این جا خوزستان است و باید گریست تنها کاری که مجاز است و پیگرد قانونی ندارد تا می توان می شود گریست و آه و ناله و شیون کرد این کار تشویقی دارد و جز الباقیات الصالحات به شمار می آید و در محافل سخت مورد مدح و ثناست
سال ۴۰۳ هم رو پایان است او همچون اکثر سال های گذشته باز هم ما از آفتاب و از نفس بریده شدیم. رنجورانه و مکدر، مژه های پر پشت شده از خاک را بر هم گذاشتیم و ملول اما بی نقد و موضع ، در خیابان های تسخیر شده توسط غبار و با چشم سر به رودهای خشک و پر لجن و تالاب های فلج نگاه کردیم .
با ترس و لرز و سکوت مان، فعالانه در فرایند انفعال شرکت کردیم و کمک کردیم تا شاخص انفعال جهانی در این نقطه از خاکستان تک افتاده، به طرز محسوسی ارتقا پیدا کند.
بی همت و بی هدف، چون خروس های بی محل ، صبورانه در رود ریزگردها غسل ارتماسی کردیم و جراحت های دیر پا و بی خلوص به نماز ایستادیم. صبوری انفعالی ، نه صبوری ایمانی. اینجا تاریخ مان نه شمسی و نه قمری و نه میلادی ست.
این جا مبنای تاریخ ، محرومیت و شیون است و به تقویم خاک امسال مصادف با هفدهمین سال خاکی ست.
امروز ، یکبار دیگر از سر اخلاص نه، بلکه از سر انفعال در پیشگاه پریشانی بی پایان مان یک تیمم تمام داشتیم و آماده شدیم تا در برابر تباهی تاریخی مان سجده کنیم.
انگار عتیقه ای هستیم که خداوند می خواهد با پوشش خاک ما را برای بهره مندی آیندگان مدفون کند. کاش اما آیندگان هرگز ما را جستجو نکنند تا سده های آتی را با انفعال و بی موضعی ما را نیابند و تا ابد مدفون شویم و رسوای آیندگان و محل نفرین آن ها نشویم چرا که ما ناکارآمدترین عناصر دوره خود بودیم.
منفعلان چهار فصل که هنر اعلای مان پچ پچ کردن مشکلات در محافل خصوصی ست .
همه ما انسان ها از خاک آفریده شده ایم و لاجرم طبق سنت لایتغیر الهی ، باید روزی ، دور یا نزدیک به خاک برگردیم و جسم فانی ما بالاخره روزی تیتر اول روزنامه های خاک خواهد شد. اما ما خوزستانی ها که تقریبا در اکثر امور پیشقدم هستیم در تحقق این سنت الهی ، یعنی از خاک برخاستن و به خاک پیوستن از بقیه مردم جهان جلوتر هستیم. زیرا روزانه در موقعیت ها و حالات مختلف دفن می شویم. خاک که بر می خیزد، ما مردم بی رویا و بی آرمان ، تلقین نشده و بی غسل و بی کفن در زیر لایه های غلیظی از خاک مدفون می شویم. در ایستگاه اتوبوس ، در مزرعه، در صف نان، در راه مدرسه و دانشگاه ، در بازار ، در کوچه و خیابان. در همه جا.
انجمن بزرگ خاک زده های بی زبان با قبرهای سیار در خیابان ها راه می افتند و موضع بزرگ و واکنش عمده آنها غر و لندی ست که در نهانشان می گذرد و در شجاعانه ترین حالت فقط راه به لب ها یشان می برد و به شکواییه ای خفیف و بی اثر بدل می گردد. ریزگردهای گاه و بی گاه ، فرهنگ مرده گی و گفتمان نگفتن را در ما تقویت کرده است. کاش مسئولین به جای انتقال آب راه میانبری برای سلب حیات ما پیدا می کردند تا ذره ذره در زیر خاک دفن نشویم و هم چون اقوام مغضوب تاریخ ، چون عاد و ثمود ، انقراض ما به طرفه العینی انجام شود و وقت با ارزش مسئولین گرفته نشود. آب ، باد ، خاک، اقامه بسته اند بر تابوت سیار ما و زندگی با سوز به سمت نیستی تشییع مان می کند.