شوشان - محمدرضا چمن نژادیان / فعال مدنی :
در جوامع سنتی و عقب نگهداشته شده که توسعه نیافته هستند، و حکمرانی ها بر ممالک آنان بیشتر مونولوگی بر اساس توصیه و سفارشات غیر پاسخگو تحقق یافته می باشند. مجال به توسعه ی همه جانبه بر مبنای مکانیزمهای مدرن و مدنی برای مدیریت علمی، عقلانی کارآمد و پاسخگویی با شفاف سازی داده نمی شود. زیرا افسون های خرافه گرا با اجرای قوانین و نهادمندی مدنی افشاء، بلااثر و بی خاصیت می گردند.و سحر برانگیزیگی عوام با گفتار یکطرفه در قالب پرسشگری و پاسخگویی شفاف باطل می گردد. و گفتمان غیر پاسخگو و عوام فریب اثر خودش را در یک بازه ی زمانی از دست می دهد و از حاکم شدن غوغاسالاری های متوهمانه ای مانند، بگم بگمی احمدی نژادی تا سیسمونی بافی قالیبافی در قاب بحث های منولوگی تلویزیون با شوهای مناظراتی ممانعت آگاهانه می گردد. زیرا در جوامع توسعه یافته شهروندان ملایی مجهز به دانایی با خرد ورز و تجربه وجود دارند، که آدم شده اند. چون از قدیم به ما یاد دادند، که ملاء شدن چه آسان آدم شدن چه مشکل. امروزه جامعه ی ما مملول از ملاهای تحصیلکرده ی مدرن و سنتی در دانشگاهها و حوزه های علمیه می باشد. اما آیاخروجی ها به همین اندازه کیفی، کاربردی و کارآمد می باشند؟ در مقابل غلو گویان اذهان کنکاشگر با ادله سئوالات میدانی بسیاری دارد، که باید پاسخ داده شوند راستی:
-چند درصد جماعت ملاهای تحصیلکرده مدرن و سنتی فوق الذکر مقید و متعهد به مسئولیتها و رفتارهای بهنجار شهروندی هستند؟
-چرا ناهنجاری رفتاری و اخلاقی مانند، دروغ، ریا، اختلاس با مفاسد ریز ودرشت در جامعه رواج پیدا کرده است؟
-چرا انواع سلطانهای رنگارنگ فساد مذهبی، سیاسی، نظامی و اقتصادی تا فرهنگی و بازاری داریم؟
-چرا فسادهای اخلاقی فردی و اجتماعی از سر وکله ی جامعه و از بالا تا پایین مملکت می بارد؟
-چرا دزدی به فرهنگ عام از زمین خواری تا منهول دزدی فرا گیر شده است؟ -چرا عده ای خوشبختی و ایده ی مدیریت جهانی خود را در بدبختی ملت سر در سطل آشغال شده می بینند؟
-چرا احتکار داورهای کمیاب تا رانتهای میلیاردی دلاری آقازادگان و ژن برتری داریم؟
و صدها چراهای مدیریتی ، رفتاری و اخلاقی که در تار و پودمان جامعه رشد و حتی توسعه یافته است. به نوعی که جرم خیز هم شده ایم. وجامعه ای را که با چند جرم مشخص تحویل گرفته ایم، تا متحول و آن چند جرم را هممحو کنیم.اما به جامعه ای مبتلا با صدها جرم پیدا و پنهان مبدل نموده ایم. تا جایی که امروزه دم از تقریباً ۱۵ میلیون پرونده ی قضایی و زندان های مملو زندان زده می شود!!!؟ و قاضی القضات مان مرتب بر زندان زدایی بجای جرم زدایی برای رهایی از معضلات زندان و هزینه های زندانیان تاکید موکد می نماید. چرا که نمی خواهیم قواعد بازی مدرن و مدنی مدیریت امور را بپذیریم، تا حکمرانی در قالب تفکیک واقعی قوا،تحقق حقوق شهروندی و مشارکت سازمان یافته ی مدنینهادینه شود. بر همین منوال است، که مرتب با تمام امکانات نرم و سخت برطبل ناسازگاری با اصلاحات معقول و شفاف ساز از طریق کوک کردن عوام ناس کوبیده می شود. و بر گفتمان ویرانگر سیسمونی بافی و بگم و بگم خرافی اصرار ورزیده می شود.