شوشان - زمان بابادی شوراب:
(بالا رفتن از دکل مخابرات)
بسمه تعالی
يكی از بچهها به اسم شاهپور، خيلی شیطنت می کرد و در محل به شاهپوری معروف بود.
یکروز صبح زود، شاهپوری از دکل مخابراتی که روی تپه واقع در خیابان ده آسیه آباد وجود داشت، بالا رفت
(چون هیچ سیمی به آن وصل نبود و با پایه های برق فشار قوی فقط همین فرق داشت ولی از نظر ارتفاع و شکل، هم اندازه و مشابه آنها بود)
این دکل تقریبا نزدیک خیابان کارون مرز بین آسیاباد و حصیرآباد قرار گرفته بود و اِشراف کاملی به محل درگیری مردم و نیروهای حکومت نظامی، داشت.
شاهپوری در اوج تظاهرات از دکل بالارفت وبا دادن شعارهای مرگ بر شاه، اقدام به جلب توجه نیروهای انتظامی و مردم نمود، او به مرور و از بالای دکل لباس های تنش را درآورد و به سمت پایین پرتاب میکرد و همزمان به سر دادن شعارهای ساختارشکنانه آن دوره می پرداخت.
در این وضعیت برای نیروهای حکومت نظامی راهی جهت دستگیری او وجود نداشت، کسی هم از نیروی حاضر جسارت بالا رفتن از دکل بی سیم را نداشت، به همین دلیل دو نفر سرباز پای دکل مستقر کردند ، تا اگر شاهپوری قصد پایین آمدن داشت، او را دستگیر نموده و بصورت مفصل کتکش بزنند.
او از ترس کتک خوردن، از صبح تا شب بالای دکل ماند، از سرما به خودش می پيچيد، ولی نمیتوانست پایین بیاید، شب هنگام که سربازان از محل رفتند و آنجا خلوت شد، او هم از دكل پايين آمد و به خانه اش رفت.