شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۱۰۷۷۱۷
تاریخ انتشار: ۲۳ آذر ۱۴۰۰ - ۱۵:۴۱
فرار مغزها واژه ای که مکرر می شنویم و به مهاجرت متخصصین و نخبگان علمی از ایران گفته می‌شود که سال هاست به یکی از معضلات اجتماعی، اقتصادی و آموزشی کشورمان بدل شده است.

شوشان - محمدرضا مکوندی:

نامش فرقی ندارد فرار مغزها؛مهاحرت نخبگان؛ خروج نخبگان  درمجموع نمی توان صورت مسئله را پاک کرد.

فرار مغزها  واژه ای که مکرر می شنویم و به مهاجرت متخصصین و نخبگان علمی از ایران گفته می‌شود که سال هاست به یکی از معضلات اجتماعی، اقتصادی و آموزشی  کشورمان بدل شده است.

شاخص ترین این افراد غالباً دارای رتبه های برتر در المپیادهای علمی بوده یا جزء نفرات برتر کنکور و یا دانشجویان برجسته دانشگاه‌ها می‌باشند.

جريان مهاجرت بين المللي افراد متخصص از کشوردر حال توسعه ما (مبدا) به کشورهاي توسعه يافته (مقصد) در دو دهه اخير رشد چشمگيري داشته است. 

 اکثر اقتصاددانان معتقدند ؛ که فرار مغزها منجر به کاهش  سرمايه انساني نخبه شده و در نهايت باعث زيان به اقتصاد کشوردر حال توسعه ما مي ‌شود.

روند مهاجرت بی بازگشت نخبگان یا به اصطلاح فرارمغزها از ایران از اواسط دهه ۷۰  روند رو به رشدی دارد و بخش قابل توجهی از آن مربوط به دانشجویان است. 

 متاسفانه تاکنون برنامه دقیقی برای ماندگاری و جلوگیری از خروج نخبگان ازکشور و جذب سرمایه انسانی و ایجاد انگیزه برای بازگشت نخبگان به کار گرفته نشده است.

در بین ۹۸ کشوری که نخبگان خود را با مهاجرت از دست می‌دهند، ایران رتبه دوم دربین این کشور‌ها با  آمار‌قابل توجه و البته تاسف باری قرار دارد . 

اتفاقی تلخ با پیامدهایی مملو ازخسارت در حوزه های علمی؛اجتماعی؛اقتصادی ومالی برای کشور.

 بر اساس آمار‌هایی که وزارت علوم منتشر کرده است، سالانه ۱۵۰ هزار نفر  از کشور مهاجرت می‌کنند که از این تعداد ۱۰۵ هزار نفر تحصیلات دانشگاهی دارند و از کشور خارج می‌شوند.

بعنوان مثال حدود ۹۰۰ استاد دانشگاه در سال ۲۰۲۰ از ایران خارج شدند. که البته؛  وزارت علوم تحقیقات و فناوری  نیز این موضوع را تایید کرده است.

متاسفانه کشور ما مقام دوم خروج نخبگان از کشور را در جهان دارد.

مهاجران ایرانی در دنیا در سال ۲۰۲۰ میلادی، ۱.۸ میلیون نفر است که ۲.۳ درصد از جمعیت ایران را تشکیل می‌دهد. در واقع جمعیت مهاجران ایرانی در مقایسه با ۳۰ سال گذشته، ۲.۲ برابر شده و از ۸۲۰ هزار نفر به ۱.۸ میلیون نفر رسیده است.

جامعه شناسان معتقدند که مهاجرت متخصصان و تحصیل‌کردگان به دو دسته عوامل دافعه در جامعه مبدا و جاذبه در مقصد ارتباط دارد.

صندوق بین‌المللی پول از جمله عوامل دافعه را  بیکاری، سطح پائین درآمد استادان و نخبگان، تنگناهای  معیشتی نارسایی‌های اداری، کمبود امکانات تخصصی-علمی وپژوهشی می داند.

درمجموع این مهاجرت به علت مشکلات مختلفی در ایران ازجمله نبود فرصت شغلی و بیکاری، عدم حمایت مالی و معنوی از نیروهای متخصص، سطح پایین درآمد استادان، نخبگان و اعضای هیأت علمی، نارسایی های مالی و اداری، تبعیض اجتماعی و شکاف دستمزدها، عدم تناسب تخصص و درآمد، عدم شایسته سالاری، محدودیت فضای فرهنگی به ویژه در حوزه هنری، نظام کهنه و ایستای آموزشی و عدم امنیت و رضایت شغلی به ویژه برای زنان صورت می گیرد.»

البته به زعم نگارنده دلایل دیگری چون بی‌ثباتی سیاستگذاری ها و از همه مهمتر عدم احساس شان ومرتبت منطبق با تخصص علمی و فقدان نگاه شایسته سالاری درکشور را از جمله  دیگردلایل مهاجرت ایرانیان می توان ذکر کرد.

وقتي يک تحصيلکرده با مدرک عالي مي‌بيند که يک نورچشمي و آقازاده با مدرکي خيلي کمتر، پست و شغل عالي و بالايي احراز مي‌کند، سرخوردگي و احساس تبعيض او را بشدت سرخورده می کند.

خروج نخبگان بيشتر به خاطر احساس عدم عزت اجتماعي است، چيزي که در جامعه ما کمتر مورد توجه و عمل قرار مي‌گيرد. 

براساس تحقیقات دانشگاه استنفورد ریشه‌های مهاجرت دانشگاهیان متنوع است: «بحران فرار مغزها در ایران با چندین دهه جدایی از اقتصاد جهانی، سرمایه گذاری ناکافی، فساد ریشه دار اداری و شرایط اجتماعی مرتبط است.» همچنین ایجاد فضای غیرعلمی و واگذاری بخش قابل توجهی از پست‌های دانشگاهی که نیاز به تصدی نخبگان دارد به آقازاده‌ها و وابستگان از دیگر عوامل دافعه است.

آموزش هر فرد از دبستان تا دوره دکترا  از 200 تا 400 ميليون تومان است و برای مردم ایران خرج بر می‌دارد.با احتساب خروج سالانه ۱۵۰هزار نخبه مشخص می شود چه خسارت سنگینی به کشور وارد می شود.

بر اساس برآورد صندوق بین المللی پول، ایران با خروج سالیانه ۱۵۰ هزار نفر، حدود ۱۵۰ میلیارد  دلار.  متضرر می‌شود.

در حقیقت کشورهای درحال توسعه ای چون ایران به کارگاه تربیت نخبگان جهت بهره وری درکشورهای توسعه یافته بدل شده است. 

طی آمار و اطلاعات موجود از میان رتبه‌های ۱ تا ۱۰ کنکور از پانزده سال گذشته تاکنون، غالب این افراد مهاجرت کرده‌اند. 

 بهره‌وری اروپا و آمریکا و مراکز علمی مثل ناسا از متخصصان ایرانی  بی‌شک حاصل ناتواتی مسئولان ارشد کشور در حوزه سیاستگذاری‌های علمی و اقتصادی است.

مهاجرت به تنهایی نگران کننده نیست بلکه این کوچ دائم و بدون برگشت مهاجرین است که تبعات سنگین مالی؛اقتصادی و.... برای کشور مبدا به همراه دارد. 

این کشورها از دو سو دچار زیان می‌شوند؛ هم سرمایه گذاری  برای تربیت نیروی متخصص را از دست می‌دهند و هم از سودآوری بالقوه آنها در اقتصاد کشور محروم می‌شوند. 

افراد متخصص و تحصیلکرده از کشور خارج می شوند و تخصص خود را به اقتصاد کشورهای دیگر منتقل می کنند. کشوری مبدأ بعد از دست دادن نیروی متخصص خود، از سختی های اقتصادی فراوانی رنج خواهد برد، زیرا کسانی که باقی مانده اند، دانش و تخصص لازم را برای ایجاد تغییر و بهبود شرایط جامعه ندارند.

 خروج نخبه‌ها به  درحقیقت( خروج ژن‌ها ))  تلقی می گردد. یعنی مهاجرت نخبگان تنها به این خروج از کشورمان ختم نمی‌شود نخبگان به عنوان ژن‌های برتر در خارج از کشور تشکیل زندگی داده و در همان جا زاد و ولد می‌کنند و به نام آن کشور با ژن ایرانی نخبه پرورش می‌دهند.  نسلی با عنوان نخبه اروپایی !

مهدیس قربانی جامعه شناس در حوزه جوانان درباره علل مهاجرت نخبگان از ایران می گوید: «در جامعه ای که میان جمعیت، منابع و امکانات تعادل برقرار نباشد و افراد جامعه درآمد و امکانات خود را شایسته و منطبق با تحصیلات، تلاش و موقعیت خود ندانند، به فکر ترک جامعه می افتند. به عبارتی عدم تعادل میان امکانات و منابع انسانی موجب می شود شاهد سرریز نیروی متخصص انسانی به کشورهایی باشیم که حاضرند برای یک سرمایه انسانی حاضر و آماده امکانات خوبی فراهم کنند. 

تصمیمات برای کاهش مهاجرت مغزها در کشور با روی کار آمدن هر دولت و سلایق سیاسی آن مختلف و فاقد انسجام و با ماهیت اثربخشی عمیق بوده اما درمجموع  از جمله این مصوبات:
_تشویق نخبگان به تجاری سازی یافته‌های پژوهشی شان در پارک‌های فناوری و شرکت‌های دانش بنیان.

- اهدای وام‌های ازدواج و مسکن بوسیله دفتر امور نخبگان.

- تغییر تعاریف و واژگان برای کاستن از بار و تاثیر منفی آمار خروج مغزها.

- ترساندن خانواده‌ها از محیط خارج از کشور با فعالیت‌های تبلیغی. 

- ایجاد موانع اقتصادی یا عدم توجه به مشکلات اقتصادی دانشجویان ایرانی شاغل به تحصیل در خارج برای مجبور کردن آنها به بازگشت به کشور یا ممانعت در خروج دانشجویان جدید.

- مشوق‌های فرهنگی در قالب قدردانی از نخبگان در مناسبت‌های مختلف. بخشی از این تصمیمات بوده که البته نافذ و اثر بخش نبوده و نتوانسته جلوی سیر صعودی مهاجرت نخبگان را بگیرد.

وقتی نخبه ای در زمینه سلول های بنیادی فعال است و علیرغم تاهل فقط دومیلیون تومان از موسسه اش در ایران حقوق می گیرد و ازموسسه ای تحقیقاتی در آلمان ضمن دادن اقامت و تامین مسکن و خودرو و حقوق مکفی آیا دلیلی دارد که با انگیزه در کشورش بماند؟

باید بنیاد ملی نخبگان و مجلس شورای اسلامی با تمهیدات مناسب نخبگان را به ماندگاری  درکشور قانع کنند‌.

توجه به تقویت شان و حرمت  نخبگان؛تامین امکانات پژوهشی؛ تسهیل در استخدام مرتبط با تخصص؛ اعطای امتیازاتی چون مسکن و حقوق مکفی از آن جمله است.

تسهیل در کسب و کارها و روان سازی مقررات مربوطه و ایجاد زمینه های فرهنگی  در كشور مهيا شود و عشق به وطن در افراد تقویت گردد.
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار