شوشان - نوید قائدی :
عدم وجود گفتمان منطقی تا حصول باورهای مشترک یا خرد جمعی در استان خوزستان باعث شده تا مسیر توسعه هموار نباشد. گرچه دستگاههای اجرایی و دیگر نهادهای ذیربط علیرغم وجود کاستیهای مالی و تا حدودي ضعفهای مديريتی (طی ادوار گذشته تاکنون) تلاش میکنند تا با عمران و آبادانی مشکلات مردم را کمتر کنند، اما به دلایلی تاکنون موفق نشدهاند رضایت مردم را جلب و محور و برنامهریز توسعه باشند.
برای ایجاد توسعه باید به عوامل توسعه آفرین توجه کرد و روشهای اجرایی و موانع پیش روی را شناخت و بعد از شناخت شرايط و امکانات مادی و شرايط اجتماعی، اهداف و افق آینده را ترسیم کرد تا بتوان کارها را سامان و در مسیر اجرا و توسعه قرارداد؛ اما متأسفانه هنوز اين خواست و باور نه در مسئولان و نه در اجتماع (چه تودههای مردمی و کنشگران اجتماعي و نهادهای مدنی و جمعی) به وجود نیامده است، گرچه بهصورت جزیرهای برای توسعه آفرینی مواردی پیشنهاد و گاهی اجرا میشود اما نتیجه قابلتوجه و ملموس نيست.
قطعاً عوامل توسعه تنها دولتمردان یا نمایندگان مجلس نیستند بلکه تمام اقشار و تودهها و اقوام و خردهفرهنگها و گروههای اجتماعی و نخبگان و دانشگاههای استان و ... با همراهی نهادهای اجرایی و تصمیمساز از عوامل ضروری توسعه آفرينی محسوب میشوند.
توسعه اجتماعی و فرهنگی و سیاسی و اقتصادی و حفظ محیطزیست يا توسعه پايدار تنها با مشارکت و همراهی تودههای مردم و افراد مؤثر و تأثیرگذار و نهادهای مدنی (سازمانهای مردمنهاد و احزاب) و مطبوعات و رسانه و... امکانپذیر خواهد بود. تا این ارکان پایکار نباشند و نحوه مشارکت آنها مشخص نشود و برنامه و روش اجرایی و افقها ترسیم نشود بههیچعنوان نمیتوان امیدوار بود که استان خوزستان در مسیر توسعه قرار گيرد.
حتی اگر امکانات و ابزار فیزیکی و مشکل مالی انجام پروژهها و مسائل اجتماعی و فرهنگی مرتفع شود باز توسعه اتفاق نمیافتد، زیرا بعد از صدمههای جنگ تحمیلی تا سنوات گذشته اتفاقاً بودجههای خوبی به استان اختصاص داده شد اما در بسياري از زیرساختها و اجتماع مشکلات اساسی وجود دارد. اگر آسیبشناسی دقيق صورت گيرد مشخص میشود که يکی از عوامل اصلی ندیدن نقش تودههای مردمی و نخبگان و نهادهای مدنی و اجتماعی و همراهی آنها بهعنوان عوامل اجتماعی و فرهنگی تأثیرگذار در اجرای امور بوده است. اگر قرار باشد دولت و نمایندگان کار خود را بکنند و مردم مطالبات خود را داشته باشند اما عوامل توسعهساز برای اجتماع و حرکت مردم و دولت و همراهی آنان با یکدیگر تلاش و تفکر و نقشآفرینی نکنند بعید است تلاشهای مجزا و جزیرهای نتیجهبخش باشد.
لذا توصیه میشود مطالبات مردمی و نقشآفرینی آنان و اجماع نخبگان و نهادهای مدنی و دیگر نقشآفرینان اجتماعی و فرهنگی و ... و مسئولان اجرایی و قانونگذاری در کنار هم قرار گیرند تا در ایجاد یک گفتمان و باور مشترک سهیم باشند. اگر اين امکان فراهم شد میتوان در قالب مطالبات منطقی و معقول (با توجه به ظرفیتها و استعدادهای استان و شهرستان يعنی دیدگاههای آمايشي و شرایط سرزمينی) نيازها را الويت بندي و حرکت کرد و مشکلات را مرتفع و توسعه آفرینی نمود. در صورت پذیرش اصل موضوع باید برای ترسيم روشهای گفتمان سازی و نحوه رسیدن به باورهای مشترک تلاش کرد، اگر اصل موضوع پذيرش شد میتوان نيازهاي ضروري استان را مشخص و اجرايی کرد. در غير اين صورت با رویههای فعلی و سهم خواهی های منطقهای و قومي و بدون برنامه نمیتوان به شرايط مطلوب رسيد.