شوشان - شهاب زمانی :
هرچند کارشناسان مختلف، خاورمیانه را نواری شکننده عنوان می کنند که همواره در معرض تنش و جنگ گروهها، کشورها و یا مداخله قدرت های بزرگ قرار داشته است، با این حال، اروپا را می بایست محل رویش جنگ های ویرانگری دانست که برخی از آنها، جهان را درگیر خود نموده و میلیون ها انسان بیگناه را به کام مرگ فرو برده است. اروپا «قاره جنگخیز» و تاریخی مملو از جنگ های داخلی، کشورگشایی، منازعات مذهبی و یا مداخلات نظامی در سایر نقاط جهان را دارد که همواره تاثیرات و تبعات بین المللی زیانباری نیز بر سایر کشورهای جهان داشته است. جنگ های جهانی اول و دوم، با ده ها میلیون کشته، زخمی و معلول و خسارات بزرگ به کشورهای مختلف، نمونه های روشن آن است که دولت های اروپایی، همچنان بر همان مدار ستیزه جویانه می چرخند.
شاید، تهاجم روسیه به اوکراین تحت عنوان «عملیات ویژه» و سپس ضمیمه نمودن بخش هایی از خاک این کشور به خود( با انجام همه پرسی در مناطق اشغال شده)، روش جدیدی برای مشروعیت بخشی به اشغالگری در عصر حاضر است، مسئله ای که با محکومیت در مجمع عمومی سازمان ملل روبرو شده است. واکنشی جهانی به سیاست خطرناک « تجاوز، اشغال و ضمیمه کردن»، که می تواند به رویه ای خطرناک در عرصه بین المللی مبدل و صلح جهانی را، توسط کشورهای قوی و علیه کشورهای ضعیف، تهدید نماید.
شاید جنگ هشت ساله عراق علیه ایران ، که با حمایت های همه جانبه قدرت های بزرگ شرق و غرب همراه و قسمت هایی از خاک ایران، می توانست سرنوشتی چون مناطق اشغال شده در اوکراین داشته باشند، که با مقاومت و یکپارچگی ملی ایرانیان و از خودگذشتگی آنها، تمامیت ارضی کشور حفظ گردید.
با این حال، ایران از معدود کشورهایی است که همواره از جنگ، تحریم و تجاوز کشورهای دیگر علیه خود، رنج برده است و قسمت های بزرگی از سرزمین و ملت خود را، از دست داده است، نگاهی گذرا به تاریخ این سرزمین طی پانصدسال گذشته، بیانگر تجاوزات، مداخلات و فشارهای مختلفی از سوی قدرت های بزرگ و عقد قراردادهای ظالمانه ای در این خصوص است که همچنان زخم های آنها، در خاطر ایرانیان وجود دارد.
اما آنچه در اوکراین جریان و جهان را با یک «شبهه جنگ جهانی» روبرو ساخته است، کشورهای مختلفی را با خود درگیر و در برزخی قرار داده است که می تواند، تبعات مختلفی را برای آنها از لحاظ سیاسی، اقتصادی و امنیتی داشته باشد. ایران نیز به دلیل شرایط ویژه خود در منطقه خاورمیانه، از جمله کشورهای مورد نظر در این رابطه است که از سوی کشورهای رقیب و متخاصم، یعنی روسیه و آمریکا، مورد توجه قرار دارد تا از در مسیر منافع هریک، قرار گیرد. لذا توجه و حساسیت دستگاه دیپلماسی و همچنین مسئولین ذی ربط به چنین رخداد بین المللی مهم و در نظر گرفتن جمیع جهات مربوطه، می تواند ایران را از این درگیری همه جانبه، که منافع روسیه و غرب با آن عجین شده است، با کمترین تبعات ممکن روبرو سازد. در این رابطه دو نکته قابل تامل است:
۱) هرچند آغاز جنگ روسیه علیه اوکراین تحت عنوان «عملیات ویژه»، خلاف قوانین بین المللی است، در عین حال در مسلک واقع گرایی، در مسیر رقابت قدرت های بزرگ با یکدیگر و امری گریزناپذیر تلقی می شود. تکاپوی غرب و شرق برای مهار کشورهای مخالف در عرصه بین المللی، در ادامه سناریوهای از پیش تعیین شده این قدرت ها قرار دارد، با این وجود، هیچ شکی نیست که اقدام روسیه نیز، نمی تواند مشروعیتی بین المللی (همچون حمله آمریکا به عراق در ۲۰۰۳) برای این اقدام خود داشته باشد.
