شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۱۰۸۲۶۱
تاریخ انتشار: ۰۱ اسفند ۱۴۰۰ - ۱۰:۲۲
شوشان - زمان بابادی شوراب:

(پرسه زدن در پارک چهارصد دستگاه)

گاهی برای سرگرمی، با بچه های محل به پارک چهارصد دستگاه می رفتیم که دارای درختان بزرگ و تنومند بود.

این پارک آن زمان از وسعت زیادی برخوردار بود.

در آن فضای وسیع فقط دو ساختمان بود، یک کتابخانه متعلق به کانون پرورش فکری کودکان و در قسمت دیگر آن هم، ساختمانی متعلق به هنرجویان کارهای هنری(ساز و آواز)قرار داشت که بچه های هنرجو به آنجا می رفتند.

در کتابخانه انواع کتاب ها بود، من هم از قبل از انقلاب در آن کتابخانه عضو  بودم.

محدوده آن از یک سو به زیتون کارگری و از سوی دیگر به بیست متری شهرداری و در نهایت به منازل چهارصد(اهدایی فرح پهلوی)ختم می شد.

من و دوستانم معمولا با تیر و کمان لاستیکی که خودمان درست کرده بودیم، به شکار گنجشک ها می رفتیم.

اجزای تیر و کمان ها(البته مانند تیر و کمان رستم نبود)از کِش لاستیکی تیوپ دوچرخه، یک کفی محل جاگذاری سنگ ها از جنس چرم کفش های کهنه و یک دو شاخه چوبی که داخل دست جا می گرفت، تشکیل شده بود.

اتفاقا تیراندازی من خیلی خوب بود، ولی از این تیر و کمان در تظاهرات  استفاده نمی کردیم تا یک سبکی را به اسم خودمان به ثبت برسانیم و آن را  بعنوان یک برند در خاطرات خود یاد کنیم.

البته جنگ ما با حکومت نظامی از ابتدا مسلحانه نبود، آنها باتوم داشتند و ما هم دو پا برای فرار، گاهی هم تیر هوایی می انداختند، حتی گاز اشک آور هم نبود و ما هم  کوکتل مولوتوف درست نمی کردیم.

ما بدنبال درگیری نبودیم و نیروهای حکومت نظامی هم ما را رعایت می کردند.

نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار