شوشان - محمدرضا چمن نژادیان :
همه ابزار دنیا، قدرتها و حاکمیتها را خداوند برای این آفرید که در خدمت انسانها باشند تا زندگی کنند، رشد کنند و کمال یابند. و این اهداف متعالی و فلسفه ی حیات انسانی باخدمات رسانی عزتمندانه و کریمانه به ابنا بشر محقق می گردند. در ظل شکوفایی استعدادها و تحقق ساحتهای متعدی مادی و معنوی زندگی فردی و جمعی متمدنانه است، که سلامتی، سهل و آسان بودن زندگی عملی و فراگیر می گردد. البته در پرتو آزادگی مدنی ، عقلانیت عدالت الهی و مجاهدت سختکوشانه ی عالمانه است،که بالندگی شادمانه، شکوفایی استعدادها و خوشبختی جهت ومعنا پیدا می کند. فلسفه ی وجود حاکمیتها و حکمرانی حاکم تحقق زندگی سالم سهل است.هر چند باید سختکوشی باشد اما نباید حکمرانان جامعه آنرا سخت و دور از دست شهروندان سازند. با یاس پراکنی بلند پروازانه و اتلاف امکانات حال و آینده نسلها را از داشتن حداقل شرایط زندگی سالم و آسان محروم گردانند. لذا بسترهای تلاش منطقی، زندگی سهل و آسان نباید دور از دسترس سطوح مختلف جامعه به ویژه اقشار با درآمد اندک و بی بضاعت قرار گیرد. شهروندان شاد، آزاده و شجاع زمانی تربیت می شوند، که شوق به زندگی داشته و امید به آینده در وجود آنان تبلور یافته باشد. ولی متاسفانه امروزه زندگی سالم علاوه بر اینکه سخت، کمیاب و دُر نایاب کف اقیانوسها شده است. به واقع کیلومترها از دسترس اکثریت جامعه با رویکردهای وهمی تجربه و شده ی بدون بازده غیر اثربخش خارج کردند. بنحوی که شکل گیری زندگی با مشقت پایین هم برای جوانان و اقشار محروم غیر قابل تصور و تحقق می باشد. وقتی چنین چشم اندازی بر روح، روان و افکار اقشار مختلف جامعه سایه افکند و حاکم گردد. دیگر جوانان تحصیلکرده، کارآفرینان و اقشار متوسط کنشگر جزء ناامیدی چه چیری را می تواند از مزرعه نحس یاس و افسردگی درو و برداشت کنند؟ آیا جزء جلای وطن، تمرد مدنی با بی بندباری اجتماعی و نهایت افتادن در دامن بیگانگان برای زنده ماندن راهی در پیش رو می بینند؟ سایر شهروندان عادی ، کسبه ی جزء و خیل بیکاران هم با سرخوردگی های تحقیر آمیز سردرگریبان و شرمنده خود و خانواده می شوند. در نهایت انواع ناهنجاریهای اخلاقی، رفتاری و مدنی با عصیانهای گوناگون خود را مانند دملهای بدخیم و چرکین نشان و از خود در سطح عمومی جامعه بروز می دهند. در اثر چنین شرایطی بخشهایی از جامعه و نسلهای امروزی ما هم اکنون در سردرگمی هویتی، تمرد مدنی و عصیانگری اجتماعی قرار گرفته اند. فرار مغزها، هنجار شکنی های علنی مدنی و جهشهای اعتراضی خیابانی ساختار شکنانه ناشی از سخت شدن زندگی سالم، اسان و دور از دسترس شدن آن می باشد. در صورتی که شرایط زندگی سالم سهل در پرتو عدالت، تلاش معقول و بدون تبعیض فراهم گردد.شهروندان در کمال آرامش و امید برای تحقق اهداف فردی ، اجتماعی و توسعه ی همه جانبه ی جامعه ی خود مجاهدت و مسئولیت پذیر می شوند، و امیدوارانه تمام توان خود را بکار می گیرند. تا زندگی سالم را عزتمندانه بسازند و بدست آورند. لذا آثار مثبت فردی و جمعی حداقل در سه بُعد در چنین زندگی شرافتمندانه آشکار می شود، شهروندان و هر شهروند بهنجار:
اول-خودش با خانواده اش شادمانه از زندگی پاک و سالم می تواند برخوردار گردند.
دوم- آزادانه، عزتمندانه و با تلاش عالمانه سعی می کنند، استعداد های خود را برای خدمت به همنوع، محیط زیست و پایبندی به استانداردهای جامعه ی نرمال در کمال آرامش شکوفا گردانند.
سوم- عالمانه ،عاقلانه و شجاعانه به جنگ مشکلات فردی، محلی و ملی می روند، مشارکت جوبانه مطالبگری و پرسشگری از حاکمان می کنند، و مسئولیت می پذیرند. و تربیت و شکوفایی استعدادهای بالقوه ی خود، فرزندان و جامعه را با مطالعه مطالبه و برای تحقق آن می کوشند.
اما وقتی زندگی سالم سخت شد، آثار منفی آن می تواند فجایع اخلاقی، انسانی و تربیتی به بار آورد. زیرا آدمها و شهروندان بیشتر برای امرار معاش بدنبال مزدوری هستند، مزدور می شوند و مزدور پروری می گردند. برای شادی خود و خوشبختی جامعه از تلاش هدفمند مأیوسانه روی گردان می شوند. برای حریت خود، انسانیت انسانها، استعدادهای مادی و معنوی جامعه هدفی جزء سود انگاری و فرصت طلبی ندارند. در مقابل ظلم ظلمه ی زمانه، استبداد درونی و استثمارگران برونی ارزشی جزء مطامع روزمره و مزدوری قائل نیستند. از شهامت، عزت و اعتماد بنفس برای ایستادگی در برابر مستبدان، بیگانگان و مستکبرین بخاطر کسب سود تهی از محتوا می گردند. وقتی بیشتر روح و جسم انسانها بالاجبار در خدمت کسب مزد از طریق مزدوری قرار می گیرد. کسب شادی و خوشبختی واقعی در پرتو تلاش هدفمند، کریمانه و تعالی استعدادهای شکوفا شده به فراموش سپرده می شود، و زندگی بشدت مادی و سخت شده در ورطه ی نابودی اخلاقی قرار می گیرد.
شهروندان علاوه بر اینکه به سلسله مراتب نیازها برای رسيدن به امکانات اولیه تا خود شکوفایی بی تفاوت می شوند، دچار انواع معضل مزدوری فردی، داخلی و خارجی بشرح ذیل می گردند:
اولاً-افراد بجز کسب مزد با مزدوری برای تامین نازلترین سطح زندگی رویکرد پیش روی نمی بینند، تا زنده بمانند. فلذا فلسفه ی حیات می شود مزدوری برای خود و آشغال گردی شغلی آبرومندانه برای زنده ماند فرد و خانواده می شود. و ناهنجاریهایی مانند، زیر کار در رفتن وسوء استفاده از موقعیت، قاچاق انواع مواد ممنوعه، سرقت اموال دیگران، اختلاس از بیتالمال، احتکار، کارچاق کنی و... امری عادی و تجربه ای معمول با زیرکی نزد افکار قلمداد و عمومیت پیدا می کند. در چنین فضای فرهنگی معیوب است. که افراد دست به هر جنایت و فسادی برای زنده ماندن می زنند. مزدوری حتی برای بیگانگان ممکن برای خیانت مملکت هم وسوسه برانگیز می شود.و زندگی های لجنی، انگلی و خائنانه جایگزین زندگانی سالم، سهل و آسان با سختی های مضاعف شده و شکننده می گردد.
