شوشان - حسین دلیر:
پروسهی بررسی سابقه و برنامههای نوزده گزینهی تصدی سمت شهرداری آبادان در نوزدهمین روز فعالیت شورای این شهر آغاز شد. فرایندی پنج روزه که تا عصر یکشنبه ۷ شهریور به طول انجامید. ۴ گزینه روز اول؛ ۵ گزینه روز دوم؛ ۳ گزینه روز سوم؛ ۴ گزینه روز چهارم و سرانجام ۳ گزینه در روز آخر با حضور در صحن پارلمان شهری، توانمندیهای خود را به معرض داوری اعضای این نهاد گذاردند.
انتخاب شهردار، مهمترین وظیفهی تکلیفی شورای هر شهر بوده و متناسب با این اهمیت، واکنشهای انتقادی و مطالبههای شهری قابلدرک هستند. ویژهتر آنکه موضوع و فصل انتخاب شهردار در آبادان، سالهاست آمیخته با حاشیهها و حساسیتهای سیاسی و اجتماعی شده و رعایت آداب شفافیت؛ بایستهی فرایند این انتخاب مهم است.
اعضای شورا بعدازظهر یکشنبه ۱۴ شهریور در واپسین فرصت قانونی خود؛ شهردار آبادان را انتخاب کردند. با اعتماد پنج عضو شورا، شهردار پیشین آبادان بار دیگر بهعنوان سکاندار این نهاد اجرایی و اجتماعی انتخاب شد. «حسین حمیدپور» با یک رأی بیشتر و در رقابتی نزدیک با «محسن امین»؛ امکان تغییر نگرش منتقدان در جایگاه شهردار آبادان برایش فراهم شد.
حمیدپور، متولد و ساکن آبادان بوده و دومین فردی است که توانسته بیش از یکبار اعتماد اعضای شورا را برای سکانداری شهرداری به دست آورد. این رکورد در اختیار «محمود رضا شیرازی» با سه بار گزینش در دورههای سوم، چهارم و پنجم شورا بوده و از این نظر حمیدپور جدیترین تعقیبکنندهاش است. شهردار منتخب شورای ششم، پیشتر به مدت ۷۶۳ روز مسئولیت ادارهی شهرداری آبادان بر عهدهاش بوده و از این نظر در ردهی سوم قرار دارد. شیرازی با ۲ هزار و ۴۲۹ روز؛ بحرینیمقدم با یک هزار و ۱۹۱ روز؛ نفرات بالایی این ردهبندی از ابتدای تاسیس نهاد شورا بهحساب میآیند.
حمیدپور میتواند با جلب رضایت اعضای شورا در دورهی ششم رکورد بحرینیمقدم را بهسادگی شکسته و جایگاه خود را یک پله ارتقا بخشد؛ اما برای رسیدن به رکورد شیرازی مهلت مسئولیت در دورهی ششم شورا برایش کافی نیست. دستکم به ادامهی کار تا حدود ۹ ماه پس از تشکیل شورای هفتم نیاز دارد. در میان شهرداران تاریخ آبادان -از ۱۳۰۳ تاکنون- همچنان «عبدالرضا تشکری» دستنیافتنیترین رکورد را داراست.
دو هزار و ۷۴۰ روز سکان شهرداری آبادان از تیر ۱۳۶۰ تا دی ۶۷ بر عهدهی این مدیر جهادی بوده است. با توجه به جوانی و انگیزههای فراوان برای جبران گذشته، حمیدپور میتواند نیمخیزی جدی برای شکستن رکورد تشکری نیز داشته باشد. همهچیز به سبک مدیریتی او در این دوره؛ نگرشش به رویکردهای راهبردیتر و البته فضای سیاسی شهر بستگی دارد.
در یک هفته کشاکش جدی اعضای شورا برای انتخاب گزینهی مطلوب؛ نام چهار گزینه بیش از دیگران در فضای غیررسمی شنیده و دیده میشد. حسین حمیدپور؛ داوود دارابی؛ محسن امین و سروش شریفی که آخری برخلاف سه گزینهی دیگر هیچ سابقهای در نهاد مدیریت شهری نداشت.