در مقابل از ساخت و سازهای نرم ابزارانه حکمرانی در چارچوب قوانین اساسی و جاری طفره می رود. اینجاست که نهادهای مدنی در جوامع سنتی توسعه نایافته معنا و مفهوم تعریف شده ی کاربردی را پیدا نمی کنند. و بطور واقعی به مشارکت ملت در سرنوشت، احزاب و تشکلات مدنی صنفی مصرع در قانون اساسی توجه کاربردی نمی شود. بالعکس با دید منفی و ضدیت با گفتمان ارزشی، مخالفت با دستآورد ها انگ زده می شوند.و نزد عده ای قشری اندیش اصلاً باوری نسبت به ارزشی های مدنی جمهوریت و اسلامیت وجود ندارد. بلکه نهادهای مدنی را موانعی در مسیر پیشرفت اهداف ایدئولوژی طالبانیسم بر خلاف منویات امام راحل و مقام معظم رهبری قلمداد می نمایند.در ارکان مختلف جوامع و تفکر سنتی خرافه گر معمولاًعوام فریبی برای تصمیم سازی و تصمیم گیری حرف اول را می زند. هر چند در کوتاه مدت بهترین ابزار باکمترین هزینه مادی و معنوی برای همراهی توده ها است. و بدون اینکه پاسخگویی و مشارکت موثر بادم خوری و باهم خوری لازم باشد. با رویکرد عوام پسندانه، غوغاسالاری تکفیری و طرد نهادهای مدنی توده ها را بدون چون و چرا است، که در خدمت بی منت و داغ در صحنه ی صحنه گردانان نگه می دارند. بدون اینکه توده ها مطالباتی بالادستی مانند تکریم و مشارکت سازمان یافته ی پرسشگر داشته باشند.
به تجربه در متون سیاسی و تاریخی جوامع نامدرن مشاهده می گردد، با تقدیس امور،کمترین تحرک مدنی و هزینه ی اجتماعی توده ها را تهییج به حمایت و پشتیبانی از اقدامات غیرفن سالارانه می نمایند. تا جایی که افرادی خشک مقدس مآب حاضرمی شوند، خودکشی و دگرکشی را به عنوان یک امری تکلیفی و سعادت بخش داعش مسلکی تئوریزه نمایند.
لیکن باید متذکر و هشدار داد؛ گفتمان مونولوگی با عوام فریبی اجتماعی که روزگاری کمترین هزینه را در سراسر عالم داشت،و برای منادیان و بهره برداران اهرم حیاتی و محو کننده ی دگر اندیشان بود. امروز به اثبات رسیده است، جایگزینی خرافه و عوام فریبی بجای نهادهای مدنی مدرن می تواند، چنان بلای بر سر جامعه و حتی حکمرانان بیاورد. که در میان و بلند مدت حاصلی جزء از دست رفتن آبروی خانوادگی، حذف شخصیت حقیقی قدرتمند و حیات سیستم اجتماعی را در بر نخواهد داشت. دیروز جناب آقای سردار خلبان تکنوکرات با فشار افکار سیسمونی باف می خواست عوام فریبی و زیرکی کند تا در راس قدرت اجرایی قرار گیرد. و احمدی نژاد هم یله و رها شده بود تا با بگم بگم غیر مسئولانه و غیر پاسخگو به جان منافع ملی، اخلاقیات اجتماعی و آبروی خانوادگی پیشکسوتانی برای کسب قدرت چنگبزند. که نتیجه ی تشویق و تقویت چنین عملکردهایی چیزی جزء پرده دری های همه جانبه ی داخلی و بین المللی احمدی نژاد نداشت. و حال هم باعث بافت سیسمونی نوزادی شد، که بر تن پدر بزرگی مانند سردار رئیس قوه ی مقننه ای بنام دکتر قالیباف گشادتر است.