شوشان - محمدرضا چمن نژادیان :
مدتی در صدد بودم بخاطر عدم وجود گوش شنوا و چشم بینا دیگر چیزی ننویسم و نگویم. اما شرایط حاد و منفعلانه ی حاکم بر مذاکرات هسته ای و اجحافاتی که در حق دکتر ظریف فرزند بزرگوار ملت با بداخلاقی می شود. موجب شده تحلیل ذیل را بر اساس اهمیت پشتوانه ی ملی، واقعیات تاریخی و میدانی جهت تنویر افکار عمومی به تحریر و تحلیل در آورم
روزگاری سکان مذاکرات هسته ای در دستان هیات حاکمه یکدست شده و دولت تمامیت اصولگرای احمدی نژاد قرار گرفت. تا آن زمان با تدبیر دولت تنش زدای اصلاحات و دبیر دیپلمات شورای امنیت ملی آن کمترین قطعنامه علیه ایران صادر نشده بود. اما در پرتو اقتدارگرای داخلی و توریسم هسته ای سلسله ی جلیله ی جلیلیون وضعیتی پیش آمد. که دنیا و ملت شاهد صدور قطعنامه های پی در پی شورای امنیت با اجماع جهانی علیه جمهوری اسلامی بودند. تا اینکه سال ۹۲ دولت تدبیر و امید با شعار تنش زدایی و چرخش چرخ همزمان زندگی و سانتریفوژها به میدان انتخابات آمد. و ملت سرخورده از سیاستهای واگرایانه ی داخلی و خارجی پس از هشت سال تجربه ی تلخ و اتفاقات پر هزینه شده ی انتخابات سال ۸۸ بار دیگر سراسیمه به میدان آمدند. جریانات دلسوز ملک و ملت با شخصیت های معتمدی مانند مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی ره و... دیگران تمام قد از برنامه های اعتدالی حمایت کردند. محوری ترین برنامه ی اعلامی شکست ۱۰۰ روزه ی سد بلند شده ی تحریمها با انواع قطعنامه تا آستانه ی اقدام نظامی بود. با تمامی رعب، بداخلاقی ها سیاسی، انتخاباتی تمامیت خواهان و اقتدارگرایی که وجود داشت. انتخابات با رد صلاحیت شوک برانگیز آیت الله هاشمی رفسنجانی ره در هاله ای از بیم و امید برگزار گردید. دولت مورد حمایت ائتلاف اعتدالیون و اصلاحیون با رای قاطع ملت بر رقیبان پیروز شد. و آن دولت مستظهر به رای و حمایت ملت بر سرکار آمد. پیروزی خیره کننده و حیرت برانگیز دبیر موفق اسبق شورای امنیت ملی دولت اصلاحات موجبات امید به تدبیر دولت مستقر را در داخل وخارج فراهم کرد. با وجود برخی بدعهدی ها و ناکامی های دولت تدبیر و امید در زمینه ی مطالبات مدنی ملت و ضعف عملکردی که در باب سیاست داخلی با واگذاری پستهای کلیدی به حواریون نومانکلاتور و نورچشمی های اصحاب قدرت داشت. اما حمایت شخصیتهای مورد وثوق ملت و مشارکت با پشتوانه ی اکثریت ملت باعث شد، تا وعده ی صد روزه و منطق دیپلماسی برجامی هیات دولت اعتدالی با مدیریت دکتر ظریف محقق گردد. فارغ از متن تخصصی برجام، عامل کلیدی آن توفیق ملی وبین المللی مدیریت دیپلماسی عالمانه و منطقی جناب دکتر ظریف وزیر خارجه ی دولت وقت با پشتوانه ی اکثریت هموطنان بود. که اندیشمندانه، با زیرکی واقعگرایانه و متعبدانه آنرا هدایت کرد. دکتر ظریف به عنوان فرزند مورد وثوق ملت باظرافت توانست از حسن اعتماد قاطبه ی ملت و رای اکثریت به دولت دفاع کند، و بدون توجه به خواست شرقی سازی پوتینیزمی، تمامیت خواهی غربیان، ارتجاع منطقه ای، نتانیاهوی اسرائیلی و تمامی کارشکنی های داخلی مذاکرات هسته ای را با قدرتهای جهانی سکانداری منطقی کند. او در چنین شرایطی سخت شده ی داخلی و خارجی تنها با توکل برخدا و پشتوانه ی ملت توانست، در مقابل قدرتهای جهانی برای نظام اسلامی که در منگنه ی مدیریتی دولت اصولگرایی یکدست قبل گیر کرده بود. برجام را به سرانجامی غیر قابل باور در مدت تعیین شده ی داخلی و جهانی برساند، حمایت کامل رهبری و تمامی دلسوزان میهن برای حذف یکجای تمامی قطعنامه ها و رفع تحریمهای مصوب شورای امنیت و سازمان ملل مزید بر علت شده بود.