در میان نوزده گزینهی حاضر در شورا؛ سیزده نفر سابقهی مسئولیت در مدیریت شهری را داشتند.
افرادی که پیشتر شهردار؛ مدیر منطقه؛ مدیر سازمان و حتی معاون شهردار در شهرهای گوناگون بودهاند. میتوان حدس زد با یک پالایش ساده، حذف شش نفر از گزینهها در همان ابتدا صورت گرفته باشد.
بررسی رزومهی گزینههای باقیمانده، نشان میدهد بالاترین امتیازها با توجه به کیفیت مسئولیت و درجه شهرداری از آن «حمیدپور»؛ «دارابی»؛ «دُر» و «امین» بوده و قرار گرفتن نام یکی از معاونان سازمان منطقه آزاد اروند بدون برخورداری از سابقهی مدیریت شهری در میان گزینههای نهایی، اندک تناسبی با دیگر گزینهها نداشته است.
یکی از نقدهای اساسی به مدل انتخاب شهردار؛ نادیدهانگاری شاخصهای انتخاب برای شهرداری درجه یازده آبادان میباشد. در واقع اعضای شورا میتوانستند با مدیریت بهتر زمان و تمرکز بیشتر بهجای صرف زمانی طولانی برای بررسی نوزده گزینه؛ با آسودگی خیال روی پنج تا شش گزینهی شاخصتر این فهرست متمرکز شوند! ویژهتر آنکه برخی گزینهها، شرایط قانونی احراز سمت شهرداری درجه ۱۱ آبادان را نداشتند. موضوعی که بیارتباط با رقابتهای درون شورا و تأثیرات بیرونی آن نیست.
شاید چنین تعبیری به دور از ادب روزنامهنگاری باشد اما برخی گزینهها، «مجلسآرای» شورای شهر در آبادان شدند. به هیجان ماجرا افزودند و رویکرد اعضای شورا را در نظر عامه متفاوت و مهم جلوه دادند.
نقدها بر شورای ششم بهویژه رفتار هیئت رئیسهی سال اول فراوان و متنوع هستند. عدم حضور رسانهها در فرایند بررسی گزینهها از آن دسته است. رئیس شورا، این تصمیم را متوجه شرایط کرونا میدانست و از علاقهاش برای حضور اهالی رسانه خبر میداد! همینکه برای برخی همکاران رسانهای، مجال حضور در صحن شورا فراهم شد فرصت مغتنمی است. وانگهی نبود همین دوستان؛ فهم آنچه در شورا میگذرد را برایمان ناممکن میساخت.
پاسخی استدلالی به رئیس و دیگر همفکران او در شورای ششم میتواند مانع پنهان شدن آنها در پس بهانهی تکراری رعایت شیوهنامههای بهداشتی شود. از آنجاکه ادعای شما فاقد منطق لازم برای پذیرش است، تقاضا میکنم دیگر اینگونه آدرس غلط ندهید!
وقتی چیزی از اصل خود فاصله بگیرد حالت کاریکاتورگونه پیدا میکند. اعضای شورا در واقع خواست اکثریت را نمایندگی میکنند و نباید از آن فاصله بگیرند. رفتارهای غیرشفاف به سقوط سرمایهی اجتماعی هر یک از اعضای جوان شورا منجر خواهد شد. «احمد زیدآبادی»، روزنامهنگار برجسته تعبیر جالبی دارد: «برخی امور به خودی خود فضیلت یا رذیلتی محسوب نمیشوند. مهم این است که چه نتایج و پیامدهایی بر آنها مترتب باشد. از این جمله است مسأله شفافیت! ... باید دید که اصرار بر اجرای فرایندهای غیرشفاف با چه هدفی صورت میگیرد؟»
کرونا بهانهی مناسبی برای برگزاری غیرعلنی نشست شورای شهر نیست؛ دراینباره میتوان سه استدلال را مطرح کرد.
▪︎یک؛
آنگونه که موفق به پخش زنده نشست انتخاب شهردار از بستر اینستاگرام شدید، میتوانستید در روزهای دیگر از چنین امکانی، خود و دیگران را بهرهمند سازید. به راستی دعوت از تعداد بیشتری از اهالی رسانه در روز انتخاب شهردار بر خلاف دیگر روزها، مغایر با استانداردهای بهداشتی شما نبود؟
▪︎دو؛
آبادان با همهی چالشهای عمرانی و زیرساختی؛ از نظر برخورداری از سالنهای مجهز؛ شهری سرآمد است. برای نشان دادن پویایی و انعطاف ذهنیتان در خلق فرصتهای مطلوب از دل تهدیدهای موجود؛ میشد مکان برگزاری نشستهای شورا را به محلی جز صحن مینیاتوری شورای شهر انتقال داد.
مکانی چون «سینما مهر» که نه به بزرگی مجموعهی «سینما نفت» است و نه به کوچکی «تئاتر شهر». مدیریتش هم خصوصی است و نقض بیطرفی شورا تلقی نخواهد شد. از شمار سالنهای عمومی و اختصاصی، این سه مجموعه را بهعنوان نمونههایی بدیهی مثال زدهام.
▪︎سه؛
مقایسهی دقیق حجم صحن شورا و سالن سینما مهر، استدلالم را قویتر میکند. حجم صحن شورا، حدود ۱۴۴ مترمکعب و سالن سینما مهر حدود ۳ هزار و ۸۲۵ مترمکعب -بیش از ۲۶ و نیم برابر- است! در روزهای بررسی گزینههای تصدی سمت شهردار، بهجز ۹ عضو شورا و یک کاندیدا؛ دستکم چهار خبرنگار و عکاس در صحن شورا حاضر بودهاند.
چهارده نفر در ۱۴ مترمکعب که به ازای هر نفر کمی بیش از ۱۰ مترمکعب هوا وجود داشته است! اگر همین استاندارد کرونایی رئیس شورای شهر را بخواهیم ملاک قرار دهیم، در سینما مهر میشد پذیرای بیش از ۳۷۰ نفر برای حضور در نشستهای انتخاب شهردار بود! جالب آنکه ظرفیت کل این سالن، ۳۵۵ صندلی است و با فاصلهی یکی در میان -همچون روزهای پخش فیلم- میشد پذیرای بیش از ۱۷۰ نفر از اهالی رسانه، کنشگران و شهروندان بود. چنین رویکردی مانع شکلگیری فضای بدبینی و سوءظن در خصوص انتخاب شهردار میگشت.
از کیفیت پوشش صوتی، تصویری، تهویهی هوا، سالن زیبا، سن بزرگ، کریدور مجهز، اتاقهای انتظار، بوفه پذیرایی، سرویس بهداشتی، فضای پارکینگ وسیع و بسیاری مزیتهای دیگر هم که بگذریم، نمیتوان به فرصت از دست رفته بیتوجه بود. اینکه برگزاری نشستهای انتخاب شهردار در این سالن یا هر سالن دیگر میتوانست چه جلوه و نمود بیرونی مطلوبتری داشته باشد.
اینها را از این باب متذکر شدم که به گفتهی جنابتان؛ شما تعدادی جوان دلسوز این شهر در شورای ششم هستید و برای دفاع از حقوق شهروندان پای به این نهاد مردمی گذاشتهاید. مگر نه مشخصهی جوانی؛ پویایی و محدود نبودن به تحدیدهاست؟! اگر قرار باشد مسألهای چون کرونا، مانع پویایی و عملکرد نوآورانه شما شود، تجدیدنظر در مؤلفههای جوانی اجتنابناپذیر مینماید!
