شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۱۰۷۸۰۵
تاریخ انتشار: ۰۱ دی ۱۴۰۰ - ۱۵:۰۸
زمانی شهرِ آب بود و ادب و کار و کتاب ! گاهی فراموش میکردیم شب ها، درب منازل را ببندیم زیرا از صبح علی طلوع بخاطر ورود رزق و روزی درب‌ خانه ها باز و جلوی آنها تمیز و آبپاشی میشد..

شوشان - فاضل خمیسی:

زمانی شهرِ  آب بود و ادب و کار و کتاب ! گاهی فراموش میکردیم شب ها،  درب منازل را ببندیم زیرا از صبح علی طلوع بخاطر ورود رزق و روزی درب‌ خانه ها باز  و جلوی آنها  تمیز و آبپاشی میشد، مردم‌ِ  آنموقع! اعتقاد داشتند «رزق» در منزلی که اهالیش خواب بمانند یا درب بسته باشد وارد نمیشود ، تمیزی جلوی درب خانه در واقع نوعی خوشامدگویی به رزق و برکت بود.

 آنموقع  درِ خانه ها کوچک و هنوز «مهندسی‌ْ» و بقولی ماشین رو نبودند،  کوچه محلی امن برای بازی کودکان و پارکینگی مشاع برای تک و توک اتومبیل های همسایه ها بشمار میآمد، فقر بسیار بود اما راستش را بخواهید «حس» نمیشد !

بوی برادر یا خواهر بزرگتر  در تن کوچکترها جاری بود، زیرا لباس مستعمل آنها مثل سفیرانی کارکُشته،  وظیفه ی احترام گذاشتن به بزرگتر و همخون بودن را یادآور میشد ، بیشتر اوقات خرید لباس فقط برای فرزندان ارشد معنی پیدا می کرد! کوچکترها تابع مُد لباس هایی بودند که حالا اندازه ی خواهر یا برادر ارشد نبود و  چه بسا ، یک جفت کفش پس از بارها تعمیر و کوچک و بزرگ شدن به عضوی از خانواده بدل می گشت.

سالها گذشت... خیلی از شهرها رنگ تمدن و مدرنیته بخود گرفتند، «باغ شهرها» و شهربازیها احداث شد ، خیابان و کوچه ها به بهترین کیفیت آسفالت و سنگ فرش شدند ، بطوریکه شهردار یکی از همین شهرهای آباد فراخوان داد که :

« شهروندان چنانچه چاله ای در کوچه یا خیابان مشاهده کردند مستقیماً به خود ایشان زنگ بزنند»  و این چقدر باعث مایه ی غرور و فخر هموطنان شد.

 اما اهواز این نگین مردمداری و اعتقادورزی و این قله ی ثروت های خدادادی در زمان ماند! فاضلابش فرسوده شد، بدلیل خیلی شرایط،  بیکارانش فزون یافت و علیرغم چندبرابر شدن جمعیتش، مقیاس کوچه و خیابان‌هایش دست نخورده باقی ماند و بدلیل آبگرفتگی و دلایل دیگر رکورد داشتن خرابی آسفالت و چاله های خیابانی را بدست آورد، تازه دیگر خبری از باز ماندن درِخانه ها نیست زیرا دربِ منهول فاضلاب ها نیز از شَر سرقت در امان نماند! ...

استاندارها آمدند! شوراها تغییر کردند! شهرداران مختلف محک خوردند ، هر کس از خرابی و مشکلات گفت و دستور داد و سند توسعه نگاشت اما دریغ از چاله ای که پُر شود!!

گفته میشود «رمان نویسی» در سه حالت از آخربه اول قصه (خاطره) ، میانه نویسی ( دربحبوحه ی حوادث داستان ) و مبداء نگاری (ادامه ی پیوستی) نگاشته میشود ، و رمان نویسان حرفه ای هر کدام شیوه ی خویش را داشته و بنا به سوژه و قهرمان رمان یکی از سه حالت فوق را انتخاب میکنند .

حالا ! حکایت اظهارات مسوولان ذیربط در خصوص «اهواز» مثل داستان نویسی است که نمیداند از کجای قصه شروع کند، زمانی اولویت را به فاضلاب میدهد ، در شرایطی بزرگترین چالش را گرد و غبار میداند، در دوره ای از مشکلات و عوارض بیکاری برای قشر فعال می‌گوید و در نشستی تخصصی امنیت عمومی را ارجحیت میدهد، اما از همه ی این گفتن ها فقط اخبار نشست و برخاست و خواسته ها سخن رانده میشود و فقط «کلمات» است که به مردم ارائه میگردد، بایسته است مسوولان ذیربط با اقدامات عملی مردم را امیدوار و کمتر سخن بگویند زیرا برای آباد کردن اهواز و جبران عقب ماندگی آن باید از زمان و اعتبارات بالاترین بهره وری را برداشت کرد.

مسوولان باید بدانند که فرصت برای حرف زدن زیاد است، الان فقط باید کار کرد و کار، کودکانمان در فاضلابها غرق و زنان و دخترانمان زباله گرد شده اند فرصتی برای حرف زدن نیست.
برچسب ها: اهواز ، فاضل خمیسی
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار