شوشان - مهری کیانوش راد :
حجم پرسش ها در فضای مجازی ، بسیار است.
راست و دروغ در هم آمیخته ، و گاه انسان در پذیرش درست و غلط درمانده می شود. شبه که ایجاد می شود ، ذهن یا تسلیم می شود ، یا به جستجوی دلیلی منطقی برای ذهن خویش است .
برخی پرسش ها ، پرده بر حقیقت افکنده اند .
به دنبال پاسخی برای زدودن این پرده ها باشیم.
اما پاسخ برخی شبهات :
۱- آیا اسلام به زور در ایران وارد شده است ؟
باید گفت : زمانی بین دو قدرت جنگ ایجاد و به آسانی به پیروزی ختم می شود، در بسیاری از موارد کشور مغلوب به دلایلی خواستار شکست خود است . حکومت ساسانی از درون پوسیده و گرفتار نظام طبقاتی شده بود، مردم خواهان تغییر زندگی و عدالت در زندگی خود بودند و اسلام را منجی خود می دانستند.
از دلایل شکست حکومت ساسانیان عملکرد غلط حکومت مداران آن روزگار است، زمانی که چند نسل می گذرد ، به قول ابن خلدون در جلد اول " مقدمه ی ابن خلدون ، فصل چهاردهم، " حکوت های نیز پیر می شوند و کم کم به دلیل عادت به زندگی اشرافی و دیگر عیوب ، آماده ی فرو باشی می شوند. "
از عیوب دیگر حکومت ساسانی و دیگر حکومت های مغلوب :
کارهای بزرگ را به دست انسان های کوچک سپردن و کارهای کوچک را به انسان های بزرگ سپردن است.
به گفته سعدی دانا در بوستان ، فصل" در عدل و تدبیر و رای" :
گرت مملکت باید آراسته /
مده کار معظم به نوخاسته.
به خُردان مفرمای کار درشت /
که سندان نشاید شکستن به مشت.
لشکر فاتح مانند هر فاتح دیگری ، چه بسا عملکردی متناسب با خواسته ی مردم نداشته باشد، اما
انتخاب تشیع به وسیله ی ایرانیان ، با وجودی که کشورگشایی به وسیله ی عمر بن الخطاب صورت گرفته بود ، دلیل هوشمندی ایرانیان می باشد .
۲- شبه ی دیگر اين است که ایرانی و ایرانیان در تاریخ مورد نکوهش امام حسین قرار گرفته اند .
چگونه این ادعا درست باشد، در حالی که جد بزرگوار امام حسین، رسول خدا ، بهترین توصیف را از ایران و ایرانی داشته اند.
دلایل ذکر می شود :
: سخن مشهور پیامبر(ص) در تار یخ ثبت است ، که:
" سلمان منا اهل البیت ."
سلمان از ما اهل بیت است.
اهل بیت در دایره ی دین به علی علیه السلام ، فاطمه ی زهرا سلام الله علیه و فرزندان معصوم آنان تعلق گرفته است .
ارزش این سخن تا به جایی است ، که برخی استدلال می کنند، که آیا سلمان می تواند مانند دیگر اهل البیت مبری از خطا باشد؟
سخن رسول خدا از جایگاه ویژه ی یک ایرانی نزد پیامبر(ص) خبر می دهد.
ب:
در کتاب قرب الاسناد از عبدالله بن جعفر حمیری، از یاران امام حسن عسکری علیه السلام نقل است که :
"لو کان العلم منوطا بالثریا لتناولته رجال من فارس "
اگر علم در ثریا باشد ، مردانی از سرزمین فارس به آن دست پیدا خواهند کرد."
این روایت دلالت بر برتری دادن و کرامت ایرانی است نه تضعیف آنان.
۳- از داستان هایی که برای تضعیف امام حسین به او نسبت می دهند ، داستان مثلث عشق بین زنی زیبا روی به نام " ارینب" و امام حسین و یزید است .
ناکامی یزید را در این عشق، ریشه واقعه ی کربلا می دانند و معتقد هستند اگر امام حسین با ارینب ازدواج نمی کرد ، این مشکلات برای اسلام و مسلمین رخ نمی داد.
این داستان در کتاب الامامه و السیاسه، ابن قتیبه دینوری متوفی ۲۷۶ ه.ق ) نقل شده است و بیانگر اوج مروت و جوانمردی امام حسین و اوج دسیسه و مکر معاویه و خانواده ی او است .
خلاصه داستان به نقل از ابن قتیبه :
یزید عاشق زنی شوهر دار به نام ارینب است ، به واسطه ی مردی به نام رفیق، عشق خود را به گوش پدرش معاویه می رساند و برای رسیدن به معشوق شوهر دار از او کمک می خواهد.
معاویه با توطئه خود ، دختر و همدستانش ، عبدالله سلام همسر ارینب را به طمع ازدواج با دختر معاویه با شرط طلاق همسرش، فریب داده و باعث جدایی زن و شوهر می شود. بعد از طلاق ارینب ، معاویه
شخصی به نام " ابودردا " را به خواستگاری ارینب از شام به مدینه می فرستد.
