شوشان - محمد شریفی:
جناب آقای مهندس خلیلیان، استاندار معزز خوزستان
سلامی به بوی کارون خشکیده
الساعه که این کلمات شریف و عجیب و غریب را با پر سیمرغ آغشته به جوهر اعلای پلیکان ورپریده در تالاب شادگان و هورالعظیم خشکیده ، روی کاغذ سفید سمرقندی به رشته ی تحریر در می آورم، مصاحبه ی گهربارتان را با اصحاب رسانه و جراید ، کلمه به کلمه و نقطه به نقطه با جان دل و آتش اشتیاق خواندم و می خوانم و بازهم خواهم خواند.
به شرف و مرامتان درود می فرستم اما قبل از نقد و تحلیل آن فرمایشات خطیر و اندر دقیق ، عجالتا خدمتتان عرض نمایم، مطابق رویه ای معمول، که تبدیل به عادت برای صاحب این قلم گشته است.
می بایست مقدمه و آغاز و جان کلام را طبق قاعده با ذکر حکایتی تازه و بکر از حکایات خوزیان ز گفتار به دفتر اندر آرم ، بروم سر سطر و برایتان حکایتی بگویم ز جان و دل و آکنده از سوز و گداز و آه و ناله های زار.
جناب خلیلیان عزیز تر از جان،در عهد شباب و روزگار جوانی در دیار باغملک جانکی ساکن بودم، آبادی ما در شرق خوزستان و در دامنه ی سلسله جبال منگشت واقع بود.
در آنجا همسایه ای داشتم موسوم به خالو حسنقلی، این جناب خالو کمرش راست بود، نه اهل زحمت بود و نه حوصله ی زراعت داشت ، ناهار و شامش را مطابق جدولی که به نحوی از انحای دیگر شبیه جدول مندلیف بود، به عنوان مهمان خود خوانده، روی این خانواده و آن خانواده ناهار و شام و چای و میوه و سیگارش را مفت و مجانی بالا می کشید، جناب خالو آخر شب که به خانه بر می گشت با همسرش خاله ستاره مشاجره و مرافه می کرد و گاهی به زد و خورد می کشید، صدای این زن و شوهر مثل غرمبه ی توپ ۱۰۵ نادری بر سر مردم آبادی آوار می شد، مادر بزرگ من که شاهد و ناظر حجب و حیای این زن بدبخت و فلاکت زده و گرسنه بود ، بالای پشت بام می رفت و می گفت : حسنقلی الهی خیر نبینی ، رخت و تنبان و جومه که براش نمی خری؟ گوشت و آرد و برنج هم یخدر ، دیگه چرا کتکش می زنی؟ از خدا بی خبر.
حسنقلی هم در جواب می گفت : همه ی اینها درست ، کتکش می زنم که اهل آبادی بدانند شوهر این زن حسنقلی است.
و بازهم از آن زن نجیب برایت بگویم ،خاله ستاره غروب که می شد، چندتا هیزم خشک بلوط توی چاله می انداخت و آتش بزرگی بلازه میکرد و یه پاتیل پر از آب هم روی چاله می گذاشت، مادر بزرگ من هم روی دیوار می رفت و میگفت ستاره چرا پاتیلت بوی هیچ نمیده؟
ستاره میگفت دارم آبرو داری میکنم! بعدش مادر بزرگ دست زیر لچک ش می کرد و یک اسکناس دو تومانی، چهارتا دولا شده یواشکی به ستاره می داد که شب را سحر کند.
آقای استاندار ، استان خوزستان نه مشکل اعتبار مالی دارد، نه مشکل طرح و برنامه مشکل خوزستان سوء مدیریت و مدیران نالایق است که با زور نمایندگان استان در مجلس و مساعدت و همراهی استانداران سابق و چراغ سبز لابی های خوزستانی در تهران دست چین شده اند تا در ایفای تامین منویات خاصه ی حضرات مورد اشاره فداکاری نمایند و اینجا فقط مردم خوزستان هستند که سرشان بی کلاه مانده است، آقای استاندار ،پاتیل آب خالی خاله ستاره و آبرو داری اش ، حکایت آشنا و تلخی است ... اگر نظر به تغییر این مدیران، که هیچ آبی ازشان گرم نمی شود ، ندارید ، مطمئن باشید ، آش همان آش است و کاسه همان کاسه.
جناب آقای استاندار در مصاحبه با ارباب جراید موکدا تاکید فرمودید:
"اگر به جای نمایندگان اهواز بودم اجازه ورود مسئولین را به شهر نمی دادم."
تصدقت گردم ، روی این فرمایشتان اصلا هیچ حسابی باز نکید، خیالتان تخت و از هفت دولت راحت و آزاد باشد که از جانب نمایندگان موصوف همچو حرکتی رخ نمی دهد و نخواهد داد، اما در فیسبوک و فضای مجازی به اندازه ی هفت شاهنامه ی بایسنقری ،مثنوی هفتاد من از خودشان در می کنند.
مرقوم فرمودید: "شرکت نفت و فولاد در استان خوزستان قرار دارند اما مالیاتها را در تهران پرداخت کرده و حسابهای آنها نیز در تهران است و حتی خودشان هم در تهران زندگی میکنند، ،ته این خط بنبست است و اگر جای نمایندگان مردم اهواز بودم حتماً جلوی ورودی شهر میایستادم و نمیگذاشتم که مسئولان وارد این شهر شوند زیرا خودم را جای مردم اهواز میگذارم و میبینم که چقدر اذیت هستند."
ایضا در تکمیل و تایید فرمایش حضرتعالی عرض نمایم ، شاخص های اقتصادی و آموزشی در استان خوزستان در ته جدول سقوط کرده اند و این استان و سیستان و بلوچستان میلی متر به میلی متر در انتهای جدول با هم رقابت دارند ، اما در استان خوزستان یک اداره کل توانست خوزستان را به صدر جدول بکشاند ، آنهم اداره کل اقتصاد و دارایی استان خوزستان هست که تا سقف ۱۳۲ درصد از مردم و صنایع مالیات می گیرد، کافی است گزارشات آماری سالانه سازمان مدیریت و برنامه را مرور کنید. آلودگی های صوتی و زیست محیطی نفت و پتروشیمی ها و صنایع فولاد مال ما و نفع و فایده و منفعت شان برای انها.
اقای استاندار ، فولاد مبارکه اصفهان هزینه های انتقال سرشاخه های کارون به زاینده رود را تقبل کرده است ، اما صنایع فولاد در خوزستان دفتر و دستک شان در دارالخلافه ی تهران است.
اقای استاندار ۹ تا ده نفر نماینده های خوزستان عضو کمیسون انرژی مجلس هستند و ریاست کمیسیون انرژی سالهاست که جهیزیه ی نماینده های خوزستان در مجلس شورای اسلامی است. خوزستان هر چه آسیب دید از کانال وزرای نفت و نیرو بوده است. ایا هنوز هم همان انتظار را از نماینده ها دارید.