شوشان - دکتر فاضل خمیسی : امروز در اخبار خواندم: «یک قلاده خرس قهوه ای ازباغ وحش شهرستان هویزه گریخته و بحمدالله بعد از یک ساعت پیدا و مجدداً به باغ وحش مذکور برگردانده شد.»
در باره ی اینکه به کجا گریخته ! آیا به کسی یا جایی آسیب رسانده و چرا این سهل انگاری رخ داده هیچکس در مقام توضیح بر نیامده ، انگار که تنها پیروزی متولیان موضوع بازگرداندن این زبان بسته به قفس بود و لاغیر ...
نمیدانم این فرار «خرس» چرا باعث شد به نماد سازی بعضی از مراکز استانها فکر کنم ، همان نمادی که بعضی از شهرها را پایتخت «مثالی» معرفی میکند ، بعنوان مثال :
تهران؛ «پایتخت سیاسی» که ویژگیهای آن وجود وزارتخانه ها ، سفارت خانه ها ، ریاست جمهوری و ... است .
اصفهان : بارها این شهرستان بعنوان «پایتخت فرهنگی» جهان اسلام معرفی و تابلوهای متعدد در ورودیهای شهر و فرودگاه و میادین و تلاش مردم و مسوولان این استان به سمت حفظ ، تقویت و نهادینه سازی این «لقب» در ساختارهای مختلف شهری حرکت می کنند.
شیراز : بخاطر وجود شعرا و ادیبان بخصوص «حافظ» و «سعدی» بعنوان پایتخت«ادب و شعر» معرفی و انصافاً باید اذعان داشت شیراز ِالان ، با خیابانها و اتوبان های مناسب ، مردمی خونگرم و مدرن سازی ساختمانها با شیراز چند سال پیش بسیار متفاوت و بهینه تر شده ، بطوریکه نرخ اشتغال و جذب گردشگر در این چند سال اخیر حتی با وجود کرونا از بسیاری از مراکز استانها پیشروتر شده است.
تبریز و ارومیه : شهرهایی که زیر ساخت های گردشگری در آنها تهیه شده و آرام و بیصدا با کاستن معضلات اجتماعی به سمت «پایتخت های گردشگری اسلامی» در حال حرکت هستند و پیش بینی میشود پس از اتمام کرونا بالاترین میزان جذب گردشگر خارجی و حتی داخلی را بخود اختصاص دهند.
مشهد : بعنوان « پایتخت مذهبی» در این چند سال از نظر توسعه ، ارائه خدمات به شهروندان و زائرین با بهره گیری از یک چشم انداز علمی ، مبتنی بر تبدیل شدن به یک ابر شهر مدرن و پیشرفته ، تقریبا پا به پای تهران در حال رشد و ترقی است .
بوشهر : به برکت بندرگاههای مجهز و وجود عسلویه ، در حال گام برداشتن به سمت توسعه پایدار بوده و توانسته است با بالاترین درصد صادرات بندرگاهی عنوان
« پایتخت انرژی و صادرات خارجی » را بخود اختصاص دهد .
یزد : پایتخت «کتاب» و سرمایه گذاری چشمگیر سرمایه داران در آن که باعث شده از یک شهر کویری به شهری که اشتغال در آن رشدی بی سابقه پیدا کند و امنیتش در بین شهرها ی کشور زبانزد گردد.
اشاره به دیگر مراکز استانها که سعی کرده اند ، در حوزه ای «سرآمد» شده و از قِبل آن نسبت به کسب درآمد ، عمران ، اشتغال و آبادانی در مقایسه با سایر کلان شهرها به یک رقابت مثبت پرداخته، بدلیل اختصار، صرفنظر نموده و در پایان و بمنظور یک مقایسه ی اشاره مندِ تطبیقی به پایتختی اشاره میشود که پایتختی اش با سایر پایتخت های پیش گفت متفاوت است « مرکز استانی که پُر از لقب و خالی از دولت است :
پایتخت « نفت و آب و ارزشها » ؛
اهـواز بعنوان ارزشی ترین مرکز در بین مراکز استانها از بُعد دروازه ی تشیع و از نظر جنگ و شهادت لازم بود بالاترین آبادانی و ترقی را در خود جای میداد اما متاسفانه شاهد آن هستیم که شعارگویی بدون عمل این مرکز استان را در یک ایستایی مزمن قرار داده است ، مرکز استانی که مترویش معطل ، مجرای فاضلابش گرفته و نیروهای توانمندش در حال مهاجرت به سایر استانها هستند ، حتماً یک جای کارش می لنگد.
اهوازی که کارونش زمانی پرآب و طولانی ترین رودخانه کشور بود و در بهار در جذب گردشگر رکورد میزد الان با رودخانه ای متعفن ، بد بو و کم آب مواجه است که دل هر انسانی را به درد میآورد و ، نفت ! این ماده ای که پیشرفت بشر کنونی به آن وابسته و مدیون آن است ، این طـلای سیاه که لازم بود برکتش قبل از همه جا به زادگاهش برسد ، و قرار بود برای اهواز ، مرکز استانی بسازد که خیابانهایش تمیز ، فرودگاهش وسیع، مترویش مدرن و مردمش شکرگزار این نعمت باشند نه اینکه از این طلای سیاه ، طلایی برای دیگری و سیاهی و دوده اش نصیب ریه های مردمش گردد ...
باید بخود آییم و بدانیم برای ساختن هیچوقت دیر نیست و آبادانی دیگر شهرها قبل از اینکه ما را متعجب سازد باید موجب بیداریمان شود ، آنها چه کرده اند که سرمایه گذار خوزستانی بجای سرمایه گذاریش در زادگاهش ، سایر استان ها را انتخاب میکند و شهری که تنها تولیدش کوزه های سفال بود اکنون بعنوان قطب جذب سرمایه گذار تبدیل شده است.
بگذریم ، ...خدا را شکر که خرس قهوه ای باغ وحش هویزه به قفس برگردانده شد و دغدغه ی مسوولان مربوطه رفع ....