شوشان - حسین دلیر:
برآیند این تحلیل میتواند به بازگویی ادعاهای تبلیغاتی اعضای شورای شهر آبادان در انتخابات منجر شود. اساساً چه تعداد از اعضای کنونی این نهاد در انتخابات، از ظرفیتهای تبلیغاتی و ارتباط جمعی برای موفقیت خود بهره گرفتند و محتوا و فرم تبلیغاتی آنها، دارای چه پیامها و وعدههایی بود؟
مخاطب این نوشته از این پس میتواند رفتار و رویکرد هر عضو شورا را در ترازوی مقایسهاش با تبلیغات انتخاباتی او قرار دهد. مگر آن عضو مدعی شود هدفش از ارائه تبلیغات تنها کسب «رأی» بوده و تمایلی به تحقق وعدههای انتخاباتی خود نخواهد داشت!
برخی اعضای کنونی شورای شهر، نگرش انتخاباتیشان کاملا سنتی و متکی بر شبکهای متمرکز از رأی دهندگان بود. همکاران، خانواده، دوستان، عشیره، ائتلاف و... مهمترین پایگاههای رأی نامزدهایی با نگرش سنتی در انتخابات بهحساب میآیند.
این دسته از نامزدها با شبکهسازی و اقناع بزرگان هر گروه، آرای لازم را در صندوق خود جمع کردند.
دستهی دیگر، نامزدهایی هستند که فاقد چنین شبکهای بوده و صرفاً چشم به تبلیغات و فعالیتهای رسانهای و انجام رفتارهایی در حوزه بازاریابی سیاسی و مدیریت کمپینهای انتخاباتی دوختند.
نامزدهای دستهی سوم، رویهای بینابینی در انتخابات داشته و از شبکهی آرای سنتی و هم تبلیغات به طور موازی بهرهمند شدند.
در این پژوهش تنها بر واکاوی تبلیغات انتخابات شورای شهر تمرکز داشتهام و بر مواردی که میتوان بررسیشان کرد. تا آنجا که میشد از قضاوت پرهیز کرده و به استدلالهای ذهنی و شخصی کاری نداشتهام.
«محتوا» (Content) را با خوانش و تحلیل «شعارها و متنهای تبلیغاتی» بدون برداشتهای فرامتنی پی گرفتهام و در بررسی «ریخت» یا همان فرم (Form) آثار تبلیغات؛ شرح پیامهای گرافیکی بیش از کنایههای نشانهشناختی برایم مهم بود.
شعارها و وعدههای انتخاباتی، یا در شمار وظایف قانونی و تکلیفی شورای شهر بهحساب میآیند و یا خارج از محدودهی قانونی آن هستند. تحلیل عملکرد تبلیغاتی ۹ عضو شورا، با رعایت تقدم سنی ایشان در پی آمده است.
۱- جاسم ثامری؛ «مشارکت حداکثری»
ثامری که پیشتر در دورهی چهارم، یکی از اعضای این نهاد مردمی بود در این دوره از انتخابات، با کسب ۴ هزار و ۱۹۳ رأی بهعنوان نفر دوم راهی شورای ششم شد. او از ابتدا تاکید چندانی بر ارائهی محتوای تبلیغاتی و رسانهای نداشت. رویکرد تبلیغاتی او مبتنی بر عدم نیازمندی به ظرفیت محتواسازی تبلیغاتی بود.
«مشارکت حداکثری، ایران قوی» تنها اشارهی شعارگونهی جاسم ثامری ۴۸ ساله در برخی اقلام تبلیغاتیاش به شمار میرود. شعاری که اشارهای مستقیم به انتخابات دارد و با ترسیم شورای شهر مطلوب از دید این کارشناس ارشد مدیریت و برنامهریزی بیارتباط است.
تحلیل تبلیغات انتخاباتی او سخت است و باید با توجه به ویژگیهایی اخلاقی همچون آرامش، فروتنی، پرهیز از جنجالسازی و... بهعنوان یک دبیر باسابقه در آموزشوپرورش، چنین پنداشت او به بهانهی اقناع مخاطب، نیت اغواگری نداشته است!
