شوشان - حمید خادم مسجدی :
در زمان رسول الله حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم ، موقعی که از جمع مسجدیان حلالیت می طلبید ؛ بادیه نشین گفت: تازیانه شترت به من خورد، با بهانه درخواست قصاص، خواست دعاهای سید رسل، شاملش شود .
حالا آقا جان، فدایت شوم. ۴۵ دقیقه از فتح المبین، برای ما صحبت کردید و فیض بردیم. زیرا که حکایت هایت روشنی بخش طریقت بود و هست.
حال، ۴ دقیقه از وقتتان را به این بادیه نشین فتح المبین بدهید که به نیابت از ۶۵۰ شهید سربلند و ۲۴۰ نفر مامور آموزشی دانشگاه فرهنگیان، عقده هایم را باز کنم. با آمدن وزیر محترم فرهنگ، سه طلب درخواست کردم که علی رقم پیگیری های فراوان، تاکنون متاسفانه بر زمین مانده اند.
۱- اون سال که تشریف آوردین، همه ما میزبان بودیم و زیر افتاب ۵۰ درجه و بیشتر هم می شد، به عشقت می ماندیم و گرما را احساس نمی کردیم ولی اکنون میهمانان مدرسه بزرگ انسان ساز فتح المبین که با دعوت دعوت کنندگان (که همان شهدا ) هستند از نقاط دور و نزدیک تشریف فرما می شوند که بعضا مشاهده می شود، ۲۵ دستگاه اتوبوس حامل « مسافران سرزمین نور و در قالب راهیان نور » و یا بیشتر، همزمان به قصد تبرک جستن و به عشق آشنایی با مکتب شهدا و سیدشان وارد ارض مقدس و پاک فتح المبین می شوند که من امکانات پذیرایی از این قشر عاشق ولایت، با شدت گرمای خوزستان را ندارم ، سالنی ندارم تا در کنار بازدید میدانی، درس ولایت پذیری، ایثار و مقاومت و ... در مقابل جبهه باطل و اساتید فتح المبین را که همیشه آماده به خدمت هستند ولی امکاناتی برای تدریس در مدرسه جبهه فتح المبین را ندارند، خواهشمند است عنایت خاصی شود تا اردوگاه برای میهمانان احداث شود تا بیشتر از این ، شرمنده میهمان شهدا نشویم. آقا جان، تا شهدا نگویند لیاقت میهمان نوازی را نداشتید و ...
۲- آقا جان، در سفر وزیر محترم آموزش و پرورش _ در ایام عید نوروز _ از ایشان برای دانشگاه فرهنگیان، درخواست کد کردم تا قبولی های کنکور سراسری دوشهرستان شهیدان گمنام (شوش) و کرخه بتوانند در دانشگاه فرهنگیان همین شهرستان ادامه تحصيل دهند و مجبور به مهاجرت به شهرستان های اطراف نشوند. که باز هم عملیاتی نشده است.
۳- آقا جان، فدایت شوم اذیت شدین. این طلب اخرم هست؛ چندین سال هست که مامورین آموزشی با مدارج بالای علمی از سراسر کشور که فقط با حقوق از مبدا (آموزش و پرورش) و بدون هیچ مزایا و دریافتی از مقصد (دانشگاه فرهنگیان ) به امید انتقال به دانشگاه فرهنگیان و با طبق اخلاص از ۲ الی ۷ سال، که بعضا با تحصيلات خارج از کشور و گذشت رنج زمان بر تایید وزارت علوم و با وجود داشتن مصوبه هیات امنا در بهمن ۱۳۹۸ مبنی بر جذب این عزیزان زحمت کش در بدنه دانشگاه تا به امروز منتظر دستور وزیر محترم اموزش و پرورش هستند ولی از پاسکاری و نامه نگاری ۴ ساله با دانشگاه فرهنگیان و مجلس و وزیر محترم، بسیار سرخورده شدند و تاکنون نتیجه ای نگرفته اند. همه مسئولین هم با خوش اخلاقی، اذعان دارند که حق با شماست.
ریاست محترم دانشگاه فرهنگیان هم به کرات بیان می کند که دانشگاه به شما نیاز مبرم داره و ما منتظر عنایت حضرت عالی هستیم تا ان شاءالله با انتقال به عنوان « استاد موظف یا به هر شکل ممکن و جبران طبقات حقوقی از دست رفته چندین ساله » دل ۲۴۰ نفر مامور دانشگاه فرهنگیان و خانواده هایشان را خوشحال نمایید. چون بعضا در آرزوی جذب، حتی با سابقه ماموریت ۱۳ ساله و بدون هیچ مزایایی، بازنشسته شدند.
آقاجان، من صرفا برای جمع طلب کردم ، ولی برای خودم یک چیز طلب می کنم و آن این است که به من اجازه بدهید که این بادیه نشین فتح المبین از نزدیک شما را زیارت کند . چرا که با نوشتن این متن، اشک شوق وصال بر گونه هایم نشست. اگر قابل بدانید اذن دخول دهید.
التوفیق من عند الله