شوشان - محسن بهداروند مرداسی :
هر نوشتاری که از قلمی بر می آید. بانی و باعثی سبب آنست و ضرورتی.
و هر نویسنده یی «خرد یا بزرگ» رسالتی بر عهده دارد که آن رسالت بدو امر میکند. تا از سر تشخیص به پدیده ایی که موضوع نوشتار اوست. «تقدم یا تاخر» دهد.
ناگزیر باید بگویم.
که سبب انتخاب این نوشتار یعنی پرداختن به «شمه و شمایلی» از ساختار و یک «طبقه خاص» که سالیان سال مفقود گشته بپردازم.
هر چند این اقاریر بدین معنی هم نمیباشد که آنچه در این اثر بعنوان فاکتورهای مستند تاریخی ارائه داده ام «خلل پذیر» ام میباشد.و یا اگر هر مورخ و محقق و مولفی هم از دیار غریبی برمیخاست قطعا همین ها را مینگاشت که حقیر به آنها اشاره کرده ام. اگر چه بعنوان یک «بختیاری» بر من خیلی دشوار و شکننده است که بدور از تعصبات عشیره ایی و سنت های پوشالی به نقد جراحی منصفانه ی کارنامه عملکرد این ساختار و «طبقه خاص» که مظلومانه در کوران تاریخ مفقود شده است... بپردازم.
چرا که باور دارم
با حفظ ارزشهای قومی صدها سال از قومیت به ملیت کوچ و تغییر مسیر داده ایم. و ارزشهای قومی را در پیوند با هویت های ملی جستجو میکنم.. و در پیوند با ملیت ارزشهای قومی را پاس میدارم. ملیتی که بعدها «منافع ملی» و «تمامیت ارضی» و رعایت حقوق عامه در آن شکل گرفت. و از کشمکشها نزاع ها اختلافات و جنگها و خود محوری ها که روزگاری بخشی از ارزش های قومی بود. فاصله بگیرم. و در نهایت تاسف..
آن خود محوری ها و منیت ها و فرصت طلبی های نابخردانه فردی و یا رجحان دادن منافع یک شخص یا قوم قبیله عشیره یا خانواده ما را به جایی نرساند.
حتی باید اقرار کرد. که خیلی از قیام ها و شورش های تاریخی که از جانب یک شخص یا خانواده یا قوم صورت میگرفت بیشتر ناشی از اراده ی کاملا شخصی و یا منافع همان فرد شورشگر بود.
اما در نقد و بررسی خیلی از حوادث تاریخی مربوط به ایل بختیاری طبقه ایی که مراد بحث این نوشتار است. همانا طبقه موسوم به «ریش سفیدان» و «کدخدایان» که در شرایط آنزمان حلقه اتصال حرکتهای مدنی و مسالمت آمیز درون قومی بودند. یعنی عمده اعتراضات و قیام ها ی محلی در رابطه با مطالبات ایلی از کانال و یا حنجره ی همین ریش سفیدان و کدخدایان به سمع ونظر حاکمان می رسید. و این ریش سفیدان بودند که سپر بلای طایفه و ایل خود میشدند. و در بحرانی ترین برهه های تاریخی بعنوان غمگساران طایفه و تیره های بلا زده ی خود قربانی مردمانشان میشدند.. و گاهی هم در برابر مالیات های سنگین مجبور به جبران تهیدستی مردم خود میشدند. این طبقه در طول تاریخ یگانه تکیه گاه و ملجاء طوایف در هنگام بروز حوادث و معایب سنگین بودند. و مسولیت حل اختلافات و صدور حکم رای عادلانه بین مردم را داشتند. در اصل مورد احترام و وثوق مردم و حاکمان بودند. و حکمیت و داوری منصفانه از اصول اخلاقی آنها بوده به همین دلیل ارتباطات عمیق و ریشه داری بین ریش سفیدان و عامه مردم وجود داشت. و قدرت بیشتر آنها ریشه در فرهنگ و باورها و ارزش های رایج در عرف ایلات داشته و بهمین دلایل احترام به بزرگان و ریش سفیدان تا به امروز از اصول اخلاقی بشمار میرود..رسول خدا میفرماید.. البرکه مع اکابرکم.. برکت و خیر ماندگار همراه بزرگترهای شماست. احترام به بزرگترها در هر جامعه ایی و از طرف هرکس ادب ارزش است.. به نیکی گرای میازار کس.. ره رستگاری همین است و بس...