شوشان - عبدالرحمن نیک سرشت :
خطیب محترمی خیلی حق به جانب و سطحی نگر، گناه تورم، گرانفروشی و احتکار را صرفا در نزد خرده پاهای بازار جستجو می کرد یعنی؛ از مجرمین این پرونده ، نخست از متهمین ردیف آخر پرونده شروع به کیفرخواست نویسی می کرد. در حالیکه، اصلا، تذکری از تخلفات و یا قصور تولید کنندگان کالا، تجار، متولیان تنظیم بازار و یا عیوب موجود در ساختارهای تولید، عرضه، تقاضا و فقدان سیستم های رهگیری کالا تا مرحله ی توزیع سخنی به میان نیاورد. چنانچه اگر این خطیب محترم قدری شاهنامه خوانی می کرد دقیقا در جایگاه وعظ می توانست چون حکیم ابوالقاسم فردوسی، با توجه به شرح سه دلیل سقوط حکومتها اشاره های مکفی تری را به مخاطبین خود ارائه می کرد .
زیرا، حکیم ابوالقاسم فردوسی یکی از متفکران بزرگ ایرانی بود که تاریخ ایران باستان را از آغاز تا سقوط ساسانیان بخوبی مطالعه کرده و خود نیز در قرن چهارم و پنجم هجری در طول عمر هفتاد و اندی سالهاش شاهد ظهور و سقوط دولتهایی نیز بوده است. به هر دلیل بنابر مطالعات و تحقیقات آسیب شناسانه ی در باب انقراض حکومت ها، وی همواره سه عامل اصلی را موجب نابودی حکومت ها برمی شمرد.
*نخستین عامل؛* اوجگیری ظلم و ستم که اولین عامل اصلی و مهم در سقوط حکومت هاست که البته، ظلم و ستم در عصر حاضر فقط به شلاق بستن مردم توسط صاحبان زر و زور و تزویر نیست و یا فقط از طریق سرکوب، زندانی، شکنجه، تحقیر و یا کشتار مردم به دست حاکمان جائر عملی نمی گردد. بلکه امروزه، هیچ ظلمی بدتر از ناکارآمدی ، رانتخواری و اختلاس توام با لاپوشانی نیست.
*دومین عامل؛* حذف نخبگان و به کارگیری بی مایهگان و بیخردان در مسند امور و مدیریت جامعه می باشد، که این خود از دو بمب اتمی که در هیروشیما و ناکازاکی منفجر شدند آثار تخریبی بیشتری جهت سرنگونی حکومت ها به بار می آورد.
*سومین عامل؛* ثروت اندوزی و سیریناپذیری متولیان امر بواسطه ی ثروت اندوزی های نامشروع که از طریق فساد مالی، با تمسک به تدلیس تحصیل گشته و جامعه را روز به روز فقیرتر و حقیرتر می کنند.
اری، سراینده شاهنامه در باره این سه عامل چنین میگوید؛
*سرِ تخت شاهان بپیچد سه کار:*
*نخسین ز بیدادگر شهریار*
*دگر آنکه بی سود را برکشد*
*ز مرد هنرمند سر درکشد*
*سوم آنکه با گنج خویشی کند*
*بکوشد به دینار بیشی کند*
بدین ترتیب سه عامل:*ستمگری* *سفلهپروری*
و *فزونخواهی* برای سرنگونی هر حکومتی کافی هستند.