آسیب شناسی حضور فراگیر روحانیت در مشاغل دولتی از غسالخانه ، کشتارگاه، طبابت، بانکداری والخ تا روسای قوای با غفلت از رسالت اصیل و تخصص سنتی روحانیت
شوشان - محمدرضا چمن نژادیان - فعال فرهنگی و اجتماعی :
در تاریخ با تجربه ی حکومت های دینی و رویکرد دینداران طردناموفق، ناکام و کام گیری منویات حکام و سلاطین از ادیان و اسلام روبرو می شویم. رویکرد اول حکومت کلیسایی با دخالتهای ناموفق در کلیه ی شئونات زندگی ملتها در قرون وسطی می باشد. که در تاریخ به یادگار با بدنامی، تلخ کامی و طرد دین از زندگی بشریت مانده است. رویکردهای بعدی را بیشتر در قلمرو دین و فرقه های اسلامی پس از رحلت پیامبر اسلام و امپراتوریها و حکومت های اسلامی می توان پیدا کرد. که در برهه های کوتاه تشیع سردمدار بوده است. ولی اکثراً فرقه های اسلامی به غیر تشیع مصدر امور و حاکمیت جوامع اسلامی را در دست داشته اند.
در مجموع رویکردها بیشتر ملغمه ای از اسلام با محوریت منویات سلاطین و حکام جوامع اسلامی برای گسترش قلمرو و استمرار سلسله ی حاکمیتها بوده است. که همگی ناکامانه با کام گیری ابزاری از اسلام دچار هزیمت در مقابل رقیبان و از هم پاشیدگی امپراتوری هایی مانند عثمانی مواجه گردیدند. حال با این تجارب تا قبل از انقلاب اسلامی حلقه ی وصل مثلث دین، مراکز دینی (مسجد، مرجعیت و حوزه های علمیه) و ملت روحانیت در ایران و به ویژه در مکتب تشیع بوده است. و کارکرد همین فرآیند مهم سنتی و مذهبی بود، که موجبات همگرایی فعال با تعلق خاطر بین توده هاو اقشار جامعه به دین، روحانیت و ملت را فراهم می آورد. عدم حضور روحانیت به عنوان عامل مزدوری دولتها ودر دستگاههای رسمی باعث حمایت تمام قد مادی و معنوی ملت بدون هر گونه چشم داشتی بود. اقشار مختلف ملت مابازایی مادی و کارکردی جزء امر هدایتگری فطری و خداشناسی را طلب نمی کرد.تبلیغ صادقانه ی بی ریا،امانتداری اخلاقی و صیانت از کیفیت آموزه های دینی در دستور کار روحانیون و مطالبه ی مومنین بود. همین فرآیند کارآمد اصیل سنتی، پیمان نانوشته ی عقیدتی و اخلاقی بود. که عامل تحکیم وارستگی فردی، مرجعیت دینی و اعتماد جانانه به ملجاء بودن روحانیت را در بین ملت تثبیت و به منصه ظهور می رساند.
این همگرایی عملی و اتصال مثلث دین، مراکز دینی و ملتها در طول تاریخ اسلام و تشیع را می توانیم بنحو چشم گیری در نهضتها و قیامهای مختلف جهان اسلام گواه بیاوریم. که در مشی آزادیخواهانه، عدالتجویانه و ضدیت با رژیمهای استبدادی وابسته به ظهور رسیدند. و محوریت روحانیت در طول تاریخ به ویژه روحانیت تشیع در کنار ملتها قابل تحصیل تحسین است.