۲- سید شریف موسوی؛ «شورایی پاک و آبادانی آباد»
موسوی در ۴۳ سالگی برای دومین بار امکان حضور در شورای شهر برایش فراهم شده است. او که به همراه برادر کوچک خویش در این دوره از انتخابات شرکت کرده بود، در شمار کاندیداهایی بهحساب میآمد که بدون تکیه بر عناصر تبلیغاتی و رسانهای پای به میدان رقابت گذاشت؛ فاقد هرگونه محتوای تبلیغاتی! بر همین اساس تحلیل تبلیغات او نیز ناممکن است.
با همین نگرش سنتی، سید شریف توانست در این دوره با جلب ۳ هزار و ۶۸۹ رأی بهعنوان سومین نفر راهی پارلمان شهری آبادان شود.
«مختصر» و «ساده» بهترین توصیفی است که دربارهی تبلیغات این کارشناس ارشد زبان و ادبیات عرب میتوان به کار برد. با این همه در اندک تبلیغ مجازی او و برادرش؛ عبارت «اتحاد سادات، برادران موسوی» برای «شورایی پاک و آبادانی آباد» تنها محتوایی است که میتوان از آن بهعنوان رویکرد تبلیغاتی اشاره کرد.
۳- مسعود لیراوی؛ «بیا تا جهان را به بد نسپاریم»
«حماسه جوانان آبادان»، یکی از چند عبارتی است که لیراوی ۳۸ ساله با هدف اقناعسازی و تاکید بر شاخصهی جوانی از آنها بهره گرفته است.
برخی آرمانهای او را میتوان در شعارهای تبلیغاتیاش جست. انتشار شعارهای «دست در دست هم دهیم به مهر، شهر خود را کنیم آباد»؛ «مردمی باشیم و مردم آبادان را فراموش نکنیم» و حتی بهرهگیری از تکنیک استقبال شعری در ساخت عبارت «بیا تا جهان را به بد نسپاریم» فردوسی که مقابله درست آن ختم به «نسپریم» میشود و ممکن است به اشتباه چنین نوشته شده باشد، تلاشهای تیم تبلیغاتی او برای محتواسازی محسوب میشوند.
عکس تبلیغاتی او در مقایسه با دیگر مردان راه یافته به شورا، کشش بیشتری دارد. دستی که بهسوی رأیدهنده دراز شده و به صورتی مات - بلور- تمرکز دید را به سمت چهره میبرد. موی سشوار شده و البته لبخندی که کمی مصنوعی است.
تضاد رنگی -کنتراست- سفید و سیاه در کت و پیراهن او در عین سادگی، با توجه به پسزمینهی گرم عکس، فرمی اثرگذار به ارائهی تبلیغاتی او میدهد. استفاده از ظرفیت عکس پرتره برای افرادی که سیمای قابل قبولی دارند، یک تکنیک مؤثر تبلیغاتی بوده و او از این ظرفیت بهرهی کافی را برد.
عدم بهکارگیری از هنر طراحی حروف - تایپوگرافی-؛ ترکیببندیهای ضعیف؛ عدم استفاده از رنگ ثابت و فقدان نمادگرایی؛ تنوع ارائه در روایتهای متعدد؛ ضعفهای گرافیک تبلیغاتی این کارشناس صنایع گرایش پلیمر است.
تبلیغات مسعود لیراوی با تنوع بیشتری در فرم اما بدون ارائهی محتوای اقناعی صورت گرفت؛ محتوایی که به برنامهها و اهداف او در شورای ششم اشاره داشته باشد. گویی تکلیف خود را با طرح شعارهای کلی روشن کرده است. حاصل این فعالیتها برای او؛ کسب ۲ هزار و ۹۶۴ رأی و قرارگیری در جایگاه هفتم انتخابات شورای شهر بود.
تعبیر نشانهشناسانهی عکسها و گرافیک تبلیغاتی او با توجه به تِم تیرهاش؛ شاید اشاره به شعار انتخاباتیاش داشته باشد. بر حذر داشتن رایدهندگان از سپردن جهان به افراد بد!
۴- حافظ دریس؛ «آبادانی برتر»
او با شعار «آبادانی برتر» و کسب ۳ هزار و هفت رأی توانست بهعنوان نفر ششم به شورای ششم راه یابد. ایدهها و برنامههایش برای دستیابی به این آرزو را در قالب ۲۰ بند با عنوان «اهداف و برنامهها» در فضای مجازی منتشر کرد.
در بند اول به ایجاد اعتماد بین مردم و نسبت به شورای شهر و شهرداری بهعنوان مهمترین هدف اشاره شده است.
به نظر میرسد او یا مشاوران تبلیغاتیاش، قصد داشتهاند اشارههایی مختصر به هر موضوعی داشته باشند. برنامههایی که بدون دستهبندی و امکانسنجی، صرفا به صورتی نامرتب ارائه شدهاند.
همچون تاسیس واحد بهداشت اماکن عمومی در شهرداری؛ جذب سرمایهگذار برای احداث پارک آبی؛ انتخاب شهردار مناسب برای چهار سال؛ ارائه عملکرد شورا در هر سال به مردم؛ نصب صندوقهای انتقاد و پیشنهاد جهت ارتباط بیشتر مردم با شورای شهر؛ دعوت از نخبگان برای شرکت در جلسههای شورا؛ احداث بازارچههای محلی؛ تبدیل پسماند شهری به کود؛ گسترش کتابخانه در سطح شهر؛ مناسبسازی خیابانها برای معلولان؛ راهاندازی خط اتوبوسرانی از شهر به روستاهای اطراف و...
استفاده از عکسی ایستاده با دستی که به لبهی کت گره خورده؛ معکوسسازی -ریورز- آشکار عکس با توجه به قرینه نبودن فرم موی سر؛ زاویه نادرست نگاه؛ المانهای غیرضروری و شلوغ در طراحیها؛ ترکیببندی و همنشینی غیراصولی رنگها؛ عدم تنوعبخشی به فونتها و استفادهی پرتکرار از پرچم ایران با توجه به عدم کارکرد مفهومی در انتخاباتی شهری؛ عمدهی نقدهای وارد بر گرافیک انتخاباتی این عضو ۳۷ ساله است.
پرچم نماد تمایلات میهنپرستانه، عشقورزی به وطن، تمامیت ارضی و ازایندست است و حتی در انتخابات ریاست جمهوری با همهی بُعد ملیاش، مشاوران تبلیغات در بهکارگیری آن با وسواس عمل میکنند.
پرچم یک کشور، تنها بیرقی رنگی برای تشخیص آن سرزمین نیست و نباید با آن سهلانگارانه برخورد شود. وانگهی همهی هویت، ارزش و جایگاه یک کشور و ملت در آن خلاصه میشود. چنین مفهومی متعالی نباید ابزاری دمدستی در تبلیغات انتخابات بهحساب آید!
با توجه به یکسان بودن مبانی سواد تجسمی در هنرهای بصری؛ انتظار از او بهعنوان یک کارشناس معماری در ارائهی مطلوبتر گرافیک تبلیغاتی بیشتر بود. اگر فرض را بر گرفتاری او در روزهای تبلیغات و سهلانگاری مجریان تبلیغاتیاش بگذاریم؛ انتظار داریم در رسیدن به آبادانی برتر، خود تصمیمگیر اصلی باشد!
۵- قاسم بغلانی؛ «شهر بهتر، انتخاب برتر»
قاسم بغلانی، هماینک رئیس شورای شهر آبادان است. او توانسته با ۶ هزار و ۶۱۴ رأی بهعنوان نفر نخست به این نهاد پا گذارد. «شهر بهتر، انتخاب برتر» تنها شعار بغلانی در تبلیغات انتخابات بود.
تلاش تیم تبلیغاتی او با تنوعبخشی به طراحیهای گرافیک و تاکید بر عنوان «انتخاب آگاهانه بسیار مفید و کارساز است» نشان میدهد آنها برای ارائهی تصویری متفاوت از کاندیدای خود چندان موفق نبودهاند.
کیفیت بصری پروژههای طراحی شده، پایین و با خطاهای آشکار در ترکیببندی، همنشینی رنگ و انتخاب فونت صورت گرفته است. ژست فیگوراتیو در عکسها و نشانهشناسی به کار رفته در طراحیها نیز کیفیتی بهمراتب پایینتر از دیگر موارد داشتند.
