شوشان - حسین ملک خدایی :
محمد اقبال لاهوری سنی مذهب اما خود را پیروی علی ع و حسین ع می داند، او فیلسوف بزرگ غرب متولد 1877 از هند، فیلسوف بزرگی که تمدن غرب با افتخار او را از فیلسوفان خود به حساب می آورد او هم عصر هگل فیلسوف بزرگ می باشد، اقبال فلسفه هگل را خروس بی نطفه قلمداد می کند، چون فلسفه هگل را فاقد روح معنوی می داند
حکمتش معقول و با محسوس در خلوت نرفت
گر چه بکر فکر او پیرایه پوشد چون عروس
طایر عقل فلک پرواز او دانی که چیست؟
ماکیان کز زور مستی خایه گیرد بی خروس
اقبال شیفته مولوی است و می گوید مولوی در مثنوی قرآن را به زبان پهلوی نوشته است
روی بنمود پیر حق سرشت
کو به حرف پهلوی قرآن نوشت
اقبال بعد از آشنایی با مثنوی مولوی تاسف می خورد که چرا وقت خود را بیهوده در خواندن فلسفه در غرب گذرانده است ، اقبال مبدع تجدید بنای تفکر اسلامی است، اشعار ذیل را از کتاب کلیات اقبال لاهوری گرفته ام
آیت الله سید علی خامنه ای مقدمه ای بر این کتاب نگاشته اند
پیش قرآن بنده و مولا یکی است
بوریا و مسند و دیبا یکی است
چون خلافت رشته از قرآن گسیخت
حریت را زهر اندر کام ریخت
رمز قرآن از حسین آموختیم
ز آتش او شعله ها اندوختیم
آن کتاب زنده، قرآن حکیم
حکمت او لایزال است و قدیم
گر تو خواهی مسلمان زیستن
نیست ممکن جز به قرآن زیستن
ای که می داری کتابش در بغل
تیزتر نه پا به میدان عمل
خوار از مهجوری قرآن شدی
شکوه سنج گردش دوران شدی
چون مسلمانان اگر داری جگر
در ضمیر خویش و در قرآن نگر
صد جهان تازه در آیات اوست
عصرها پیچیده در آنات اوست
بنده مؤمن ز آیات خداست
هر جهان اندر بر او چون قباست
چون کهن گردد جهانی در برش
می دهد قرآن جهان دیگرش
ای که می نازی به قرآن عظیم
تا کجا در حجره می باشی مقیم
عصر من پیغمبری هم آفرید
آنکه در قرآن بغیر از خود ندید
هر یکی دانای قرآن و خبر
در شریعت کم سواد و کم نظر
عقل و نقل افتاده در بند هوس
منبرشان منبر کاک است و بس
منبر کاک = وسیله ای است چوبی یا فلزی که نان روی آن می ریزند و برای
فروش عرضه می کنند
پانزدهم، اردیبهشت، 401