دیکتاتوری استالین نمادی از حکومت لامذهب ها در دنیا بود، در زمانی که آلمان به شوروی حمله کرد استالین دو پسر خود را به جبهه جنگ فرستاد، در جبهه یکی از پسران او اسیر نیروی متخاصم شد.

آلمان ها به استالین پیام دادند که ما حاضریم پسر شما را با فلان ژنرال نازی اسیر شده معاوضه کنیم، استالین جواب داد که من یک ژنرال را نمی دهم، یک سرباز بگیرم.

او می گفت در حالی که ملت شوروی عزادار فرزندان خود هستند، چگونه می‌توانستم دست به این معاوضه بزنم؟

پسر استالین در اردوگاهی در آلمان کشته شد و پسر دیگر او نوشت پدرم همیشه پیگیری این موضوع بود که ما پسرانش در جبهه کنار مردم بجنگیم.

اگر دین نداریم، حداقل وطن پرستی را از این بی دین ها یاد بگیریم.

حقیقت:

در روزگار امروز وقتی در بین دولتمردان و سکانداران حکومت اسلامی طی چهل سال و اندی گذشته از چپ و راست و لیبرال و یا ولایی کشور خود نگاه می کنیم، تقریبا همه این سفره نشینان قدرتمند حکومتی و دولتی که مکتب خود را پیروی از دین اسلام می خوانند، فرزندان خود را به بهانه تحصیل به آمریکا، کشورهای اروپایی و دیگر کشورهای لامذهب فرستاده اند.

در حالی که جوانان نابغه و با استعداد این اجتماع که سرمایه ها و آینده سازان این کشور هستند، بدلیل فقر امکانات پژوهشی و نیازهای مادی و بی بضاعتی مالی خود، که عاملش تفکر همین سکانداران و مسئولین بی هویت کشوری است، در حال سوختن و نابود شدن می باشند و کسی به فکر زندگی این جوانان نیست.

تفکرات حاکم با نابود کردن منابع ملی و معدنی، پول این مملکت را با دزدی آشکار که به آن اختلاس گفته می شود(بدلیل اینکه بظاهر تعبیر مناسبی از این نوع دزدی در دین وجود ندارد)از این کشور خارج کرده و در کشورهای دیگر برای خود و فرزندان شان سرمایه گذاری می کنند، آشکارا هرکاری را که می خواهند انجام می دهند و برای آن پوششی از دین درست کرده و به تن ملت می کنند و از نا آگاهی ما برای پیشبرد خود استفاده می کنند.

نکته آخر:

رابطه دین با عدالت، سیاست، فرهنگ، اقتصاد و جایگاه مبلغین دینی، مردان سیاست و مدیران اقتصادی و دیگر نیازمندی های یک جامعه و حد وظایف آنان بصورت تفکیک و مشخص تعریف شود.