امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
كافي است نيم نگاهي به صفحات روزنامه ،جرايد،خبرگزاري ها ، اخبار رسانه ها داشته باشيد. واقعا چرا اينگونه شده ؟ چرا در ايران اسلامي بعد از جنگ تحميلي بسياري از شاخصه هاي اخلاقي و اجتماعي جامعه رو به افول نهاده اند؟ چه عواملي در آن دخيل بوده ؟ آيا در سيستم آموزشي ما تغييراتي حاصل شده كه جوابگو نيست؟
آيا نتواسته ايم همگام با رشد و توسعه تكنولوژي و فناوري حركت كنيم؟ آيا نهاد خانواده دچار مشكل شده است؟ و هزاران سوال ديگر كه ذهن آدمي را درگير مي نمايد.
ابعاد موضوعات و همپوشاني آنها به طريقي است كه هيچ فردي نمي تواند از آنها غافل گردد زيرا انسان موجودي است اجتماعي كه زندگاني و حيات او درگير روابط اجتماعي پيچيده ايست كه با همنوعان خود دارد، قطعاً متاثر از جامعه خواهد بود و معضلات اجتماعي بنوعي بر زندگي تك تك افراد موثر مي باشد.در بروز ناهنجاريها و مشكلات اجتماعي عوامل گوناگوني مطرح است كه بايد بطور دقيق و علمي و موشكافانه توسط افراد متخصص و نهادهاي علمي،تحقيقاتي و پژوهشي مورد بررسي و تجزيه و تحليل و آسيب شناسي قرار گيرند.
اين نوشتار بيشتر تاكيد بر اثر آموزش، گفتار و نصيحت دارد. اين واقعيتي است كه اين روزها انواع آموزش هاي ما از پرورش و تزكيه و عمل تهي گشته و بيشتر جنبه تئوريك و گفتاري و نمايشي دارند. به نظر شما محتواي مباحث آموزشي ما در مدارس كاهش يافته البته كه چنين نيست بلكه پر بار تر هم شده است،آيا سطح معلومات و سواد مدرسان و مربيان ما در تمامي مقاطع آموزشي دچار اختلال و خدايي نكرده نقصان گرديده كه صحيح نيست.
آيا سطح سواد والدين كم شده است كه جواب منفي است.آيا همه روزه از انواع رسانه ها ، مراكز فرهنگي ، اجتماعي و مساجد صداي انواع خطابه ها، حرفها و نصيحت ها به گوش نمي رسد كه بنظر نگارنده بيشتر از حد متعارف و معمول بگوش مي رسد به طوري كه گاهاً خسته كننده ،تكراري و خارج از عرف شده اند و تا حدودي حوصله نوجوانان و جوانان را به سر برده و حتي نتيجه معكوس داشته اند.
آيا جوانان نصيحت ناپذير شده اند؟ نهاد دروني آنها دگرگون شده و ديگر گوششان به هر حرفها بدهكار نيست؟ سطح گفتار مدرسان و گويندگان پايين است و ديدگاه هاي جديد براحتي آنها را نمي پذيرند؟ و ... مي توان احتمالات زيادي داد. ولي نكته اصلي و اساسي در آموزش اخلاق و تعالي جامعه جنب مباحث نظري موضوعات عملي و رفتاري است زيرا مدرس ، معلم و مربي و هر فرد يا مسئول ديگري كه در نقش و جايگاه ويژه اي قرار گرفته قبل از هر گونه گفتار،خطابه و آموزش بايد به حرفها و بيانات خود كامل اعتقاد داشته و تمامي آنها را در زندگي و سيره عملي خود بكار گيرد تا بر فرد مخاطب تاثير گذار و بعنوان الگوي عملي در جامعه مطرح باشد.
جامعه نوجوان و جوان ما اين روزها دچار بحران هويتي در رفتارها و گفتار شده اند و به نسل بالاتر از خود اعم از معلمين ، آموزشگران و مسئولين به ديده ترديد مي نگرند و با خود سوال دارند چرا اكثر حرف ها، گفتار ، وعظ ها توسط متكلمان بطور عملي و رفتاري بكار گيري نمي شوند و نمي توان در سطح جامعه شاهد آنها بود.