ابودردا با ورود در مدینه به دیدار امام حسین رفته و ماجرا را تعریف می کند . امام حسین از او می خواهد ارینب را برای او هم خواستگاری کند و انتخاب را به زن واگذار کند.
ابودردا خواستگاری یزید و امام حسین را با ارینب مطرح و ارینب امام حسین را انتخاب و با او ازدواج می کند.
عبدالله سلام که از همسر محبوبش جدا و به وصال دختر معاویه هم نرسیده است ، سرمایه ی خود را از دست داده و به دنبال امانتی خود نزد همسر سابق خود ، به امام حسین مراجعه می کند.
امام از او می خواهد شخصا طلب خود را از همسر سابق خود تقاضا کند ، با دیدار یکدیگر ، هر دو به گریه می افتند و امام متوجه عشق آن دو می شود . ارینب را طلاق می دهد .
عبدالله سلام و ارینب دوباره با یکدیگر ازدواج می کنند.
یزید از این عمل امام حسین کینه به دل می گیرد.
اگر خواننده داستان را به دقت مورد نقادی قرار دهد ، امام حسین واسطه ی نجات یک زن به منجلاب شهوت یزید و ازدواج دوباره ی دو عاشق و معشوق به یکدیگر است ، که از هوس بازی فردی بسیار فاصله دارد و نشان از کرامت انسانی دارد.
۵ - برخی می پرسند:
اگر بیعت نکردن با یزید ، هنر است، چرا برای عبدالله بن زبیر عزاداری نمی شود؟
تفاوت عدم بیعت دو شخصیت با یزید:
عبدالله بن زبیر با یزید بیعت نکرد و در مکه به طرز فجیعی کشته شد .
امام حسین با یزید بیعت نکرد و در کربلا به طرز فجیعی کشته شد.
عبدالله بن زبیر کشته ی قدرت طلبی خود شد و نامش در تاریخ به سکوت برگزار شد.
امام حسین کشته ی اعتقاد و امربه معروف و نهی از منکر خود شد و نامش به شهادت در تاریخ یگانه شد و تا به امروز نامش روشن گر محفل حق طلبان است.
نور خدا خاموش شدنی نیست.
۶ - می گویند یزید با مردانگی زنان قافله ی کربلا را به اسارت نزد خود نگذاشت و به عنوان غنیمت به مردان دیگر نبخشید.
تاریخ چه می گوید:
" زمانی که مرد شامی می خواست فاطمه دختر امام حسین را به غنیمت بگیرد و حضرت زینب ممانعت کرد ، یزید گفت :
اگر بخواهم این کار را انجام می دهم.
زینب با خشم گفت :
به خدا قسم این حق را نداری، مگر این که تصمیم بگیری از دین و آیین اسلام بیرون روی و دین دیگری انتخاب کنی ..."
" زینب احیاگر تشیع، مهری کیانوش راد ، ص ۲۳۲"
بنابراین یزید چاره ای جز این نداشت که از خواسته ی پلید خود دست بر دارد و با عزت کاروان را به وسیله ی نعمان بن بشیر به مدینه بفرستد.
۷ - شبه ی دیگر این است، اگر امام حسین برحق بود، چرا همسر زینب، عبدالله بن جعفر اورا همراهی نکرد؟
دلیل تنها رفتن زینب بزرگ بدون همسر با برادر ،
شاید :
الف: بیماری و نابینایی عبدالله بن جعفر بوده است .
ر.ک به : بانوی دوسرا، شیخ جعفر نقدی ، ترجمه فیض الاسلام ص ۵۶
ب : می تواند بیانگر امر مهم تری باشد ، به امر امام حسین در مدینه ماندن و وصی او بودن ، مانند ماندن علی(ع) در مکه در زمان هجرت رسول خدا به مدینه.
ر.ک به زینب احیاگر تشیع ، مهری کیانوش راد
دلیل این سخنان ، رفتار عبدالله بن جعفر بعد از شنیدن خبر شهادت فرزندان است .
عزالدین ابن اثیر در تاریخ کامل، ج ۵ ص ۲۲۶۹ نقل می کند ، که :
" چون برای عبدالله بن جعفر گزارش آوردند که دو پسرش با حسین کشته شده اند ...یکی از بندگانش گفت : این گزند از رهگذر حسین یافتیم .
عبدالله موزه بر سر او کوفت و گفت : این را به حسین می گویی ؟
به خدا اگر او را درمی یافتم ، دوست داشتم که از او جدا نشوم تا در کنارش جان بازم ...آنگاه گفت :
اگر خودم نبودم ، خوشا که پسرانم جان در پای امام حسین افشاندند. "
شبهات بسیار هستند و بر ما است که به اندازه ی دانش خود ، پاسخگو باشیم ، شاید درست و غلط برای اهل حقیقت آشکار بشود .
شناخت حقیقی امام حسین با کنار زدن پرده ی غفلت بر اهلش ، آشکارتر خواهد شد.