شوشان - محمدرضا چمن نژادیان:
تحرکات و مشارکت آگاهانه ی نرم، مدنی و سازمان یافته ی ملتها بهترین مسیر برای ایجاد تحولات و دگرگونیهای اجتماعی می باشند. گرچه به ثمر رسیدن چنین قیامهایی زمانبر هستند. اما از عمق مانایی، پایداری و باورمندی بیشتری برخوردارند.
زیرا همراه باشعور اجتماعی دارای هزینه های کمتری در تحقق آرمانها، مطالبگری و سعادتمندی ملتها می باشند. و از استحکام قوی تری برای شکوفایی استعدادهای مادی و معنوی جوامع هدف برخوردار می باشند.
بالعکس حرکتهای تند رادیکال جنبشی با مشارکت عوام الناس وخشن از سرعت عمل زیادتری برخوردارند.و تحت تاثیر شعارهای احساسی توده پسند، حضور عوامانه و بدون تشکل مدنی قرار دارند.
که برای ادامه حیات و استمرار باید رهبران اهتمام به ترویج مبانی داشته باشند.آزاداندیشی ،استیفای حقوق همه شمول ومشارکت فراگیر در سرنوشت بارزترین مبانی مدنی هستند.
که در تحولات توده ای یا پوپولیستی برای ادامه ی حیات کمتر چنین فرآیندهایی عالمانه و عاقلانه عملیاتی می شوند.
چون منشاءتحرکات عوام غیر تشکیلاتی، کم حوصله و توده های بی برنامه می باشند.و هیات حاکمه بیشتر نیروهای سنتی با منویات غیر مدون حول نیازهای اولیه توده ها شکل می گیرند.
کاریزمای رهبران فصل الخطاب بلامنازع می باشند. که تاریخ تاکنون چشم انداز مثبت تکاملی به این نوع حرکتهای توده ای نداشته است.
زیرا این تحرکات برای تثبیت و تحکیم خود در بدو امر سعی دارند، در کوتاه مدت همراهان دگر اندیشان را حذف نمایند. و اصطلاحاً به فرزند خوری انقلابی برای یکدست شدن حاکمیت می پردازند.
سپس با خشونت رفتاری وتسویه حسابهای خونین مخالفین اندیشه ای را جهت استحکام از صحنه خارج می کنند.
که ابن خلدون شکل گیری چنین فرآیندی را به عصبیت جدید برای نوزایی نهضتها و تحولات دیگر یاد می کند. و هگل و مارکس این فرآیند را منتج به سنتز در قالب قواعد دیالکتیک( تز، آنتی تز و سنتز) تعریف می نمایند.
بطور کلی تحرکات هیجانی توده ای با حکمرانی نامدنی و غیر مشارکتی بیم و امیدهای کاذب خطر آفرین را ایجاد می کند. که باعث زمینه سازی ناکامی ملتها و سوء استفاده ی بیگانگان می شوند.
بارزترین آسیبها سرخوردگی زودهنگام نخبگانی، پشیمانی پشتیبانان غیر تشکیلاتی و ویرانی دستآورد های مثبت مقطعی می باشند. که یاس از نظامهایی ارزشی را با وجود صرف منابع عظیم مادی و معنوی جبران ناپذیر بصورت ناباورانه میتوانند بدنبال داشته باشند.
در اثر ناکارآمدی دولتمردان و عدمساماندهی مشارکت مدنی یاس درونی ملتها فراگیر می شود، تصمیمات سخت وبزرگ بامحرومیت مشارکت مدنی مشکل می گردند. فشار افکار عمومی داخلی و خارجی بر حاکمیتهای نوپا در پرتو امید بیگانگان به ناامیدی ملتها مضاعف می شود.
بنابراین حاکمیتهای نوپا ابتدا در اذهان عمومی بی خاصیت وناکارآمد متجلی می گردند.وقتی تضعیف باورها و شکاف در پایگاههای اجتماعی داخلی شکل گرفت. برای فشارهای مضاعف شده ی بیرونی بهانه درست می شود.که فشارها برای محو دستآوردها تا تحقق مطامع دیگران منجر به شکست تشدید می گردند.
در چنین حکمرانی های ناکارآمدانه ای است، که داشته ها،فرصتهای مادی و معنوی متعلق به نسلهای حال و آینده درمعرض نابودی می باشند.ودراثر شورشی ناگهانی با فشار بیگانگان امکان معدوم شدن وجود دارد.
ناکارآمدی حاکمان و استیصال ملتها با بهره برداری نرم و فشارهای مختلف بیگانگان باعث می گردد. مسیر تاریخی برای تحکیم تحولات مدنی اساسی، توسعه ی پایدار و تحقق حاکمیتی کارآمد مسدود شود.