بطور مثال اگر ساده زيستي در فرهنگ ديني ما ارزش مهمي است چرا مسئولين اجرايي هم چنين اصلي را رعايت نمي كنند و در خانه هاي آنچناني سكونت دارند، ماشين هاي گران و مدرن سوار مي شوند؟ چرا وضعيت خوراك و رفت آمد و آموزش و مدارس فرزندان آنها با ديگران فرق دارد؟
چرا در محلات گران يا جدا شده ي شهري سكونت دارند و از عامه مردم جدا هستند؟ چرا در باب ايثار و از خود گذشتگي خيلي از آموزشگران در الگوهايي كه بايد پيشقدم باشند نيستند؟ چرا اگر رسيدگي به اوضاع و احوال نيازمندان اصل مهم اخلاقي است خيلي از مسئولين به آن بي توجه هستند و حتي در زندگي شخصي خود وقت و هزينه اي را براي چنين اموري متحمل نمي شوند؟
چه اشكال دارد اگر در سطوحي از مسئولين در تعدادي از روزهاي سال با روزه صرفه جويي نموده و بخش هايي از خوراك خود را انفاق نمايند. بنظر شما آحاد مردم و جوانان از چنين حركتي متاثر نمي شوند. اگر من نوعي چنين عملي انجام دهم اصلا كسي حركت و اقدام مرا بعنوان الگو مي پذيرد؟ يا رسانه اي و جريده اي آن را انعكاس مي دهد تا موجب تقويت روحيه ايثار و انفاق در جامعه باشد؟
اگر رابطه و پارتي بازي در كار، استخدام و وام بانكي ناپسند است چرا توسط مسئولين رعايت نمي شود. نياز به گفتن مثال هاي گونانگون نيست. در بطن جامعه بسياري از موضوعات اظهر من الشمس است. كافي است چشم ها باز گردد و خوب نگريست يا در محل هاي عمومي به دردها و حرف هاي مردم گوش داد. نظر سنجي كوچكي راه انداخت و نظرات را پرسيد.
اگر مي بينيد روزگاري مولاي متقيان علي بن ابيطالب و ديگر كارگزاران ايشان در راس جامعه اسلامي بعنوان الگو در راس امور اخلاقي قرار داشتند كه اثرات آن تا حال هم باقيست بدين دليل است كه در تمامي جنبه هاي آموزشي و اخلاقي در راس هرم اجرايي و رفتاري بودند و در اين راه كوچكترين خللي به آنها وارد نبود.
در كلامي ساده حرف و عملشان يكي بود و بشدت در رفتارهاي خود آن را نشان مي دادند و براي مردم الگويي تمام قد از آموزش و ترويج اخلاق بودند.
طي چندين سال اخير به مناسبت هاي گوناگون مقام معظم رهبري بارها مطالبي در باب ساده زيستي مسئولين و ضرورت اصلاح الگوهاي عملي و رفتاري جامعه بيانات ارزشمندي بيان و تاكيد داشته اند كه در خصوص مسائل اجتماعي،اخلاقي و سبك زندگي بررسي هاي بيشتري انجام گيرد، كه بنظر مي رسد طي اين سالها بيشتر انرژي مسئولين صرف مسائل سياسي گرديده و كمتر به مسائل اخلاقي و تعالي جامعه توجه شده است.
در نهايت به اختصار و به زباني ساده مي گويم در كشور مشكل گفتار و آموزش و وعظ نداريم. ماشاا.. اكثر ايرانيان استاد بلاغت هستند و بيشتر از خيلي كشورهاي دنيا در مباحث تئوريك اخلاقي و آموزشي پيش قدم هستيم ولي مشكل ما عمل به همين گفته هايي است كه مرتب هم مي شنويم و هم تكرار مي كنيم كه مهمترين تناقص عامه مردم خصوصاً نسل نوجوان و جوان همين شده است و آنها را سرگردان و تحت تاثير اين بحران قرار داده است كه بايد توسط تمامي مسئولين مربوطه مورد توجه قرار گيرد.