اوج علل کارآمدی این اتصال مثلثی و امتثال اوامر تاریخی روحانیت معاصر با آرمانهای والا را می توانیم تا انقلاب اسلامی ایرانیان به رهبری امام خمینی ره به عینه مطالعه و وارسی نماییم. بنابراین مبارزات ضد استعمار، قیام علیه مستبدین وابسته ( مظاهر وابستگی در ایران،عراق ، مصر و...)،وحدت آفرینی جهان اسلام و تقریب مذاهب با تاکید بر مشترکان و...تا انقلاب اسلامی برای آنالیز کارآمدی و آسیب شناسی قابل تامل می باشند. و از رهبران و روحانیون وارسته و مشخصی مانند؛سید محمد قطب، سیدجمال الدین اسد آبادی، شیخ محمد عبده و امام خمینی ره... می توان نام برد. که هیج کدام کمترین وابستگی رسمی، مزدوری و گرایش به هیچ حکومتی را در بدو شروع مبارزات نداشتند. بلکه به عنوان مبلغان راستین اسلام، مرجعیت دینی و ملجاء فکری ملتهای ضد استعمار و نهضتهای وحدت بخش اسلامی بودند. انقلاب اسلامی در ایران رهاورد چنین اتصال و امتثال توده واری از اوامر روحانیت به واسطه ی گسترش شبکه ی مردمی آن بدون وابستگی حکومتی بود. و محوریت این نهضت ریشه دار رفرمی و زیر بنایی ایرانیان را ابتداء امام خمینی ره به عنوان روحانی و سپس رهبری تمامی مبارزین علیه طاغوت و در انقلاب اسلامی را بر عهده داشت. پیروزی انقلاب اسلامی در ایران را شاید آزمونی بزرگ و تاریخی برای تمامی تفکرات راهبردی، اندیشه های تشکیل حکومت و حکمرانی اسلامی در دنیای اسلام دانست. که بر اساس مثلث دین، مراکز دینی( مرجعیت، مساجد و حوزه های علمیه...) و ملت با امتثال اوامر روحانیت شکل گرفته است. و هم اکنون با توجه به ظهور عملکردها، ناکارآمدی ها و آسیبهایی فرآیندی بنظر ضرورت دارد. آسیب گرایشات حکومت گردانی، حرص و ولع سیری ناپذیر روحانیت به لذایذ دنیوی از طریق کسب انواع مناصب رانتی را تا دیر و بدخیم نشده است، گوشزد و چاره اندیشی نمود. دخالتهای امروزی روحانیون در تمام امور تخصصی و غیر تخصصی با فرصت گیری رانتی از فرزندان اقشار ملت آسیبهای ویران کننده ای را می تواند بالقوه و بالفعل به همراه داشته باشد. و آسیبهایی جدی به نقش و کارکرد اصیل روحانیت وارد کند. که هم اکنون نغمه های شوم و بدیمن عملکردها بدون پرده در محافل و افکار عمومی جاری شده است.
حضور در کشتارگاهها، غسالخانه ها، مجری گری مراسمات، سخنرانی مراسمات دینی و دنیوی، خوانندگی ،عروسک گردانی تا ائمه ی جمعه و جماعات در کلان شهرها و شهرهای کوچک تا روستاها، معلمی در مدارس، دانشگاهها، حوزه ها، امور قضایی، انواع دفترخانه ها، مراکز ازدواج و طلاق ، طب سنتی، خانه های عفاف، عقیدتی سیاسی نهادهای دولتی و انقلابی، نظامی، انتظامی و امنیتی و اخیراً وزارت نفت و تصویب حضور در بانکها... بخشی از مشاغلی هستند. که خارج از حوزه ی اصیل و رسالت سنتی می توانند، موجبات گسست مثلث دینی باخلوت شدن مراکز دینی( مساجد، حوزه ای علمیه، گرایش به اوامر مراجع و ارزشها...) و یاس ملت از عملکرد روحانیت را فراهم آورند. چنین هجمه و هجوم برای بدست گیری مناصب رسمی در ارکان مختلف حاکمیت را می توان عاملی از عوامل گسست مثلث وصل و امتثال از اوامر روحانیت دانست ، که با پرسشگری نسلها و عدم پاسخگویی مراکز قدرت امری طبیعی تلقی می گردند. و این شیب تند مدرانزسیون و گریز از مراکز سنتی را تهدید کننده جایگاه اتصال و امتثال اوامر روحانیون نزد ملت قلمداد کرد. که می تواند پیامهای ناگواری از سراشیبی و زوال جایگاه روحانیت، نافرمانی مدنی و ناکامی حمکرانی دینی در عصر جدید در نزد نسلهای مطالبگر به مانند قرون وسطی بدنبال داشته باشد. حال به عنوان کنشگران دلسوز تعلق دار به روحانیت اصیل و اسلام ناب این آسیب شناسی صریح را با اعلان خطر گوشزد کرده و عبرت گیری را یادآوری و فریاد می زنیم