شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۱۰۷۱۳۲
تاریخ انتشار: ۲۹ مهر ۱۴۰۰ - ۱۶:۳۸
بدون شک خوزستان در سال‌های گذشته بحران‌خیزترین استان کشور بوده است.این استان در همه حوزه‌ها شاهد بحران بود. این درحالی است که خوزستان ثروتمند ترین استان کشور است.
شوشان - سید لطیف فاضلی:

بدون شک خوزستان در سال‌های گذشته بحران‌خیزترین استان کشور بوده است.این استان در همه حوزه‌ها شاهد بحران بود. این درحالی است که خوزستان ثروتمند ترین استان کشور است.

مثلا خوزستان در حالی خشک است که خود محل عبور پرآب ترین و طولانی‌ترین رودخانه‌های کشور است، دچار کمبود برق است اما بیشترین سدهای کشور مشرف به آن هستند، بالاترین نرخ بیکاری را دارد اما بیشترین شرکت‌های دولتی حوزه نفت و گاز و پتروشیمی در این استان مستقر شده اند. در کل امکانات خوزستان علیه خودش در جنگ هستند.

درباره اینکه چرا چنین است، چند نکته می‌توان ذکر کرد که به نظر می‌رسد از مهمترین دلایل شرایط موجود باشند:

نخست: خوزستان دچار هرج و مرج مدیریتی است. این بی نظمی و هرج و مرج را در همه سطوح مدیریتی می توان مشاهده کرد. مدیریت در خوزستان هیچگونه شباهتی با دیگر استان‌ها ندارد. اوضاع خوزستان بسیار متفاوت از جاهای دیگر است. به عنوان مثال، شورای برنامه ریزی و توسعه در هر استان برای تخصیص اعتبار به یک پروژه ، ابتدا مصوبه کارگروه امور زیربنایی استان درباره آن پروژه را بررسی می‌کند و این کارگروه هم پیش از تصویب، پیوست کمیته امور زیربنایی را بررسی می‌کند.

اما آیا این فرآیند در خوزستان اجرا می‌شود؟

خیر! مدیران خوزستان در عمل خود را مستثنی می‌دانند و هر یک بر اساس اجتهاد خود عمل می‌کند. بطوریکه اصلا جلسات کارگروه طبق برنامه زمانی وزارت کشور برگزار نمی‌شود و دست استان خوزستان در برگزاری این جلسات آنقدر خالی است که حتی معاونت عمرانی استانداری خوزستان این جلسات را به معاونت عمرانی وزارت کشور گزارش نمی‌کند.

مسئله‌ای که به اعتراض وزارت کشور و مؤاخذه معاون عمرانی استان و به دفاع معروف آقای شریعتی منجر شد.

در سایر کارگروه‌ها هم وضعیت به همین شکل است. شاید پاسخ این پرسش که چرا خوزستان علیرغم دریافت بالاترین مقدار بودجه کشور و تخصیص اعتبارات از منبع صندوق توسعه ملی در چند سال اخیر، شاهد هیچ گونه تحول مثبتی نبوده است، را در همین مسئله نهفته باشد. در واقع این هرج و مرج مدیریتی منجر به اتلاف منابع شده است.

دوم: ضعف نهادهای ناظر در خوزستان منجر به تثبیت وضعیت موجود شده است. این نهادها گویا وضعیت موجود را پذیرفته و به آن راضی هستند.

صدها پروژه از استانداری در قالب ترک تشریفات و همچنین از سوی آبفا و شهرداری به پیمانکارانی واگذار می‌شود، این پروژه‌ها بدون ملاحظات فنی و مهندسی اجرا می‌شوند و گاهی برای ماه‌ها و سال‌ها به صورت نیمه تمام رها می‌شوند اما دریغ از یک دخالت صریح و قاطع از سوی سازمان بازرسی استان.

سوم: مدیریت سهمیه‌ای از دیگر معضلات استان خوزستان است. مدیران خوزستانی هر کدام سهم یک مقام عالی‌رتبه یا یک شخصیت متنفذ در استان هستند که زیر چتر امن آن مقام برای سال‌های متمادی جایگاهی را اشغال می‌کنند بدون اینکه عملکرد قابل قبولی داشته باشند یا حداقل گزارشی از فعالیت‌های ناچیز خود ارائه دهند یا خود را پاسخگوی افکار عمومی بدانند.

