارالاماره را تحویل سلیمانی دشتکی داد،عمو غلامرضا رفت تا در تتمه ی عمر چهار ماهه ی باقی مانده ی دولت تدبیر امید، با طرحی نو،سازمان  استاندارد و تحقیقات را مشمول تحولات عظیمه نمایند ، همچنین در اینجا ما ۱۸ مرد انقلابی داریم که از صبح تا شب توئیت بازی می کنند،به برکت تلاش های بی بدیل آن عزیزان  ما تنها استانی هستیم که در وضعیت سیاه و قرمز ویروس خان قرار داریم و هیچکس هم عین خیالش نیست ، این را هم اضافه نمایم در پائیز ۹۹ چند میلی متر باران بارید در عوض سیصد دریاچه و استخر، الله بختکی به برکت آبهای سرگردان و فوران فاضلاب ها در خیابان ها و کوچه های اهواز و ماهشهر و بندر امام دهان باز کردند، خبر آخر اینکه عمر شوراهای شهر و روستا الحمدالله به شمارش آخر افتاد، شهردارمان برای شعرخوانی عطا را به لقاء بخشید و برای شادی مردم حاج نوشادی سکاندار کشتی به گل نشسته شهرداری شد.
خالو جان اینها گوشه ای از دست گل های پارسالت بودند، نمی دانم امسال چه آشی برایمان پختی ؟ خدا کند روغن آن از دو وجب بیشتر نباشد.نکته پایانی اینکه  هرسال به افتخار آمدنت مطابق یک رسم نانوشته یک پرس پلو سبزی با ماهی نوش جان می کردم ، اما امسال نه از پلو خبری بود و نه از ماهی و نه از آجیل و نه از میوه،به اندازه ی دو بند انگشت حلوا شکری عقاب و یک کف دست نان بیات سال ۱۴۰۰ را دو دستی تحویل گرفتم....دلم هوای ولایت کرد، اما به دلیل منع تردد و بیشتر از ترس جریمه های میلیونی از روی ناچاری قید رفتن به ولایت و خواندن فاتحه بر روی قبور اجداد درگذشته صرف نظر کردم ، تنها راه باقی مانده این بود که مثل سال ۹۹ بازهم  در گوشه ی اتاق خودم را حبس کنم، فی الحال دید و بازدیدهای مرسوم را کان لم یکن و در عالم تنهایی خودم گذشته های دور را مرور می کنم.خیلی حرف برای زدن دارم که آنها را به وقت دیگری موکول می کنم.
عزت زیاد
یکم فروردین ۱۴۰۰

نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار