شوشان - ابوالفضل بابادی شوراب/ فرزندی از تبار زاگرُس : در روزهای اشغال افغانستان بدست اتحاد جماهیر شوروی، یک پزشک جوان ژاپنی به نام "تتسو ناکامورا” بعنوان امدادگر، داوطلب حضور در افغانستان شد.
مردم محلی به تناسب فرهنگ خودشان و عدم تسلط در تلفظ "ناکامورا” او را "کاکا مراد” صدا می زدند.
او در ابتدا تنها در مراکز درمانی به بیماران کمک رسانی می کرد، اما آنگاه که فهمید بزرگترین چالش مردم منطقه، سوءتغذیه است، حوزه فعالیت خود را به کشاورزی و ساخت کانال و پروژه های آبرسانی تعمیم داد، بطور مثال در سال ۲۰۰۳ او با الهام از یک روش قدیمی ژاپنی، کانال آبی به اسم "مروارید” را در ننگرهار ساخت.
عملکردهای او باعث گردید زمین های کشاورزی بسیاری، بویژه پس از خشکسالی های بزرگ اوایل ۲۰۰۰ میلادی در افغانستان، احیا شوند.
کاکا مراد معتقد بود اسلحه و تانک مشکلی را حل نمی کند و احیای کشتزارها را یک عنصر حیاتی برای بهبود وضع افغانستان می دانست.
او به افغانستان علاقه داشت و می گفت دوست دارد در افغانستان بمیرد، البته چند بار نیز از حملات بالگردهای آمریکایی و طغیان رودخانه، جان سالم به در برد، اما در آخر، کاکامراد، این شهروند افتخاری افغانستان، در دسامبر ۲۰۱۹ بدست افراد مسلحِ ناشناس ترور شد.
البته هیچگاه انگیزه مهاجمان مشخص نشد، اما حدس زدنش چندان سخت نیست، شاید از نگاه آن مهاجمان توسعه و پیشرفت منطقه، کار بیهوده ای بوده است.
جنازه او در تابوتی با پرچم افغانستان، به ژاپن منتقل شد.
از این نوع کاکامراد ها(چه از نوع خارجی یا میهنی اش)در جغرافیای فرهنگی ما بسیارند، کسانی که بی ادعا و از روی نگاه انسانی و بشری، منشاء خدمات برای جغرافیاها و مناطق ما می شوند و پاسخ ما در قبال زحمات آنها، توهین، تهمت و انکار و گاهی هم حذف است.
این روایت تلخ جغرافیاهای ما است، فرقی هم نمی کند افغانستان باشد، یا ایران و یا جایی دیگر در پهنه ی این سرزمین سخت و خشن و بدون انعطاف جنوب و غرب آسیا!
این روایتی استعماری است که گویی در این جغرافیا به حقیقت پیوسته، که میان نفع شخصی و نفع انسانی باید دست به انتخاب بزنی و نمی توانی هم بدنبال نفع شخصی باشی و هم نفع انسانی، و "کاکا مراد ژاپنی” داستان ما، تنها منفعت انسانی را برگزید و با مرگش که نتیجه عملکرد انسانی اش بود، تراژدی که چه عرض کنم، کمدی سیاه دیگری را خلق کرد!