شوشان - ثريا زنديار :
موضوعات بحران آب، معيشت مردم، مسائل اقتصادي، بيکاري جوانان، نا اميدي از آينده، بالا رفتن سن ازدواج، سرمايه اجتماعي و اعتماد عمومي، بيتفاوتي اجتماعي، اخلاق عمومي، بحران آلودگي هوا، دوقطبي شدن جامعه، امنيت رواني و اجتماعي و حقوق اساسي و شهروندي، مشکلات بزرگ امروز ايران هستند، اما مشکلات ديگري هم دست در گريبان زندگي مردم کرده و وضعيت نگران کنندهاي را رقم زدهاند.
مردم در مشکلات اقتصادي گرفتار شدهاند، گراني افسار گسيخته در جامعه بيداد ميکند، در استاني مثل خوزستان ريزگردها و گرماي هوا و شرجي غير قابل تحمل و اوضاع کرونايي، امان مردم را بريده، آرامش از جامعه سلب شده، برخورد با برخي از زنان در خيابانها، تذکرات و بگير و ببندها در رابطه با رعايت حجاب ازسوي مأموران رسمي و شخصي پوشانِ غير رسمي و گروههاي خودسر و برخوردهاي افراطي در خيابانها مشاهده ميشوند، خندهها از صورت مردم جامعه دزديده شده، دوقطبي سازي سرتيتر رفتارها و کنشهاي اجتماعي است و حالا هم نيمچه اميد و نشاطي که از برگزاري کنسرتها و پخش فيلمها و برنامههاي سينمايي در چنته مانده بود را هوا کردند رفت، چرا؟ هدف از اين گردن زدنهاي گيوتين وار جامعه چيست؟ چه تفکري دستور بر دوقطبي سازي و بيتدبيري داده است؟ کدام عقل است که فکر ميکند سليم است و برتر و برخلاف قانون تشخيص ميدهد نبايد کنسرت باشد؟ چرا نبايد فضاي شادي و نشاط بر جامعه حاکم شود؟ اين همه آوار ندانم کاري و زور و اجبار بر سر و روي مردم ريخته شده، کافي نيست؟ راستي ايستادن وانتهاي مجهز به سيستم صوتي و پخش مداحي و اذان جلوي محل برگزاري کنسرتي در اهواز که از بالاترين مقام فرهنگي کشور مجوز دريافت کرده، و ايجاد رعب و وحشت در بين مردم، با چه مجوزي صورت گرفته؟ اين حرکتها دعوت به دينداري و اسلام است؟
اين گروههاي فشار کيستند که در نهايت شوراي تامين به خاطر حرفشان، رأي به لغو کنسرت ميدهد؟ متأسفانه به نظر ميرسد در شرايط کنوني، ما با وضعيتي مواجه شدهايم که نه روشنفکران، روشنفکري ميکنند، نه دانشمندان، دانشمندي، و نه سياستمداران، سياستمداري ميکنند؛ بلکه همه کار سياسي ميکنند و انتظار هم دارند که همه چيز سر جاي خودش باشد اما ديديم که گراني شد و نداري و گرسنگي و بيعزتي آورد، متروپل ريخت و عزادار کرد، کرونا آمد و انزواي اجتماعي آورد، حالا تابستان است و اوقات فراغت جوانان و نوجوانان؛ و در کنار همه اينها، گرما و ريزگرد است و خانهنشيني! سگهاي ولگرد هم هر روز يک کودک را در شهر ميدَرَند و کسي هم پاسخگو نيست!
محض رضاي خدايي که پرستش ميکنيد يک جواب قاطع بدهيد تا قانع شويم و بپذيريم اين گردن آويزِ جامعه را که به دست گرفته ايد، به هر کجا که خاطرخواهتان است يعني (چاهِ وَيلِ ندانم کاريهايتان) نميکشانيد؟! تا کي چهارديواري نشين شويم و بر ديوار اعصابهاي نداشتهمان، از سوءمديريتها بنويسيم؟
ايجاد بحران ريزگردها که در ابتدا خوزستان بود و حالا هرچند وقت يک بار کل کشور را در برميگيرد، از سوءمديريت ناشي از خشکاندن هورالعظيم براي برداشتهاي مجاز و غيرمجاز نفت است. بحران گرماي خوزستان که فقط بخشي از آن ناشي از روند طبيعي تغييرات اقليمي است و بخش اعظم آن ناشي از کارگاهي کردن خوزستان و توسعه صنايع کلاني همچون پتروشيمي، پالايشگاه و شرکتهاي نفتي است، باعث شده اهواز به گرمترين شهر جهان تبديل شود و کارشناسان محيطزيست نيز اذعان دارند که درصد توليد آلايندههاي زيست محيطي اين شهر بسيار بالاست، بحران دود حاصل از سوزاندن مزارع نيشکر و يا سوختن نيزارهاي هورالعظيم که باز هم به سوءمديريت عيان آن پي ميبريم.
ايجاد بحرانهاي اجتماعي که بعد به بحران سياسي تبديل شده، روي ديگري از سوءمديريتهاست؛ به طور مثال سوءمديريت ذخاير آب باعث ايجاد بحرانهاي سياسي شده است... و امروز هم در مسائل پساکرونايي که مردم دچار مشکلات اقتصادي، معيشتي، اجتماعي،فرهنگي و معضلات روانشناسي هستند با يک سوءمديريت در حوزه بسيار مهم و استراتژيک فرهنگي مواجهيم که لطمه جبران ناپذيري به سرمايه اجتماعي وارد ميکند. اگر در اين حوزه گسترده هم دچار مشکل شويم که البته در ابتداي ورود به آن هستيم و نمونهاش لغو کنسرت سيروان خسروي در اهواز و مقابله با خواست مردم و حذف نشاط اجتماعي بود، اگر با اين مردم که اعصاب و روانشان دچار آزردگي است، معيشتشان در هم و بر هم است، شرايط زندگي شان نا به سامان است، و به گفته جامعه روانشناسي ايران، کرونا هم باعث انزواي اجتماعي شده؛ بخواهيم وارد بازي شويم آنکه بازنده اين بازي بزرگ است، قطعا مردم نيستند بلکه دولت و حکومت است، بازي خطرناک ناشي از سوءمديريت در حوزه اجتماعي مثل محيطزيست نيست که در دراز مدت صدايش بلند شود، در کوتاه مدت ويرانکننده است.
حالا هم که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و در ادامه آن مديرکل ارشاد خوزستان از تداوم لغو کنسرتها تا زمان صدور مجوز از شوراي تامين در اهواز خبر داده است! قطعا با لغو پي در پي کنسرتها و برنامههاي شاد اجتماعي، اتفاقات ناخوشايندي زير پوست شهر رخ خواهد داد! روح و روان اين مردم علاج ميخواهد و علاج آن هم ايجاد نشاط اجتماعي است...
تا توانستيد هر گلي که خواستيد بر سر و روي بيجانِ اين سرزمينِ بخت برگشته زديد؛ ديگر دستتان را از لاک زندگي مردم بيرون بکشيد، بگذاريد اين نفسهاي بازمانده از کروناي سياسي شما عاليجنابان دمي بياسايد.