بررسی یهود در آیه ۴۴ سوره بقره
شوشان - سیدعبدالمجیدعلوی:
أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنسَوْنَ أَنفُسَكُمْ وَأَنتُمْ تَتْلُونَ الْكِتَابَ أَفَلَا تَعْقِلُونَ
ﺁﻳﺎ ﻣﺮﺩم ﺭﺍ ﺑﻪ نیکی ﻓﺮﻣﺎﻥ ﻣﻰﺩﻫﻴﺪ ﻭ ﺧﻮﺩ را ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻣﻰﻛﻨﻴﺪ؟ با آنکه ﻛﺘﺎب[تورات] ﻣﻰﺧﻮﺍﻧﻴﺪ. ﺁﻳﺎ ﻧﻤﻰﺍﻧﺪﻳﺸﻴﺪ؟
این آیه که با همزه استفهام شروع میشود، عتابی سخت به کسانی دارد که مردم را بهنیکی فرمان میدهند و خودشان را فراموش میکنند. از «وَأَنتُمْ تَتْلُونَ الْكِتَابَ» میفهمیم که عتاب این آیه متوجه علمای یهود است.
وقایع تاریخی نیز این برداشت را تقویت و تأیید میکند. (البته این مطلب دلیل نمیشود که مضمون آیه سایر اقوام و مذاهب از جمله ما مسلمانان را شامل نشود.) علمای گروهی از یهودیان مدینه، به مردم خود امر میکردند هنگامی که پیامبر آخرالزمان مبعوث شد، به دین او درآیید و در آن دین پایدار بمانید تا بتوانید از طریق او و به قدرت و شوکتی که خداوند وعدهاش را در تورات داده، دستیافته بر کل جهان مسلط شوید.
با این تفسیر منظور از «الْبِرِّ» در این آیه شخص رسول اکرم(ص) است.
پیشتر گفته شد که یهودیان مدینه [حداقل] سه فرقه بودند، اگرچه همگی یهودی بودند، ولی هیچگاه یهودیانی یکدست و یکدل نبودند؛ بلکه همیشه با هم خصومت و تضارب داشتند؛ علمای هر گروه فرامینی صادر میکرد که با فرامین علمای گروههای دیگر تضارب و تنافر داشت. مثلاً برخلاف علمای گروه مورد بحث، علمای گروه دیگری از یهودیان مدینه به پیروانشان میگفتند صبح به آنچه بر پیامبر نازلشده ایمان بیاورید و شب به همان مطلب کافر شوید؛ تا پیروانش از دور او پراکنده شوند.
أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ کسی میتواند به مردم امر کند که در جایگاه امارت و موقعیتی برتر از سایر مردم قرار داشته و مردم با طوع و رغبت یا اکراه و اجبار از او حرفشنوی داشته باشند؛ افرادی مثل فرمانروایان یا علمای دین. یا کسی که هر دو سِمت را توأمان داشته باشد.
در این آیه با توجه به «تتلون الکتاب» مخاطب آیه عالمان دین هستند که به مردم امر میکردند و توقع داشتند مردم فرمانشان را اجرا کنند؛ خصوصاً آن که مردم را به احسان و نیکی دعوت مینمودند؛ چون نتیجه این دعوت منافع عامّه را تأمین میکرد.
واو در «وَ أنتم تتلونَ الکتاب» را واوالحال میگویند. معنی آن میشود «درحالیکه». منظور از کتاب در این آیه تورات است.
البته در قرآن کریم کتاب با معانی بیشتری آمده، ازجمله: قرآن، انجیل، لوح محفوظ، نوشته، نامه و غیره... که هرکدام در جایگاه خود باید معنی شود.
عمدهترین معنی کتاب در قرآن کریم، کتاب آسمانی است که اوامر و فرامین الهی را به مردم میرساند.
از کسی که کتاب آسمانی در اختیار دارد و آن را میخواند، توقع میرود که بر اساس کتاب خدا سخن بگوید و عمل کند.
عتاب خداوند در این آیه به علمای یهود از آن جهت است که آنها اساس شکلگیری عقاید مردم را از کتاب خدا منحرف و به سوی فتاوای خود معطوف نمودهاند.
در جوامع اسلامی اگر کسی بر خلاف حکم خدا فتوا دهد جهان اسلام علیه او میشورند و با استناد به کتاب خدا او را محکوم میکنند؛ ولی در بین یهود و نصاری چنین برهان قاطعی وجود ندارد.
هر چه علما بگویند برای پیروانشان عین دیانت است؛ حتی اگر پاپ اعظم دستور دهد آیات مربوط به جهنم را از کتاب خدا بردارند.
آیه ۱۱۳ سوره بقره گویای این مطلب است: «وَقَالَتِ الْيَهُودُ لَيْسَتِ النَّصَارَىٰ عَلَىٰ شَيْءٍ وَقَالَتِ النَّصَارَىٰ لَيْسَتِ الْيَهُودُ عَلَىٰ شَيْءٍ وَهُمْ يَتْلُونَ الْكِتَابَ» ﻭﻳﻬﻮﺩﻳﺎﻥ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﻧﺼﺮﺍنیﻫﺎ ﺑﺮ ﺁﻳﻴﻦ ﻭ ﺭﻭﺵ ﺩﺭستی ﻧﻴﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﻧﺼﺮﺍنیﻫﺎ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﻳﻬﻮﺩﻳﺎﻥ ﺑﺮ ﺁﻳﻴﻦ ﻭ ﺭﻭﺵ ﺩﺭستی ﻧﻴﺴﺘﻨﺪ، ﺩﺭ ﺣﺎلیﻛﻪ ﻫﻤﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﻛﺘﺎﺏ [ﺁﺳﻤﺎنی] ﺭﺍ ﻣﻰﺧﻮﺍﻧﻨﺪ.
متأسفانه در بین وهابیون سعودی نیز چنین حالتی کم و بیش برقرار گردیده و مردم گوش به فتوای علما دارند و به نص قرآن و روایات بیتوجهند.
شاید یهودی الاصل بودن حکام آل سعود موجب این انحراف در بین بخشی از حنابله شده است.
روزی که امیرالمؤمنین(ع) حاضر نشد جز بر کتاب خدا و سنت رسول(ص) به روش دیگری حکومت کند، چنین روزی را میدید.