هیچ رنگ یا نمادی بهعنوان عنصر فعال و ثابت در تبلیغات او به کار گرفته نشده و تاکید بر تنوع طرح و عکس، مشخصهی اصلی کارهای تبلیغات این نامزد بوده است.
تفسیر نشانهشناسانه برخی عکسها با توجه به زاویه و عمق نگاه او به افقهای دور دست، میتواند تأویلی زیرمتنی داشته باشد. بغلانی به جستوجوی افقهایی دور در شورای شهر و حتی بیرون از این نهاد است!
برخلاف عملکرد نتیجهبخش بغلانی در کسب کرسی ریاست سال اول شورا؛ تبلیغات این جوان ۳۵ ساله در روزهای انتخابات، چندان مطلوب نبود.
حال که او بهعنوان «انتخاب برتر» در جمع اعضای شورای ششم آبادان قرار گرفته است باید دید توانایی تحقق «شهر بهتر» را داراست؟ رفتار و رویکرد این کارشناس ارشد حقوق خصوصی در روزها و ماههای آینده پاسخ این پرسش را مشخص خواهد کرد!
۶- محسن خزاعل؛ «بهسوی تغییر»
نشانه نوشتهی «آبادان وُلک تا کی» با همهی ناپختگی به دلیل عامیانه بودن و ساختارشکنیاش، توجه افکار عمومی را به خود جلب کرد. نشانه و شعاری که در تبلیغات رسمی محسن خزاعل ارائه نشد و تبلیغات این نامزد بهطور ویژه با شعار اصلی «بهسوی تغییر» و شعار فرعی «تغییر بیگمان سخت است اما راهبرد گام به گام ماست» ارائه گشت.
او بیشترین محتوا و فرم تبلیغاتی را در میان دیگر اعضای راه یافته به شورا دارا بود و تلاش بسیاری بر بهکارگیری ظرفیتهای اقناعی تبلیغات و رسانه داشت. شفافترین ذهنخوانی را باید در مورد او به کار بست.
کار او از این باب در شورا سخت خواهد بود که بیشترین محتوای تبلیغاتی را داشته که میتوانند در مقایسهی با عملکرد او بازگویی و آدرسدهی شوند!
بهرهمندی از فنون استعارهسازی همچون ساخت عبارت «شهر خوب با معمار خوب شکل میگیرد» با توجه به مدرک کارشناسی معماری، یکی دیگر از تلاشهای انتخاباتی او به شمار میرود. میتوان به استفاده از تضاد رنگی قرمز و آبی با تونالیتههای متنوع بهعنوان شاخصهای ثابت در گرافیک انتخاباتی او اشاره کرد.
با اینکه بهصورت جامع، برنامههای خود را ارائه نداده اما با مراجعه به محتوای تبلیغاتی میتوان اهداف او را تخمین زد. «خواهان حضور مؤثر شهروندان هستیم» و «مبلمان شهری، طراحی نو» دو موردی هستند که اشاره به هدفهای خزاعل در شورا دارند.
او حتی فرمول جالبی هم برای خوب شدن حال شهر ارائه داده است. «تلاش بنده + همراهی شهروندان = شهر خوب»؛ هرچند در این فرمول، اگر به «تلاش شورا» اشاره میکرد از فردگرا بودن ادعایش کاسته میشد و روحیهی جمعپذیری و مشورتی او تجلی مییافت.
خزاعل که با ۲ هزار و ۸۹۵ رأی بهعنوان آخرین نفر به شورا راه یافت، در تبلیغات انتخاباتیاش چندین متن به چشم میخورد که رویکردی شبیه بیانیه دارند. خلاصهی برخی از این بیانیهها را میتوان در عنوانهایشان دریافت.
«در برخی محلات آبادان زمان متوقف شده است!»؛ «شهرداری بهعنوان یک جایگاه خدمت به مردم، باید تغییر و تحولی که شایسته آبادان و آبادانیها باشد به وجود بیاورد».