جناب رئیس در رسانهها؛ خود و دیگر اعضا را افرادی دارای تحمل و کفایت پذیرش «نقد» معرفی کردهاند. برای آنکه نشان دهید همچون اسلافتان اهل مونولوگ نیستید؛ اگر استدلال این نوشته بر همین یک ادعای شما چیره کند، شجاعت اعتراف به آن را دارید؟
اینها را نوشتم تا به موضوع عدالت در پوشش رسانهای معرفی گزینههای تصدی سمت شهردار نیز اشاره کنم.
این نقد متوجه همکاران کوشای رسانهای نیست، چرا که اساسا آنها رسانهای دارای مجوز و مستقل بوده و قرار نیست ایفاگر نقش ارگان رسانهای شورا یا هیچ نهاد دیگری باشند. به دعوت شما در صحن شورا حاضر شدهاند و بنا به شیوهنامهی رسانهی خود اقدام به پوشش این رویداد کردهاند؛ در غیر این صورت از موقعیت «استقلال رسانهای» به جایگاه «ارگان رسانهای شورا» تنزل خواهند یافت.
برقراری عدالت در معرفی گزینهها، وظیفهی شورای شهر است و نقدی متوجه رسانهی منتشر کننده نیست! با همهی مسئولیتی که در قبال تولید محتوا بر عهده دارد. برقراری موازنه، حفظ عدالت و بهرهگیری از شیوهای استاندارد در معرفی گزینههای تصدی سمت شهرداری آبادان، میتوانست چهرهی مطلوبتری از شورای ششم ارائه دهد؛ بایستهای که به داوری آمارها رعایت نشده است!
محاسبهی تعداد واژههایی که به معرفی هر یک از گزینهها در رسانهی مدعو صورت گرفته با حذف عنوان، مقدمه، پسزمینهی گزارش و حذف واژههای مربوط به سخنان اعضای شورا؛ نشان میدهد بیشترین حجم محتوا متعلق به «محسن امین» با هزار و ۸۴ واژه و کمترین حجم، از آن «مژگان رضاپناه» با ۹۹ واژه بوده است. ممکن است نوع و زمان ارائهی هر گزینه باعث چنین اختلافی شده باشد. استانداردسازی را برای رفع خطاها و شائبههای احتمالی بهویژه در چنین رویدادهای بهره میگیرند. پس از «امین» بیشترین محتوا از آن «حمیدپور»، «دارابی» و «شریفی» به ترتیب با ۹۲۵؛ ۸۱۴ و ۷۰۳ واژه بوده است. «پرویز دغاغله»؛ «آرش دُر» و «محمد لفیتی» نیز با ۱۱۸؛ ۱۲۳ و ۱۴۳ واژه، پس از رضاپناه دارای کمترین حجم محتوایی بودند.
متوسط محتوای همهی نوزده گزینه، حدود ۳۹۸ واژه بود که نشان دهندهی تفاوت بسیار و نبود شیوهنامهای استاندارد برای معرفی گزینههاست. بهجز یکسان نبودن حجم محتوا؛ نبود اطلاعاتی چون تاریخ و محل تولد هر یک از گزینهها یکی دیگر از نقدها در این معرفی گزینهها بهحساب میآید.
برای دستیابی به شفافیت؛ ایجاد فضای گفتمانی و نقد روشمند، ناگزیر به صورتی جزئیتر و مصداقی باید به تحلیل جستارها پرداخت؛ تا به مفاهمه بیشتر منجر شود. جزئینگری ما به این دلیل است و از آن نباید بهانهگیری برداشت شود.
اگر نقد و مدح در هر فضایی، از سر صدق و دلسوزی صورت میگیرد، معتقدم باید از پیشداوری شهردار منتخب پرهیز کرد. بهجای استناد به گذشته و آنچه رخ داده؛ برایش آرزوی موفقیت کرد و به او انگیزههای دلگرمکننده داد. تا پیش از تایید حکم او توسط وزیر کشور؛ نقد مسئولیت نرسیدهاش، به بهانهتراشی بنی اسراییلی میماند. نه به سود او؛ نه شهرداری و نه شهر است؛ هرچند بخواهد به سود دیگرانی تمام شود!