در مقابل آن عملکرد اثربخش دیپلماتیک، موفقیت نسبی دولت قبل و شخص وزیر خارجه که با وجود حداکثر تلاشهای ناکام ساز داخلی و خارجی به نوعی منتج به منزوی شدن آمریکائیان در بین رفقای سنتی در سازمانهای بین المللی و عزت برجام وطنی ظریفی شد. هم اکنون باتمامی طمطراق اقتدار گرایی و روی کار آمدن مجدد تمامیت اصولگراها با رای اقلیت و مشارکت حداقلی مشاهده می کنیم. دولت یکدست شده که مورد حمایت ارکان حاکمیت شکل قرار دارد. و نسیم مذاکرات برجام مورد تایید جوامع بین اللملی و ناکام شده ی داخلی با اصرار و التماس برای بهرمندی از دستآورد های برجام ۲۰۱۵ شروع به وزیدن گرفت. متاسفانه مذاکرات احیای برجام برای انحراف اذهان از اصل آن با تلاش گسترده ی رسانه ای تحت عنوان مذاکرات رفع تحریمها شروع شد. و سکان آن به دست جناب امیر عبداللهیان وزیر خارجه ی دولت اقلیت با مشارکت حداقلی ملت با حضور تمامیت اصولگراهای یکدست شده واگذار گردید. وادادگی علنی و گرایش بی محابا به شرق پوتینیزمی با بستن قرار دادهای بلندمدت رنگین محرمانه از شاخصه های بارز دولت یکدست و مذاکره کنندگان کنونی هسته ای است. که تاکنون بدون توجه به خواست اکثریت ملت موجبات نقض آشکار سیاست نه شرقی و نه غربی انقلاب اسلامی ایران فراهم گردید، و گرایشات عریان و تحقیر آمیز پوتینیزم سالاری را در پی داشته است. و با تمامی چرخش های ایدئولوژیکی و استراتژیکی باز مذاکره کنندگان هسته ای از کسب حداقل مزایای اقتصادی برجامی ۲۰۱۵ محروم تر شده و تحریمها تشدید گردیده است.
و عملکرد ناصواب و چکشی شرقی سازی پوتینیزمی سیاست خارجی بدون توجه به خواست و پشتوانه ی اکثریت ملت بسترساز همگرایی مجدد متحدین آمریکایی و غربی شده است. و اجماع جامعه جهانی علیه جمهوری اسلامی را در شرایط جنگی و حاد مناقشات جدید اقتصادی با روسیه و به نوعی می تواند بدنبال داشته باشد. فلذا باید گفت بدون پشتوانه ی اساسی و مشارکت آگاهانه ی اثربخش اکثریت ملت مذاکرات در راه ناکامی و سرافکندگی روبه شورای امنیت سازمان ملل ادامه دارد.
مخالفین مواضع عالمانه ، منطقی و مستقلانه با حمایت مقام معظم رهبری و راهبرد برد برد برجامی دولت قبل و دکتر ظریفی هم اکنون مذاکرات را با راه اندازی مجدد توریسم هسته ای به سبک جلیلیون بدون کمترین حجب ملی، پشتوانه ی کمی و کیفی ملت به انفعال مفتضحانه کشانده اند. و آن مواضع عزتمندانه ی ملی با پشتوانه ی مشارکت حداکثری ملت را در انظار و افکار داخلی و خارجی با سردرگمی مبدل به شرقی سازی پوتینیزمی و هزینه های همه جانبه سیاسی، نظامی و اقتصادی روسیه مبدل کرده اند.