ثانیاً: افراد کم بنیه ی علمی، اخلاقی و تربیتی مزدوری غیر رسمی را بر میگزینند. به تناسب قالب قد و قامت اشخاص در قدرتها، برخورداری از ثروت و مقامات صاحب منصب است، که از طریق خم و راست شدن مقدس مآبانه، دست بوسی محترمانه و متملفانه با مزدوری رواج و کالای ارزشمند بازار ارتباط پی گردد.و این نوع مزدوری شتیل گیرانه با استحاله ی انسانی برای حفظ جا، مقام و ثروت تا تامین لقمه ی نانی برای زنده ماندن با افتخار و رکاب دیگران عادی می گردند. و ناهنجاریهای اخلاقی و رفتاری مانند: چاپلوسی، ریاکاری، زیر آب زنی و نهایتاً دست دراز کردن پیش این و آن برای گدایی علنی و پنهانی رواج و باب می شوند، و به ناارزشی بنام زیرکی مبدل و توجیه می شوند.
ثالثاً: مزدوری رسمی صاحبان قدرت،ثروت و بیگانگان می باشد. اینروزها علاوه بر مخبران نااهل و زیر آب زنان نان به نرخ روز خور داخلی که به فور و رنگارنگ مثل قارچ رشد کرده اند.و سکه ی رایج با ریا، تزویر و لابیگری فسادآور در مدیریتها و ارکان مختلف جامعه و حکمرانی شده اند. مزدوری و جاسوسی بیگانگان در بالاترین نهادهای حساس امنیتی، مدیریتهای عالی و خانواده های سوپر انقلابی امری عادی شده نُقل محافل و لقلقه ی زبانها شده است. که با خسارات جبران ناپذیری در جای جای امور عادی شده در حال اتفاق افتادن است. و برخی از اتفاقات ناگوار توسط فرزندان فداکار و سربازان گمنام ملت مدیریت و دفع و با مصلحت اندیشی گوشه هایی اطلاع رسانی شده اند. برخی از این عوامل بیگانه و مزدوریها نزد نومانکلاتور و نورچشمی هایی مانند میر سلیم ها، شکدمهای مُبلغ ،خواصی مذهبی، حاکمیتی، سیاسی و ... رسانه ای شده اند. و برخی هم ناچاراً و یا از روی حقد و کینه ی تلافی جویانه از سوی رقیبان قدرت طلب برملا شده اند. بنابراین زندگی سخت و مزدورانه علاوه بر سلب آرامش عزتمندانه ،حریت فردی وخانوادگی می تواند معضلات اخلاقی، ناهنجاریهای اجتماعی و تهدید امنیتملی خطراتی جبران ناپذیر برای نظام بدنبال داشته باشد. که بیشتر ناشی از محرومیت شدن اقشار مختلف از زندگی سهل سالم، سست عنصری هویتی تربیتی و ناامیدی به کارآمدیها در حال و آینده می باشند. این چشم انداز منفی به فرآیندهای علمی، مدنی و عقلانی مدیریت نزد ملت و نسلهای جدید حاکم شده است. و تاکنون بستر ساز خیانتها ، جنایات و اختلاسهای زیادی در سطح داخلی و خارجی گردیدند. فرار اختلاس گرانی همچون خاوریها، ترور دانسمندان هسته ای و به یغما بردند اسناد ومدارک حساس طبقه بندی شده، مشتی نمونه از خروارها انواع مزدوری، مزدور پروری و آثار مخرب زندگی سالم سخت شده است.و تاکنون پتکهای سنگینی را بر فرق سرمایه های فردی، اجتماعی و امنیتی مملکت وارد نموده است. اینجاست که اهمیت نظریه هرم سلسله مراتب نیازهای مازلو در تامین نیازها از اولیه مانند غذا ، مسکن، کرامت،خودیابی و شکوفایی به اثبات می رسد. و نقش سازنده ی آنان برای تربیت متعالی، مسئولیت پذیری، خدمت عزتمندانه ی اثربخش، شکوفایی استعدادها و مدیریت کارآمد برجسته می گردد. و در سطوح مختلف اقشار علمی، دینی، مدیریتی و سیاسی جوامع میدانی نمایان گشته است.