 این مدیر و آن معاون و این مدیرعامل به پشتوانه‌ای محکم تکیه زده‌اند که بعضا استاندار جرأت انتقاد از آنها را ندارد چه برسد به توبیخ و عزل؟

چهارم: سیاست بازی جای تخصص را گرفته است. سپردن سمت‌های فنی و مهندسی به دست افراد سیاسی منجر به ناکارآمدی شده و برخی اداره‌ کل‌ها را فلج کرده است به گونه‌ای که برخی از این مدیران علیرغم دلسوزی و اراده، توان انجام وظایف خود را ندارند و چه بسا دست به دامن کارشناسی از زیرمجموعه خود بشوند تا کارهای آنان را پیش ببرد، بدون اینکه حتی بدانند کارها به چه سمت و سویی پیش می‌رود.

البته شاید برخی این ادعا را مبالغه بدانند اما اینها بخشی از روایت تلخ کارکنان‌ اداره کل های خوزستان است.

پنجم: صنایع و سازمان های دولتی به دلیل کوچک بودن شهر اهواز در دوران قبل از انقلاب ، اکثرا در حاشیه شهر احداث و دارایی ها و املاک بخش دولتی به دلیل عدم توسعه شهر اهواز در زمان تاسیس این ارگانها ، خارج از شهر محسوب می شدند.

اما همراه با از بین رفتن کشاورزی و دامپروری، انتقال آب به فلات مرکزی و عدم وجود توجیه اقتصادی زندگی در روستاها و افزایش ساخت ساز شهری بنحوی که اهواز بلحاظ وسعت یک سوم شهر تهران و بلحاظ جمعیت ۱۰ درصد جمعیت تهران را شامل میشود که گذشته از توسعه نامتوازن شهر اهواز با معضل املاک و دارایی های نهادهای دولتی و صنایع بزرگ و متوسط دولتی و نیمه دولتی مواجه بوده است و در حال حاضر ارگانهای دولتی زمین های زیادی را در مرکز شهر اشغال کرده اند و علاوه  بر دگرگونی چهره شهر اهواز ،  متدهای زندگی شهرنشینی را به چالش کشیده‌اند و برای حل این معضلات به مدیریت و صرف زمان به تناسب جمعیت و اهمیت شهرهای خوزستان نیازمندیم.

بطوریکه اهواز یک سوم جمعیت استان را داراست و پرواضج است که یک سوم زمان نهاد استانداری باید مصروف آن گردد.
 
اما در باب راهکار و حل این مسائل و مشکلات ، باید گفت که مسیر بسیار پرپیچ و خمی پیش روی استاندار ویژه و جدید خوزستان قرار دارد.

انتظار بود استاندار ویژه خوزستان که انتصاب وی جزو نخستین اقدامات دولت بود، گام‌های عملی ، سریع و قاطعی را در نخستین روزهای حضورش در خوزستان حداقل برای نوازش افکار عمومی انجام دهد.

انتظار بود استاندار ویژه با استفاده از اختیارات قانونی خود زیر میز بزند و مهره‌های تغییر «انقلابی» مد نظر دولت را دوباره از نو بچیند؛ زیرا اگر قرار بود خوزستان با مدیران کنونی به ساحل امن برسد اصلا نیازی به تعیین استاندار ویژه نبود.

بدون شک دولت و شخص رئیس جمهور به این نتیجه رسیده‌اند که خوزستان مشکلات بزرگی دارد که از عهده یک استاندار معمولی بر نمی‌آید، بنابراین استاندار ویژه تعیین کردند.

استانداری که با تعیین مدیران ویژه به سمت حل مشکلات حرکت کند و نه با مدیرانی که در ناکارآمدی شهره عام و خاص شده‌اند.

دکتر خلیلیان استاندار خوزستان، با توجه بررسی های اخیر خود احتمالا به این نکته پی برده اند که اکثر مدیران خوزستانی از معاونین استاندار گرفته تا مدیر کوچکترین اداره فلان شهرستان محروم، زیر چتر حمایتی برخی شخصیت های متنفذ گذشته، یک وزیر، یک مقام کشوری اصالتا خوزستانی قرار دارند و تا زمانی که این معادله وجود دارد، کار در خوزستان سخت و مشکلات پابرجا خواهد بود.


بدون تردید خارج شدن از چارچوب های ناکارآمدی، برهم زدن بی نظمی موجود را می طلبد و بدون برهم زدن این بی نظمی، کارها به سرانجام نمی رسد.

دولت آقای رئیسی نیک می‌داند که خوزستان جبهه جنگ است و استاندار ویژه فرمانده این جبهه.

بدیهی است که با مدیرانی که عیار آنها مشخص است نمی‌توانید به جنگ مشکلات خوزستان بروید.

چرخ توسعه خوزستان با این مدیران نمی‌چرخد. مدیرانی که برای پربار کردن رزومه خود منصبی را اشغال کرده‌اند خود به رفتن راضی هستند، بنابراین شما تعلل نکنید.
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار