بررسی یهود در آیه ۴٠ سوره بقره
شوشان - سیدعبدالمجیدعلوی:
يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَأَوْفُوا بِعَهْدِي أُوفِ بِعَهْدِكُمْ وَإِيَّايَ فَارْهَبُونِ
ﺍﻱ ﺑﻨﻲ ﺍﺳﺮﺍﺋﻴﻞ! ﻧﻌﻤﺖﻫﺎﻱ ﻣﺮﺍ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﻋﻄﺎ ﻛﺮﺩم، ﻳﺎﺩ ﻛﻨﻴﺪ ﻭ ﺑﻪ ﭘﻴﻤﺎﻧﻢ ﻭﻓﺎ ﻛﻨﻴﺪ ﺗﺎ ﻣﻦ ﻫﻢ ﺑﻪ ﭘﻴﻤﺎﻥ ﺷﻤﺎ
ﻭﻓﺎ ﻛﻨﻢ، ﻭ ﻓﻘﻂ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺑﺘﺮﺳﻴﺪ.
اُذکروا فعل امر است از ریشه ذکر، بهمعنای یاد کردن، به خاطر آوردن، بر زبان جاری کردن، وِرد زبان داشتن و…
«اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ»، بهطور عام خطاب به همهٔ انسانهاست تا بدانند که بدون نعمتهای خدا، امکان بقا نخواهند داشت و لاجرم نیست و نابود خواهند شد. و بهطور خاص خطاب به بنیاسرائیل است چون خدا نعمتهایی به آنها ارزانی داشت که به امتهای پیشین مشابه آن نداده بود.
مثل: رهایی از سلطه فرعون، شکافته شدن دریا، نزول منّ و سلوی بهعنوان خوراک روزانه، فرستادن پیامبران بسیار و کتاب تورات، سلطنت دادنشان در زمان حضرت سلیمان و....
بدیهی است که بر هر نعمتی شکری واجب است. این آیه میفرماید ذکر نعمتهای خدا و به یاد آوردن آنها و نیز بیان آن نعمتها برای یکدیگر به منزلهی شکر آن نعمتهاست.
البته نعمتهای خدا بیشمار است و بیوقفه میرسد؛ اما درک این نعمتها نیز به توفیق الهی نیاز دارد. شکر نعمت یکی از اموری است که درک انسان را در شناخت نعمتهای خداوند زیاد میکند. «لئن شکرتم لأَزیدَنَّکم» (٧ ابراهیم)
از فحوای این آیه برمیآید که بنیاسرائیل آنچنانکه باید و شاید توفیق درک نعمتهای الهی را نداشتهاند.
بنیاسرائیل فرزندان حضرت یعقوب هستند که بعدها به دو فرقه یهود و نصاری منشعب شدند؛ اما ابنعباس مفسر مشهور میگوید: «در این آیه مراد از بنیاسرائیل یهودیان ساکن در مدینه هستند» میتوان گفت (خداوند آنها را مثال زده تا همه ابنای بشر از آن درس بگیرند.) بدیهی است از میان همهٔ نعمتهایی که خداوند بر بنیاسرائیل ارزانی داشت نعمت هدایت در رأس همه آنها قرار داشتهاست.
وَأَوْفُوا بِعَهْدِي أُوفِ بِعَهْدِكُمْ با عهدی که با شما بستهام و شما آن را در تورات دیده و خواندهاید یعنی ظهور پیامبران و فرمان من مبنیبر اینکه باید به پیامبرانی که ارسال میکنم ایمان بیاورید؛(١٢ مائده) وفادار باشید تا من هم به عهدی که با شما بستهام مبنی براینکه شما را بر همه اهل عالم سروری دهم و در نهایت به بهشت وارد سازم، وفا کنم.
بدیهی است وقتی یهود پیمان شکستند، نه رسالت حضرت عیسی(ع) را پذیرفتند و نه رسالت حضرت محمد(ص) را خدای متعال هم دیگر تعهدی نسبتبه آنها نخواهد داشت.
نخستین کسی در اسلام که به این آیه عمل کرد شخص رسولالله(ص) بود. در حُدیبیه پیمان صلحی بین رسول اکرم(ص) و کفار قریش بسته شد مبنی براینکه به یکدیگر تعرض نکنند؛ ولی کفار قریش این عهد را شکستند و به قبیلهای از مسلمانان اطراف مدینه حمله کرده چند نفر را کشتند و بدینترتیب معاهده به پایان رسید و حضرت رسول اکرم(ص) سپاه عظیمی فراهم کرد و به سوی مکه راه افتاد که منجر به فتح مکه گردید.
در دوران معاصر نیز امامخمینی(ره) زمانی که در نوفللوشاتو اقامت داشت به خبرنگاران گفته بود تمامی گروهها حتی کمونیستها تا زمانیکه دست به اسلحه نبردهاند میتوانند آزادانه فعالیت کنند؛ ولی گروهها از این آزادی سوءاستفاده کردند، دانشگاهها را تصرف نموده، درس و تحصیل علم را متوقف کرده، دانشگاهها را سنگربندی و به ستاد جنگ تبدیل نمودند.
در چنین موقعیتی بود که امام دستور برخورد با آنها را صادر کرد.
در قضیه برجام نیز همین قاعده حکمفرما بود وقتی طرف غربی تعهدات خود را زیر پا گذاشت برای طرف ایرانی الزامی برای پایبند ماندن به تعهداتش وجود نداشت.
وَإِيَّايَ فَارْهَبُونِ در اصل فارهبونی بوده یاء آن حذفشده و کسره نون به نیابت از یاء باقیمانده. بنابراین معنی فارهبون میشود از من بترسید. و چون یای فارهبون بعد از إیّایَ آمده معنی حصر میدهد پس معنیاش میشود فقط از من بترسید.
از تنگدستی نترسید، از من بترسید. از خشکسالی نترسید، از من بترسید. از دشمن غدار نترسید، از من بترسید. و....