شوشان - شاپور زندی:
شخصی كه پیله ی پروانه را با بخار دهانش گرم کرد تا آن پروانه ی زیبا زودتر از تاریخ پر بگشاید ، نیکوس کازانتزاکیس نویسنده کتاب معروف زوربای یونانی و اهل یونان بود!
کازانتزاکیس (۱۹۵۷) اهل یونان که در زمینه شعر و عرفان و فلسفه نکات و نوشته های زیبا و ظریفی مانند همه ی سلف خود دارد.
زوربای یونانی اش حکایت دونفر جوان و پیر است که به شکلی تصادفی باهم آشنا و دوست و برای هدفی بزرگ دست به کار می شوند و چون تجربه و دانش و ... کافی در مورد هدف خود را نداشتند ؛ شکست خورده و تنها به خاطراتِ خوش آن دوران دلخوش اند.
او داستانی ظریف را از زمانی که کودک بود ، چنین تعریف کرد:
"چون خروج پروانه از پیله طول می کشید ، تصمیم گرفتم به این فرآیند شتاب ببخشم ،
با حرارت دهانم پیله را گرم کردم ، اما مدتی پس از بیرون آمدن ، پروانه که بالهایش هنوز بسته بود تاب نیاورد و مُرد.!
رشد و رسشی صبورانه با یاری خورشید لازم بود ، ولی من انتظار کشیدن را نمیدانستم .
آن جنازه کوچک ، تا به امروز یکی از سنگینترین بارها بر روی وجدانم بوده ، اما باعث شد بفهمم که فقط یک گناه بزرگ در این دنیا وجود دارد ، و آن "فشار آوردن بر قوانین کیهان و طبیعت است."
بردباری وصبر لازم است ، و نیز انتظار کشیدن و راهی را با اعتماد دنبال کردن که کائنات برای زندگی هریک از ما برگزیده است .
برداشت:
۱- اگر صبر کردن را ندانیم ، هزینه سنگینی خواهیم پرداخت.
۲- ملت ها برای رسیدن به آنچه که رسیدند، صبوری کردند و به آنچه ایمان و باور داشتند رفتند ، میانبری برای آن تاکنون ساخته نشده است ؛ نمی توان رسش را برای یک ملت ساخت و با بخارِ دهانِ روشنفکری ، آنان را گرم کرد تا زودتر از تاریخ مقرر، پیله های تنیده بر اندامشان را نرم و پاره نمایند.
۳- تاریخ رسش هر فرد و ملتی که برسد خودشان پیله را پاره خواهد کرد.
۴- برای بلوغ و رسش ، واکسن و یا دارویی تقویتی ساخته نشده است.
۵- زودتر از تاریخ نمی توان حرکت کرد چون این بر خلاف قانون طببعت و کائنات است.