شوشان - امین بهرامی(شریعت شوشتری):
علمای راستین جانشینان شایسته انبیاء و ائمه اى هستندکه دائماباگفتار و رفتارحکیمانه و پیامبرگونه خویش به هدایت جامعه اسلامی مشغولند.بزرگانی که ستارگان آسمان اسلام و راهنمایان دين و دنیای مردم هستندلذا ازهمین منظراست که دربین آحادجامعه دارای جایگاه خاصی هستند.
ازجمله این علمای عامل شخصیت باعظمت علمی ومعنوی خطه عالم پرورخوزستان،ملاجاء امت و دُرّ فقاهت،مرجع بیدار،آگاه و عالیقدرشیعه حضرت آیت الله العطمی حاج میرسیدعلی بهبهانی(قدس الله نفسه الزکیه)است.
در سالگرد ارتحال ملکوتی آن عالم ربانی وفقیه صمدانی برآن شدیم تادر نوشتاری کوتاه یادونام معظم له را گرامی داشته و بهانه باشد برای آشنایی بیشترباسیره علمی،معنوی،سیاسی،فرهنگی و اجتماعی بزرگان دین.
سخن از حضرت آیت الله العظمی حاج سیدمیرعلی بهبهانی(ره)است.شخصیتی که درخانواده ای بادیانت،معنویت و مردمدار دیده به جهان گشود و پس از گذراندن دوران کودکی و نوجوانی و شروع جوانی پس ازبهره گیری از علم وافر علمای آن سامان راهی حوزه کهن وباعظمت نجف اشرف گردید تا از محضرآیتین سیدمحمدکاظم یزدی آخوندخراسانی(رحمة الله علیهما)و دیگرفقهای آن حوزه مقدسه خوشه چینی نموده وپس ازآن سایر فضلای حوزه نجف را از علم و معنویت خویش بهره مند سازد.
ایشان پس ازاخذدرجه اجتهاداگرچه در نجف اشرف داری کرسی بحث خارج بود،امااین نیاز را احساس کردکه سفره فقه و معارف آل محمد(صلی الله علیه وآله)رادر بهبهان،رامهرمز و اهوازگسترده نماید تارهپویان دین وفضلای حوزه علمیه و عموم مردم را از علم و فضیلت خویش بهره مند سازد.
بزرگ مردی که به دلیل علم وافر و تقوای مثال زدنی نه تنهادر بین هم طرازانش،بلکه نزد آحاد جامعه و حتی اقلیت های مذهبی از احترام ویژه ای برخورداربود.
پایگاه اجتماعی آن مرجع بیدار وبا بصیرت به حدّی بود که حکومت سفّاک پهلوی از بیانیه ها و مواضع انقلابی ایشان در حمایت از نهضت اسلامی و زعیم رشیدوآگاه امّت حضرت آیت الله العظمی امام خمینی(قدس سره الشریف)به شدّت واهمه داشت و دستگاه ساواک به این مسأله اشراف کامل داشت که یکی از حامیان جدّی امام راحل(ره)و انقلاب اسلامی حضرت آیت الله العظمی بهبهانی(قدس الله نفسه الزکیه)است.
تقوا در کنار علم و مردم داری از ایشان شخصیت کم نظیری ساخت به گونه ای که دراکثر مجامع مذهبی بزرگ،حضورآن فقیه پارساباعث وزانت آن محفل و موجب دلگرمی و تقویت اعتقاد مذهبی ارادتمندان به قرآن و عترت(علیهم السلام)و مرجعّیت میشد.
نویسنده این سطور درحدّی نیست که پیرامون جایگاه رفیع علمی و معنوی آن جلوه فضل و فضیلت مطلبی به رشته تحریر درآورد و این مسأله نیازمند اظهارنظربزرگان از مراجع عظام تقلید است.لذا در این فرصت کوتاه برآن شدیم تا به یکی از جریاناتی که در دوران حیات آن اسوه دین،اخلاق ومردم داری اتفاق افتاده است اشاره نماییم.
ماجرایی که در ادامه خواهد آمد،بیانگر نهایت مردم داری حضرت آیت الله العظمی بهبهانی(ره) و ارادت آحاد جامعه به ساحت ایشان است.حقیر(نویسنده این مقاله)در یکی از سنواتی که در ماه محرم وصفر در مسجدی که فعلا امام جماعت آن هستم،(مسجدامام رضا(علیه السلام)واقع درخیابان شهید کرمی خراط)منبر میرفتم.
محتوای سخنرانی پیرامون اهتمام به امور جامعه از دیدگاه روایات و سیره معصومین بودو در همین راستامطالبی برای عزاداران حسینی بیان نمودم.