اگر اشارهاش به «تغییر» مبتنی بر رویکرد «تحولی» است، باید این عضو ۳۵ ساله را نیز در شمار تحولخواهان شورا بهحساب آورد در غیر این صورت از شعار او معنای جابهجایی افراد مستفاد میشود.
۷- کوثر حیاوی؛ «عکس خوب منهای شعار»
گاهی یک عکس خوب، همهی بار انتقال پیام و برقراری ارتباط را به دوش میکشد. کوثر حیاوی از تک فریم عکس خوب خود که در حالتی ایستاده و با دستی که لبهی چادر مشکیاش لنگر انداخته، بهخوبی در تبلیغات خود بهره گرفت.
عکسهای دیگرش اما ضعفهایی معناگرا داشتند. همچون نمونهای که با میزانسنی نشسته بر صندلی مدیریت و پشت میزی که رایانهای گران در مقابلش قرار دارد با کتابی باز و سه جلد کتاب بسته؛ نوعی بزرگنمایی برای یک دبیر آموزشوپرورش بهحساب میآید و میتواند از نظر مفهومی، روایتی اغراقانگیز تلقی شود.
این اغراقگرایی را در به تصویر کشیدن وی بر بالای تودهای از ابرها با تدارج رنگهای آبی آسمانی به سفید میتوان مشاهده کرد. حالتی که بهویژه در نمادگرایی اسلامی؛ اشارههای معنوی و فرامادی به یک انگاره یا موضوع دارد.
اگر او بهعنوان کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی بهجز تدریس در مدارس؛ به فعالیتهای پژوهشی، فکری و خلاقانه نیز مشغول باشد، ایجاد چنین موقعیتی در عکس و گرافیک برایش کاملا بهجاست. در صورت وجود چنین ویژگیهایی باید به مشاوران و مجریان تبلیغات او برای عدم ارائه آنها در تبلیغات تنها بانوی راه یافته به شورای ششم خرده گرفت.
تفاوت طراحی گرافیک تبلیغاتی او در مقایسه با دیگر اعضای راه یافته به شورا؛ مربوط به استفاده از طراحی حروف و استفاده از بافت تصویری است.
هرچند مفهوم نقشمایهی به کار رفته در بافت تصویری و ارتباط پسزمینهی برخی طراحیها با موضوع انتخابات و شخص کاندیدا پرسشبرانگیز است! شاید با هدف پرکردن فضاهای اثر گرافیکی قرار داده شدهاند.
او نیز جزء نامزدهایی به شمار میرود که علاقهمند بهرهگیری از عنصر تصویری پرچم ایران بوده است.
میتوان همنشینی رنگ در گرافیک تبلیغاتی حیاوی را مطلوب ارزیابی کرد و آن را در تناسبی مستقیم با جنسیتش قرار داد. نکتهای که در تبلیغات وی به آن برخوردم، تفاوت در بهکارگیری دوگانهی نام نائب رئیس کنونی شورا در تبلیغات انتخاب است.
در تمام اقلام تبلیغاتی؛ نام او بهصورت «کوثر» درج شده اما در فرمهای رسمی اعلام شده از سوی فرمانداری برای وی نام «کوثره» به کار رفته است. میتواند ناشی از خطای صورت گرفته در فرمها بوده یا آنکه خود کاندیدا تمایلی به استفاده از این صورت نوشتاری نام خود نداشته باشد!
تجمیع توان شبکهی آرای وی با بهرهگیری از تکنیکهای تبلیغاتی؛ منجر به راهیابی او با ۲ هزار و ۹۰۷ رأی بهعنوان نفر هشتم به شورای شهر شد.
۸- محمد دریس؛ «برای تغییر آمدهام»
طراحیهای تبلیغاتی محمد دریس در روایتهای متنوعی ارائه شدند. برخلاف تنوع در فرم؛ محتوا عمدتا تکراری به نظر میرسند. این تنوع فرم الزاما به معنای ارائهی باکیفیت گرافیک تبلیغاتی نیست!
عدم بهکارگیری رنگ و نماد ثابت در طراحیها در قیاس با دیگر نقدهای وارد بر گرافیک تبلیغاتی دومین عضو جوان شورا، شاید کمی سختگیرانه بهحساب آید.
عکسهای متنوعی در کارهای تبلیغاتی او به کار رفتهاند که یکی پس از دیگری ضعفهای فراوان دارد. برای مثال در یک عکس ایستاده، زاویهی قرارگیری دوربین، پرسپکتیو بسیار بدی به پا داده و عکاس حتی به باز بودن کت و دستهای گرهخوردهی او بیتفاوت است.
این نقد بر او نیز به دلیل استفاده زیاد از عنصر تصویری پرچم ایران وارد است. به نظر میرسد بسیاری طراحان گرافیک که مسئولیت خلق آثار انتخاباتی را بر عهده دارند به دلیل ناآگاهی از شاخصههای گرافیک انتخاباتی و نمادگرایی؛ هر عنصری را درون یک بستهی گرافیکی میگنجانند.
این نقدها نه بر کاندیداها که بیشتر متوجه مشاوران و مجریان پروژههای تبلیغات انتخاباتی است.
استفاده از عبارت «برای آبادان فردا وعده نخواهیم داد عهد میبندیم» بهنوعی بیانیهی تبلیغاتی این کارشناس مدیریت بازرگانی در ارائهی برنامهها و شعارهای انتخاباتی محسوب میشود.
شعارهایی چون «برای تغییر آمدهام» و «شهری سربلند» از سوی ستاد انتخاباتی او، حاوی گزارههایی کلی است که نمیتواند اشارهای مشخص به رویکرد این جوان ۳۳ ساله در شورا داشته باشد.
اگر منظور او از «تغییر»؛ جابهجایی نبوده و فهم «تحولخواهی» پس این واژه پنهان است، باید او را فردی دنبالهرو اندیشههای تحولخواه در شورای شهر تصور کرد. کسی که برای خلق تحول قدم به این نهاد گذاشته است و نه صرفاً تغییر!
۹- عباس قیم؛ «قبول یک مسئولیت»
عباس قیم در تبلیغات انتخاباتی؛ خود را «مدیر و آشنا با درد مردم» و فردی «از میان مردم و برای مردم» معرفی کرده است. در تبلیغات، این دست شعارها را «کلیشهای» و «غیرقابلباور» معرفی میکنند.
او تلاش کرده با پرهیز از تکلف، بهگونهای بیپیرایه خود را به مخاطب هدفش معرفی کند. شعارها و فعالیتهای تبلیغاتی جوانترین عضو شورا، هیچ اشارهای به اهداف و برنامههای آیندهاش در این نهاد ندارد. حتی عبارت سومی هم که در تبلیغات انتخاباتی بر استفاده از آن تاکید داشت، بیآنکه کارکردی شعاری داشته باشد، شبیه به رویهی برندسازی دارد.
از عبارت «قبول یک مسئولیت» با هدف تبدیل سرنامهای هر واژه به نام خانوادگی خود –قیم- بهره گرفته تا در تبلیغات، حضور نوآورانهتری داشته باشد. این نوآوری نسبی البته با گرافیکی ضعیف، آسیب بسیاری دید!
تکرار یک فریم عکس با کت اسپرت با همهی تفاوتش، در چند طراحی نشان میدهد او تمایلی به استفاده از ظرفیت تصویری تیپ و چهرهی خود –چهرهسازی و برندسازی شخصی- ندارد. ترکیب رنگ لباس، ژست فیگوراتیو و زاویهی نگاهش به دوربین؛ ضعفها و نقدهای اساسی همین تک عکس او هستند.
تبلیغات عباس قیم، بدون رنگ یا نمادی تاکیدی صورت گرفته و از این حیث نمیتوان برداشتی عمیق از نشانهشناسی به کار رفته در تبلیغات این کارشناس علوم تربیتی ۳۱ ساله داشت.
تعداد اقلام تبلیغاتی، منشی (دبیر) کنونی شورای شهر آبادان اگرچه در مقایسه با برخی همکاران خود پرتنوعتر بوده اما شعار یا برنامهای که نشان دهندهی نگرشش در شورای شهر باشد در میان آنها به چشم نمیخورد. پس باید به همین قبول مسئولیت در این برهه حساس بهعنوان مهمترین ماموریت او بسنده کرد!