شوشان - دکتر لفته منصوری:
نظری و گذری بر نمایشگاه هفته پژوهش
در محل سالن خلیج فارس نمایشگاههای دائمی خوزستان - اهواز
۷ تا ۹ دیماه ۱۴۰۰
من دیروز به آیین افتتاحیه نمایشگاه هفته پژوهش دعوت شدم، ولی بهعمد نرفتم! میخواستم فارغ از آمار و ارقام سیاستمداران و تکنوکراتهای اجرایی، ساحت پژوهشِ کاربردی را ببینم و شاید گفتگویی و نقد و نظری و طرح مسئلهای و از این طریق آرامش دلی! من در کشوری زندگی میکنم که سالیانه ۵۰ هزار مقاله علمی تولید و منتشر میکند تا چرخ پژوهش بچرخد!
[۱] اما بنابه قول احسانی و همکارانش: «با وجود اهمیت اثربخشی پژوهشها، شواهد زیادی حاکی از آن است که این پژوهشها در مجموع، در توسعه جامعه، اثربخشی بسیار ضعیفی داشتهاند.
برای مثال، با وجود اینکه در دنیا و نیز در کشور ترکیه بهازای هر یک درصد رشد در تعداد مقالات تألیف شده، تولید ناخالص داخلی بهترتیب ۷ درصد و ۱ درصد افزایش داشته، این نسبت در ایران تنها ۰/۳ درصد بوده است.»[۲]
اگر دانشگاه، مرکز پژوهش علمی و فرهنگی و مهد نوسازی اجتماعی است. و اگر به قول علاقهبند: «دانشگاه در جهان مدرن؛ کشف، انتقال و مبادله دانش و معرفت را برعهده دارد و به توسعه تکنیکی جامعه و تغییرات اجتماعی مدد میرساند.»
[۳] چرا ما اینجا ایستادهایم؟! و چرا در جایگاهی که باید باشیم نیستیم؟! و من امروز دردمندانه و جستجوگرانه در غرفههای نمایشگاه هفته پژوهش، بهدنبال پاسخ این پرسش خِردسوز بودم که این همه تولیدات پژوهشمحور چه گرهی از کار مردم گشودهاند؟ و کجای کار میلنگد که غرفه «کمیته امداد امام خمینی» در غیاب صنایع بزرگ نفت و پتروشیمی و آزاد اروند و نیروگاهها و شرکتهای برق و دیگر صنایع غولپیکر خوزستان؛ در میان این غرفهها چهکار میکند؟ و چرا از صدقه الکترونیکی QR خود رونمایی میکند؟ و این چه پارادُکس تلخی است که البته و لابد، فقر را نمیتوان در این هیاهو، کتمان کرد! حتی اگر با لعاب ادبیات غنایی آن را به «آسیبپذیر» یا «مددجو» تغزُّل کنیم؛ بلکه از تلخیاش بکاهیم و یقهی حکمرانان را از دست فقیران برهانیم!
مهندس مریم منصوری در غرفهی جهاد دانشگاهی که تولیدات صنعتی خودشان را با اندیشه و ریال ایرانی بهثمر نشاندند؛ از صمیم قلب حسرت میخورد که علیرغم مزایای فنی و قیمت پایین تولیدات جوانان جهاد دانشگاهی نسبت به نوع خارجی، خریدار ندارند؟! شاید چون برای خریدار، سفر خارجی ندارد! کمی آن طرفتر در غرفهی دانشگاه شهید چمران کسی نبود که به پرسشهای من پاسخ دهد.
اما در گوشهای از غرفه بزرگ که در حقیقت فقط یک VIP است؛ مرکز رشد واحدهای فنآور دستگاه DATA CON 313 و دستگاه تشخیص دهندهی گاز و تایمر کانتر MDF را برای من توضیح داد.
از مهستی خیری در غرفهی موسسه تحقیقات نیشکر که پُر و پیمان مینماید؛ میپرسم که مسئولیت اجتماعی نیشکر در روستاهای حوزه مأموریتش چیست؟ و او میگوید: برای آنها مدرسه ساختند و طرحهای گردشگری درانداختند و قس علیهذا. و منِ اسیرِ سنت و خوی روستایی که روشنفکران دیارش چون جلال آلاحمد در سال ۱۳۴۱ رنجِ «سفر به ولایت عزرائیل» را بر خود هموار کرد که از «کیبوتص» و «مشاو» برای توسعه روستاهای ایران الگو بگیرد.