لذا ممزوج شدن ناکارآمدی حکمرانان داخلی با فشارهای سخت ونرم خارجی دولبه ی قیچی مرگ بار برای ناکامی منویات ملتها هستند. در این ارتباط امید و ناامیدی ملتها به کارآمدی حاکمان عاملی راهبردی می باشد.که نقش اساسی درتشدید تضعیف نرم درونی و فشارهای سخت بیرونی دارد.
فلذا از آنجایی که محوری ترین عناصر و عنصر تحول زا و تاب آور در برابر هجوم طوفانی داخلی و خارجی عناصر نرم و امید ملتها می باشند.
لازمه ی تحقق، تثبیت و تحکیم حاکمیتهای نوپا را میتوان در گرو شکل گیری فرآیندهای باورآور، عینی خود کنترل و پویایی دانست.که در گزاره های تجربه شده ی مدنی ذیل بشرح ذیل آورده می شوند:
- توجه به آزادیهای مدنی،
-رعایت حقوق شهروندی،
-تاکید بر مشارکت مستمر آگاهانه و اثربخش،
- نهادسازی شفاف و پاسخگو برای حکمرانی
- داشتن امنیت روانی و اجتماعی درونی در کنار امنیت ملی و نظامی
- تقویت نهادهای واسط دولت ملت
- پاسخگو بودن نهادهای رسمی و غیر رسمی
-تقویت وتکریم اصحاب رسانه، تشکلات حزبی وصنفی
- شراکت با تجمیع کنشگران و نخبگان درامور
- زدودن فقر و اجرای عدالت با رفع تبعیض
- تامین امکانات رفاهی و درمانی عموم ملت.
- مشاهده توسعه ی زیر ساختها بشکل مدرن
- تمهید لوازم تقویت امید به مشارکت موثر ...
این عملکردها، دستآوردها و داشته ها می توانند در مسیر تقویت امید، کارآمدی و استحکام تحولات اجتماعی قرار گیرند. وبرای جلوگیری از آسیبهای داخلی و تهدیدات خارجی مصون آور باشند. هر چند نهضتها در آغاز بشکل توده ای محقق شده باشند.
در روزگار کنونی و انقلاب اسلامی به وضوح مشاهده می شود. کارگزاران نظام اسلامی و دشمنان سلطه گر در یک جبهه ی مشترک یعنی امیدواری به ملت برای تحقق منویات و مطامع قرار دارند. از یکسو حاکمان چشم امید به تاب آوری غیر مشارکتی، پایداری ایرانیان دربرابر مشکلات درونی و بیگانگان دارند. اما با کم لطفی به مطالبات مدنی، حوائج زندگی و مشارکت حداکثری در سرنوست خود عامل ناامید هستند.
و از سویی بیگانگان امید به ناامیدی ملت ایران نسبت به حاکمیت، تشدید فشارها بدون جنگ فیزیکی و سخت افزاری غیر مستقیم دارند.
چنانچه حکمرانان دینی و ملی تیز هوشی و خرد جمعی را در اتخاذ تصمیمات بزرگ با مشارکت ملت بکار نگیرند. و خلاف منافع عمومی و اولویتهای فوق الذکر عمل نمایند.
بیگانگان با امید به ناامیدی ملت، نیات شوم طمع ورزانه ی تاریخی خود و اهرم فلاکت ملت جنگ نرم را خوهند برد. و امکان دارد در اثر مطالبات معیشتی شده، امنیتی شدن فضای جامعه و نگاه سخت ابزاری عنان تاب آوری عموم از دست برود.
در نهایت تحمل ملت پایین بیایید. و مقاومتها ملی و امنیتی در برابر شورش موسمی اقشار داخلی و گرسنگان اجتماعی با تشدید فشارهای مطالعه شده ی خارجی شکسته شوند.
زیرا حرکتهای توده ای بدون ساماندهی مدنی و مشارکت واقعی ملتها مواج و غیر قابل پیش بینی هستند. و همانند شمشیر دولبه ای عمل می کنند. که در برابر ناکارآمدی حاکمیتهای اقتدارگرا و طمع ورزی بیگانگان بکار گرفته می شوند و میدانی عمل مینمایند.
بر همین اساس حکمرانان باید هوشیار و بیدار باشند. در دام بدمستی اقتدارگرایی متکی به امکانات سخت افزاری و امنیتی با تشدید فشارهای بیگانگان نیفتند. و امید را از آحاد ملت بیش این برای امیدواری دشمنان سلب ننمایند.
زیرا دوستان و دشمنان ایران عزیز و پر پتانسیل با کمترین هزینه ها همواره چشم امید و طمع به جایگاه و خواست ملت ما داشته و دارند.