شوشان - دکتر عباس حسین زاده:
اشاره:
شکاف گفتمانی یادداشتی بود که ۷ سال پیش در باره مشکلات گفتمانی گوجه کاران روستای بندقیر با دولت نوشته بودم و به مناسبت گرانی این محصول مهم و ضروری در ماه مبارک رمضان امسال، در کانال تلگرامی خود بازنشر دادم.
امروز دکتر عباس حسین زاده که سالها ساکن روستای بندقیر بوده و خانواده او، گوجه کار هستند در گزارش: _"الگوی کشت یک بام و دو هوا"_ می نویسد روستای بندقیری زادگاهش که ۷ سال پیش روزی ۷۰ تن گوجه تولید می کرد، حالا یک کیلو تولید نمی کند! ناقوس مرگ تولید گوجه را در بندقیر و روستاهای میان آب جنوبی، چه کسی به صدا درآورد؟
در این سالها چه علل و عواملی موجب شد کشاورزان سراغ این محصول نروند؟ چه کسانی مسئول امنیت بازار و ارائه الگوی کشت هستند و ترک فعل کردند؟ لطفا گزارش ۷ سال پیش اینجانب از همین روستا و گزارش امروز دکتر حسین زاده را به دقت بخوانید! تا ببینید که سیاست های غلط اقتصادی چه بلاهایی سر مردم می آورد؟ اینگونه است که تیشه به ریشه خود می زنیم ؟ و نیازی به دشمن نداریم!
برادر ارجمند جناب آقای دکتر منصوری
یادداشت *شکاف گفتمانی* از روستای بندقیر که جنابعالی مجددا بازنشر دادید، برایم بسیار جالب بود. جالب از آن جهت که اعداد و قیمت های آن چقدر دچار تغییر شدند.
روستای بندقیر، زادگاهم است در آنجا بدنیا آمدم و بزرگ شدم. روستایی که در مسیر اهواز -شوشتر و در محل تلاقی سه شاخه رودخانه گرگر (دودانگه) ، شطیط (چهاردانگه) و رودخانه دز قرار دارد.
بندقیر دارای زمین های بسیار حاصلخیز و نخلستان های زیاد که زمانی این نخلستان ها را فردی به نام محمد مستوفی در ۷۰ سال قبل کاشت و تاکنون از محصول آن برداشت می شود.
عمده کار روستاییان و از جمله روستای بندقیر کشاورزی و دامداری است. این روستا به دلیل محصور شدن با رودخانه ها، زمین های قابل کشت در آن محدود بوده به طوریکه روستاییان تلاش دارند محصولات صیفی بکارند تا از برداشت بیشتری نسبت به گندم بهره ببرند.
یکی از محصولات روستای بندقیر از گذشته دور، کاشت گوجه فرنگی بود. اما متاسفانه همانگونه که در یادداشت حضرتعالی به آن اشاره نمودید، نبود نظارت بر کنترل بازار، هزینه های بالا از قبیل خرید بذر، سم، کود و ... باعث گردید که اهالی روستا یکی پس از دیگری دست از کشت این محصول بردارند و نتیجه آن این شد که روستای بندقیر که یک زمان روزانه حدود ۶۰ الی ۷۰ تن گوجه را روانه بازار می کرد، قریب به ۴ سال است که حتی یک نفر به کاشت این محصول روی نمی آورد.*
بندقیری ها و شاید تمام گوجه کاران آن منطقه (میان آب جنوبی) محصولاتی دیگر از جمله ذرت و دانه روغنی (کلزا) را جایگزین گوجه نمودند اما باز به دلیل عدم تخصص که آن هم برآمده از عدم ارائه مشاوره درست در جایگزینی یک محصول و نداشتن الگوی کشت مناسب با آن منطقه از سوی ارگانهای مرتبط، باز هم در این دو محصول ضررها کردند و در حال حاضر به شکل سنتی به کشت گندم و گاهی برنج و برخی از اقلام صیفی جات روی آوردند.
اینگونه می شود که روستائیان بعنوان یک بازوی تولید که نقش موثر در اقتصاد دارد به راحتی و به دلیل عدم کنترل بازار، نداشتن الگوی کشت مناسب، عدم ارائه مشاوره درست و ... از صحنه چرخه تولید حذف می شوند.