بحران هسته‌ای ایران از حساس‌ترین بحران های دهه های اخیر است .لاینحل ماندن این معضل موجب تقویت این ادعا می‌شود که مشکلات غرب باایران ورای بحران هسته‌ای است،و داستان هسته ای بهانه است .

دیگراینکه ،علیرغم این که قدرت های جهانی طرف مذاکره با ایران به ظاهر اعلام می‌کنند که صلح جهانی نگرانی آنهاست ،ولی در حقیقت ودر عمل دغدغه اصلی آنها منافع ملی شان است .

واقعیت دیگر ،مخالفین پر تعداد وپر نفوذ مذاکرات هسته ای در شرق وغرب عالم است که از هیچ اقدامی برای عقیم گذاشتن حل این بحران ابایی ندارند.

علی رغم این مخالفت ها مذاکرات در قالب برجام شکل گرفت .

به گواه جهانیان ایران به تعهدات خود عمل کرد ولی ترامپ یکطرفه از برجام خارج شد .

درپشت این رویدادها حقیقتی نهفته است که هدف واقعی ساختار سیاسی امریکا انعقاد قراردادی ورای برجام است .همچنین علی رغم اینکه بایدن اعلام کرده حل بحران هسته ای ایران از اولویت‌های سیاست خارجی دولت اوست . عملکرد وی در ۱۷ماه گذشته در برخورد با دولت روحانی ورئیسی علامت سوالی در ذهن صاحب نظران بی طرف ایجاد کرده است.

آنها در بازی رسانه‌ای وسیاسی اعلام می‌کنند که قصد برگشت به برجام را دارند .

ولی عملکرد آنها این فرضیه را در اذهان شکل می‌دهد که هدف آنها نپذیرفتن مسئولیت شکست مذاکرات وانداختن توپ در زمین ایران است .

القصه ،با توجه به این که در شرایط کنونی انعقاد قرار داد جدید امکان ندارد .از سوی دیگر

احتمال به قدرت رسیدن جمهوری خواهان در امریکا دور از ذهن نیست ،درعمل اگر قرار دادی منعقد شود تا پایان دولت بایدن است .منطقی است طرفین از این فرصت استفاده بهینه رانموده ونسبت به باز کردن گره های مانع توافق چون ،لغو تحریم ها،راستی آزمایی ،تضمین عدم خروج ،حل مشکلات پادمانی اقدام نمایند .در مورد،

لغو تحریم ها باید مردم ایران تاثیرات آن را در زندگی روزمره خود احساس کنند .

در خصوص تضمین‌ ،اگر بپذیریم که ساختار سیاسی امریکا اجازه نمی دهد دولت بایدن تضمینی در خصوص دولت بعدی امریکا بدهد ،حداقل آنها تضمین بدهند در دولت بایدن ایران بتواند از منافع قرار داد منعقد شده منتفع شود .در خصوص راستی ازمایی نیز دولت بایدن از شعار فراتر رفته برای اثبات حسن نیت اقدامات عملی صورت دهد .

در خصوص حل اختلافات پادمانی نیز مشابه سال ۲۰۱۵راه حلی برای خروج‌از بن بست قابل تصور ‌ وعملی است .

با در نظر داشتن رویارویی استراتژیک غرب با روسیه وچین وبحران اوکراین ، اوج گیری بحران خاورمیانه در رقابت استراتژیک شرق وغرب خوشایند غربی ها نیست .تامین انرژی اروپا خصوصا در مقطع کنونی نیز امری مهم واستراتژیک است که باید مد نظر غربی ها باشد .

با توجه به واقعیت های موجود، ایران نیز باید سعی کند از این فرصت به عنوان مفری در جهت حل مشکلات خود بهره ببرد چون در صورت پیروزی جمهوری خواهان وضعیت غیر قابل پیش بینی است .

X Share

Stumble Upon Delicious Cloob

Digg

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به شوشان است و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است.

طراحی و تولید: ایران سامانه