در عالم فکر و خیال خود، به خانم خیری میگویم که ایکاش نیشکر بهجای مدرسه در هر شرکتش فقط یک روستا را با الگوی توسعه بومبنیاد – و اگر بعد از چهل و اندی سال هنوز الگویی نداریم – الگویش را از هر کجای دنیا که میخواهند بگیرند و اینجا مونتاژش کنند! از سازمانهای فرهنگی و هنری فقط کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان با چند دانشنامهی قطور حضور داشت! لابد دیگر سازمانهای فرهنگی و هنری یا چیزی برای عرضه نداشتند یا ساحت علوم انسانی را بالاتر و والاتر از این میدانند که در این نمایشگاه شرکت کنند یا دعوتشان نکردند و یا به هر دلیل و بهانه دیگر! اما برای من؛ خودِ پروانه شهریاری که کارشناس برتر آموزش و پژوهش کانونهای پرورش فکری ایران شد، سرمایهی این سازمان کودکپرور هست.
همو و دیگر برگزیدگان خوزستانی که در آذرماه امسال خوزستان را با کارنامهی خویش بر تارک ایران نشاندند! کمیته امداد امام خمینی کارهای خوبی کرده که گزارش مستقل میطلبد و البته شایسته تقدیر است.
اما حافظ منصوری معاون توسعه مشارکتهای مردمی کمیته امداد امام خمینی استان با مهارت خاصی موبایلم را گرفت تا نحوه واریز صدقه الکترونیکی را آموزشم دهد و هنوز نیت نکرده به قول مهران مدیری فرتی ۵۰ هزار تومانی الکترونیکی از من ستاند و انصافاً از وقتی کارتبانکها پا به عرصهی وجود گذاشتند؛ صدقه یادمان رفته است! و در این حوادث متراکم جادهای، زلزله و سیلی و صنعتی و شلیکهای هوایی در خوزستان شاید به لطف خدا سپری برای حفاظت از جان و مال آدمی گردد؛ به لطف تدابیر مسئولان استان، از حقوق شهروندی نپرسیم؛ بهتر است! در غرفهی مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی از جعفر حبیبی اصل میپرسم: چرا کینوا که شبهغلات کم مصرف آبی و در زمینهای فقیر و شورزار قابل کشت است و ارزش غذایی فراوان دارد کاشته نمیشود؟ میگوید چون دولت خرید تضمینی نمیکند و اضافه مینماید که نتیجه تحقیقات نشان میدهد که کشت این محصول مهم که میتواند در کنار برنج و یا حتی بهتنهایی مصرف شود در خوزستان جواب داده است.
میگویم دولت خودتان هستید! و من در حیرت این مجمعالجزایر با نام دولت که هر کدام ساز خود را میزنند! آخرین بازدید من از غرفهی اداره بنادر و دریانوردی بود که جوانان پژوهشگر آن نور امید را در دلم فروزان کردند.
فرهاد پرنیان محصولات پژوهشمحور موجود در غرفه که به قول ایشان تنها بخش کوچکی از دستاوردهای پژوهشی اداره بنادر هست را توضیح داد و در بخشی از سخنانش گفت که ما از هرگونه ایده و طرح پژوهشی دریایی استقبال میکنیم و من میدانم که توریسم دریایی چه جایگاه مهمی در جهان و ایران دارد.
نگاهی به اطراف انداختم تا شاید اثری از سازمان میراث فرهنگی و گردشگری که متولی گردشگری است، بیابم! اما متاسفانه این سازمان حضور نداشت. و این سوژه، بحثی درانداخت که این دانههای پراکنده را کدام نخ تسبیحی قرارست به نظم درآورد؟ استاندار خلیلیان که حتی در افتتاحیه نمایشگاه حاضر نشد و اگر من بهجای او بودم که شخصیت علمی و آکادمیک او بر شخصیت اجراییاش میچربد.
دفتر کارم را در طول برگزاری نمایشگاه به این محل منتقل میکردم!!! غرفههای این نمایشگاه بیش از ارتباط با صنعت و مردم باید با همدیگر گفتگو کنند و من به سهم خود امروز آغازگر گفتگوهایی از منظر جامعهشناسی و صنعت و پژوهش شدم. در غیر اینصورت این نمایشگاه مصداق این دو بیت مولانا در دفتر اول مثنوی میگردد:
آن یکی خر داشت و پالانش نبود / یافت پالان گرگ خر را در ربود
کوزه بودش آب مینامد بدست / آب را چون یافت خود کوزه شکست