با این حال، کشور روسیه در این اقدام نظامی، از یک «تنهایی ژئوپلیتیک» و بین المللی رنج می برد و بجز چند کشور خاص، حمایتی از این اقدام نشده است و برخی کشورها نیز، به دلیل معذورات دیپلماتیک، از محکومیت آن خودداری می کنند.
از این رو، به نظر می رسد، در صحنه اختلافات ایران و کشورهای غربی، روسیه تلاش دارد با تمرکز بر وضعیت ایران در سوریه، امکان حضور در سازمان های منطقه ای و یا فروش تسلیحات احتمالی(به دلیل تحریم تسلیحاتی غرب)، از ایران در جهت منافع خود در جنگ اوکراین، بهره برداری نموده و شراکتی اجباری را به ایران تحمیل نماید تا حداقل، نتنها مشروعیتی در عرصه بین المللی کسب نماید بلکه ایران را در مقابل عمل انجام شده قرار دهد، این در حالی است که متحد دیرینه این کشور (چین)، از هرگونه کمک تسلیحاتی و یا حمایت دیپلماتیک شفاف در این مورد، خودداری نموده است.
لذا به نظر می رسد گزارشات تایید نشده ی استفاده از پهبادهای ایرانی در جنگ اوکراین به همراه فیلم های منتشر شده، نوعی ترفند سیاسی است که توسط برخی رسانه های غربی نیز، در حال گسترش است. بدون شک، روسیه وارث اتحاد جماهیر شوروی و دارای ذخائر تسلیحاتی متنوع و از جمله پهبادهای پیشرفته است، ولی تلاش دارد تا جبهه خود را در جنگ اوکراین، متنوع نماید.
۲) گزارشات برخی رسانه های غربی و اسرائیل و اتهامات وارده مبنی بر مداخله ایران به نفع روسیه (علیرغم تکذیب مقامات جمهوری اسلامی ایران)، تلاش برای تحت فشار قرار دادن تهران است تا نتنها ایران و روسیه را در یک سیبل مشترک قرار دهند، بلکه در روند مذاکرات هسته ای، فشار مضاعفی را نیز تحمیل و فضای بین المللی را به نفع خواسته های زیاده خواه خود، تغییر و در ادامه مشروعیت بخشی به تحریم های جدید و در مسیر سیاست مهار ایران در منطقه قرار گیرد.
این در حالی است که جمهوری اسلامی ایران، طی چهاردهه گذشته، در هیچ بلوک نظامی علیه بلوک دیگر حضور نداشته و در شکاف بین قدرت های بزرگ، سیاست «مستقل ملی» خود را حفظ نموده است، هرچند که در برهه هایی بصورت تاکتیکی و تحت قوانین بین المللی حضوری لازم در بحران های بین المللی ( جنگ افغانستان در ۲۰۰۱، عراق در ۱۹۹۱ و سوریه ۲۰۱۳) داشته است.
با همه تفاسیر و تحلیل های مختلفی که از سوی گروههای داخلی در خصوص نحوه مواجهه با جنگ روسیه علیه اوکراین و همچنین سیاست های آمریکا و اروپا در مقابل ایران در این رابطه وجود دارد، اتخاذ سیاستی جامع، بر پایه اصول قانون اساسی و منافع درازمدت ایران در منطقه و عرصه بین المللی ، می تواند ادامه سیاست مستقل ملی و بر پایه منافع ملی و نفی هرگونه تجاوزی باشد.