شوشان - دکتر لفته منصوری:
(قسمت دوم)
گاومیش یکی از دامهای بومی ایران بوده و از ۲۵۰۰ سال قبل از میلاد مسیح در سرزمین بینالنهرین و دره ایندوس اهلی شده است.
[۱] در همین روزهایی که دل به گاومیش و گاومیشداران سپرده بودم، خبری توجهام را جلب کرد: «برای اولین بار در کشور: استانداردهای شیر گاومیش در خوزستان تدوین شد»
[۲] یعنی بعد از ۴۵۲۲ سال از تاریخ پرورش گاومیش، استاندارد شیرش تدوین میشود! آیا این خبر برای شما خوشحال کننده نیست؟! ما اینهمه خوشی داریم و چرا به عالم و آدم صادرش نکنیم؟! و چرا به دیگران فخر نفروشیم؟!
«شیر گاومیش نقش مهمی در تغذیه انسان بهخصوص در کشورهای درحال توسعه ایفا میکند. در مقایسه با شیر گاو، شیر گاومیش تقریبا در تمام مواد مُغَذیِ اصلی، غنیتر است. همچنین، برخی از محصولات لبنی از قبیل پنیر موزارلا از محصولات اختصاصی شیر گاومیش است.»
[۳] ویژگیهای پنیر موزارلا که خاستگاه آن جنوب ایتالیا است و قابلیت رندهشدن، ذوبشدن، کِشآمدن و الاستیسیته دارد و در پیتزا و دسرها و دیگر غذاها کاربرد فراوان دارد؛ در کجای خوزستان تولید میشود؟ و صنایع تبدیلی جانبی لبنی در خوزستان چهکار میکنند؟ دغدغهام را با دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی ملاثانی که کمتر از ۱۵ کیلومتر با روستای سید سلطان فاصله دارد درمیان میگذارم و از آنها میپرسم: نقش این مرکز علمی مهم در برونرفت روستاهای پیرامونش از این وضعیت رقتبار چیست؟ آیا این دانشگاه توانسته است، محصولی را برند کند؟ حداقل نوعی موزارلای ایرانی با مارک روستای سید سلطان و شهرستان باوی را جهانی کند؟ آیا توانسته است زندگی سنتی را دگرگون سازد و نسیم فرحبخشی از توسعه در روستاهای اطرافش بدمد؟! آنها کتاب: World Cheese Book by Juliet Harbutt را به من معرفی کردند که بروم بخوانم و کیف کنم و یاد بگیرم که خانم جولیت هاربوت بیش از ۷۵۰ پنیر مرغوب، خوشطعم و شکل را از مناطق مختلف جهان همراه عکس از سنتهای محلی و فرآیندهای صنایع دستی توسط تیمی از متخصصان در «کتاب پنیر جهان» که امروزه به انجیل پنیر شهرت یافته، گردآوری کرده است. و مگر نگفتند: وصفالعیش، نصفالعیش است! و سهم ما و دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی ما در این کتاب و کتابهای از ایندست چیست؟ بهراستی ما کجای جهان ایستادهایم؟
ذرهای بهره نبردیم از عالم نکند * ما فقط بهر تماشای جهان آمدهایم[۴]
اصلاً بگذارید از فرآوردههای لبنی بگذرم و این پرسش را گستردهتر مطرح کنم. دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی ما چه سهمی در بهرهوری منابع دارند؟ میگویند: «در سالهای ۲۰۰۲ – ۱۹۸۰، ۳۰ درصد از تغییرات بهرهوری کل عوامل تولید در چین نتیجه تحقیق و توسعه بود.
همچنین یک درصد افزایش در مخارج تحقیق و توسعه، ۰/۲۷ درصد بهرهوری کل عوامل تولید را افزایش داد.»
[۵] اما در ایران چه نسبتی بین هزینه تحقیقات و میزان تولید و نه حتی کیفیت آن، وجود دارد؟ مجید وطنپور دانشجوی دکتری رشته آگرواکولوژی دانشگاه فردوسی مشهد در مقالهی برگرفته از رسالهی دکترای خود، نشان میدهد که هزینه تحقیقات در مقایسه با میزان تولید چهار محصول عمدهی غلات (گندم، جو، ذرت و برنج) در دورهی زمانی ۱۲ ساله پژوهش خود، که هزینه تحقیقات در این دوره افزایشی است اما روند تولید غلات از این رشد تبعیت نکرده است! میدانید یعنیچه؟ یعنی موسای تحقیقات به دین خود و عیسای تولید به دین خود! به نموداری که از صفحهی ۲۰۳ این مقاله، ضمیمه این گزارش کردم نگاه کنید و غُصه بخورید!
وقتی از منزل علی حسونیزاده ابوطه بیرون آمدیم؛ کنفرانس سه نفرهی ماشین، با مشارکت من، مهندس عبدالواحد غانمی و مهندس سید کمال میرباقری به جهد و جستی در سنت و صنعت زندگی روستایی شتافتیم.
گفته بودند در روستای سید شریف که مجاور روستای سید سلطان است، بارگاه سید عباس معروف به سید اصونع قرار دارد.
گفتیم برویم و زیارتش کنیم که به سنتی احترام گذاشته باشیم. بر بارگاه سید اصونع قفل سنگینی زده بودند و معلوم بود که ما را نطلبیده است! روبروی بارگاه سید اصونع، اصطبل و پانسیونهای اسب اصیل عرب بود و اسبِ زیبا و حیرتانگیز سپید رنگی از من دلربایی کرد و لکن گویی که خانوادههای بودند و لابد حریم خصوصی آنان است.
در بازگشت که خورشید در قاب غروب میرفت گلهی گوسفندان و چوپان آنها به روستا باز میگشتند.
از محمد خواستم که خرش را در برابر پژو GLX من بدهد. دمی سوار بر خر با گوسفندان همراهی کردم و بوی گوسفندان در لباسهایم پیچید. اینچنین است که پای در سنت و دل به تمنای صنعی شدن داریم! می بینید که نه از سنت دل میکَنیم و نه صنعتی میشویم!
نامه دادیم که شاید برسد دست اجل * خودمان زودتر از نامهرسان آمدهایم![۶]