پس از اتمام منبریکی از مؤمنين جلوآمد وپس از احوالپرسی و تشکر از عرایض ایرادشده به حقیرگفت:درمورد بحث مردم داری و اهتمام به امور جامعه خاطره ای از مرحوم آیت الله العظمی حاج میرسیدعلی بهبهانی(ره)دارم و میخواهم آن را برای شما بگویم وشماآن جریان رابرای مردم بازگوکنید.
این شخص برای بنده تعریف کرد که:ما آشنایی داشتیم که به دلیل گران فروشی،سازمان به اصطلاح تعزیرات حکومت پهلوی آن فرد را جریمه و مغازه او را پلم کرد.
وی بعداز پرداخت جریمه هرچه به شهرداری و دستگاه های مربوطه مثل فرمانداری مراجعه می کرد،مسؤولين مربوطه رضایت نمیدادند که او مغازه اش را بازکند. وی مجبور شد به تهران برود و از فرح پهلوی برای فرماندار اهواز نامه بیاورد.
فرمانداربازهم اعتنانکردواجازه بازکردن مغازه را به ِاین شخص نداد.یکی از دوستان این فرد به او گفت:چرا تا به حال نزد آیت الله بهبهانی(ره)نرفتی؟آشنای ما گفت:من از فرح نامه آوردم و فرماندار قبول نکرده است تومیگویی نزد یک مجتهد بروم؟مگر دستگاه شاه میانه خوبی با علما دارد که اینگونه میگویی؟دوست ما تعریف میکند که به مشورت رفیقم عمل کردم و نزد آیت الله بهبهانی(ره)در مسجد ایشان رفتم و بعداز نمازخدمت ایشان رسیدم.
بعداز عرض سلام و ادب و دستبوسی ماجرای خود را باآن بزرگوار درمیان گذاشتم.آقا فرمودند:تکه کاغذی بیاور تا برای فرماندارمرقومه ای بنویسم. وی می گوید هرچه جستجوکردم کاغذی به جز یک پاکت سیگارپیدا نکردم. آقا فرمودند:همان را بیاور.
وی می گوید مرحوم آیت الله بهبهانی(ره)با مداد روی پاکت سیگارنامه ای کوتاه بااین مضمون نوشتند:(بسمه تعالی،فرماندارمحترم.از حامل این نامه رفع حاجت گردد. میرسیدعلی بهبهانی) آشنای ما می گوید:به محض اینکه نزد فرماندار اهواز رفتم و او نامه آقا را دید ابتدا نامه را بوسید و بر دوچشم خود مالیدو گفت:فورا برو و مغازه ات را باز کن.
رفیق ما در جواب فرماندارگفت:آقای فرماندار،ما این همه دوندگی کردیم ودست آخر از زن شاه مملکت برای شمانامه آوردیم اعتنا نکردید،حال چه شد که باچند کلمه وآن هم بامداد و روی پاکت سیگاربه سرعت دستوربازگشایی مغازه ام را دادی؟او می گوید:فرماندار اهواز گفت:حساب آقای بهبهانی،بادیگران فرق میکند.
دست او دست خداست و دست خدا برای من این نامه را نوشته است و من این نامه را برای شفاعت خود نگه میدارم.
آری؛این است عظمت علمای راستین درجامعه اسلامی.آنان ارتباط بین خود و خدا را اصلاح نمودند و خداوند هم ارتباط بین علما و مردم را اصلاح می کند،زیرا آن بزرگواران هدفی جز احیای دین خدا در جامعه ندارند وذات اقدس ربوبی نیز به آنان قدرت کلام و نفوذ وسیع و پایگاه گسترده اجتماعی به آنان کرامت میکند و علما از خصوصیات یادشده برای رسیدگی به دین و دنیای مردم استفاده میکنند.
این درس بزرگی برای جامعه روحانیّت و امرای جامعه دینی است که ازموقعیت خویش برای احیای دین و رسیدگی به دنیای مردم استفاده نمایند و مبلغ خوبی برای شریعت نبوی(صلی الله علیه وآله)باشند.
۳۰ آبان ماه سالگرد عروج ملکوتی مرجع وارسته و مردم داری است که با ارتحال جانگذارش عموم شیعیان بلاخص مردم ولایتمدارشهر اهواز بار دیگر عاشورای حسینی را درغیرروز عاشورابه چشم دیدند،شهر اهواز و دیگر بلاد ایران یکپارچه سیه پوش گردید ودلهای مردم دین دار وعالم دوست این شهرهمانند قلوب سایرشیعیان محزون گردید، دسته های عزاداری دراین شهر به راه افتاد،اقلیت های مذهبی درکنارشیعیان داغداربرسروسینه میزدند و پس از ساعتهاعزاداری،پیکر مطهرآن فقیه سعید بنا به وصیت خویش در حوزه علمیه دارالعلم به تیره تراب سپرده شد و این روز یکی از تلخ ترین روزهایی است که تقویم شیعه و روزشمار حوادث شهر اهواز به خود دیده است.