وقتی دارالفنون تهران به سبک مدارس اروپایی افتتاح شد ۱۳ روز از مرگ امیرکبیر میگذشت ، در واقع این وزیر اعظم بود که مقدمات این نوع مدارس را در ایران بنا گذاشته اما خودکامگی پادشهی هوسران و مستبد اجازه نداد امیر کبیر بتواند ثمره این تلاش خود را مشاهده کند، تاریخ در این رابطه با قضاوتی عادلانه، برای صدارت ۳۹ ماهه ی (سه سال و سه ماه) امیرکبیر و پنجاه سال پادشاهی ناصرالدین شاه کفه ی ترازوی شایستگی را به سمت امیر کبیر سنگین ساخته و پنج دهه پادشاهی ناصرالدین شاه را علیرغم برخی اصلاحات و کارکردهای مثبت به باد انتقاد و حتی تمسخر میگیرد .
چند سال بعد از تاسیس دارالفنون بود که برای نظام تعلیمی کشور وزارتی تحت نام وزارت علوم ( آموزش و پرورش کنونی) با اهدافی در زمینه ی زیر ساخت توسعه ای آن موقع تاسیس گشت ، اما آنچه در روند این تأسیس حائز اهمیت و توجه است انتصاب اولین وزیر این وزارتخانه است:
علیقلی میرزا اعتضادالسلطنه از باهوش ترین و باسوادترین فرزندان فتحعلی شاه قاجار!!
این شاهزاده که به مدت ۲۲ سال صدارت آموزش و پرورش را بعهده داشت اقدامات بسیاری از چاپ روزنامه تا تالیف کتب درسی تا نگارش کتاب تا تربیت نیروی انسانی را پیگیری و با نفوذی که در دربار داشت و با تکیه بر دانش و فرهیختگی اش منشا خدمات بیشمار و تقریبا پایه گذار نظام تعلیمی نوین در کشور شد .
در طول تاریخ کشور هر چند در باب اهمیت نظام تعلیم ، سخنهای بسیاری بیان شده اما متاسفانه آموزش و پرورش در هیچ دوره ای اولویت اول دولتهانبوده و فقط سعی شده در انتصاب وزرای آن دقت بسیار و راس هرم این دستگاه از افرادی با پیشینه ی فرهیختگی و سرآمدی در حوزه ی تعلیم و تربیت تعیین شوند.
حضور وزرای توانمندوکاریزما بودن برخی از آنها باعث شد که قدرت چانی زنی و جلب توجه به اهمیت آموزش و پرورش دربرخی دوره ها پر رنگ گردد، از آن طرف در دوره هایی که وزرایی بدون تخصص و فاقد پیشینه ی سازمانی در مدیریت این وزارتخانه قرار گرفتند شاهد درماندگی، آشفتگی و حراج منصب ها به قدرت های سیاسی شده که بازندگان اصلی آن دانش آموزان ، خانواده ها و در نهایت آینده ی کشور شد.
از آنجا که در یک سیر تکاملی مدیریت و در زمان هوش مصنوعی و اهمیت یافتن نظام تعلیم و تربیت نوین شایسته است از سرآمدترین افراد سازمانی و دانشمندترین آنها برای مدیریت استفاده و نباید با انتخاب نامهایی گمنام و بی تجربه و بدون پیشینه ی کار اجرایی و پژوهشی کلان ، مدیریت مهمترین دستگاه تربیتی کشور را به نظریه ی آزمایش - خطا سپرد، انتظار است وزیر این دستگاه سرآمد مدیران کشور باشد نه نیرویی دست چندم در هیات دولت!!
اهمیت آموزش و پرورش بعنوان یک فرانهاد بسیار فراتر از آنست که دست مایه ی چانه زنی سیاسی یا مورد بی مهری قرار گیرد ، در پایان، حال که آموزش و پرورش در بودجه، سیاستگذاری و ... اولویت نیست لااقل در انتخاب وزیرش دقت و اولویت سازی بعمل آید.