شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۱۰۹۶۸۲
تاریخ انتشار: ۰۲ آبان ۱۴۰۱ - ۱۷:۳۲
شوشان - سید ابراهیم آل‌رضا :
مثل یک ناظم بی‌خیال به کلماتی که در سرم به جانِ هم افتاده‌اند نگاه می‌کردم. حرفهایم روزی مانند زنجیر به هم متّصل می‌شدند، با هم ربط پیدا می‌کردند. جمع می شدند، جمله می ساختند؛ گاهی با هم می خندیدند و لحظه ای فرو می ریختند! <<حالا اما با خودشان سر جنگ دارند>>. استیصال عجیبی است، تا به حال آن را تجربه نکرده بودم. حال و روزم را برای دوستی شرح دادم گفت: حرف داری و نمی نویسی؟!
گفتم بلی، ادامه داد: این در نوع خود ماهیّت فلسفی دارد. پیش خودم گفتم او شاید از من درک درستی ندارد. به رفیق دیگری گفتم فلانی حال و روزم را می‌بینی؟ گفت: آری علاجت فریاد است، برو در یک جای خلوت از اعماق وجودت داد بزن. 
به دیگری گفتم گفت: افسردگی داری، برو پیش یک روانپزشک. یکی دیگر امّا گفت: گوشه ی عزلت برگزین و سیگار به کام بگیر و <<هر چه غم و درد داری دود کن>>!
به تعبیری شاید صادقانه‌ترین پیشنهاد، برای دود کردن دعواهای ذهنی روش توصیه شده رفیق آخر یعنی سیگار کشیدن باشد. البته این را یک روان‌شناس هم قبلاً گفته بود امّا تأکید داشت که آن را نشنیده بگیرم! فارغ از درست یا غلط بودن همه این پیشنهادها به گمانم درست‌ترین راه برای برون رفت از یک بحران در هر زمینه‌ای <<تلاش برای تبدیل کردن آن به مسئله است>>. کاری که کمتر دیده ام کسی آن را به دیگری پیشنهاد بدهد!
«اگر ذهن را مانند یک شبکه در نظر بگیریم درمی‌یابیم پُر است از داده‌هایی که پیرامون خود دریافت کرده است». نیز به فراخور گذشت زمان و در مواجهه با کثرتِ اتفاقات فردی و اجتماعی با پدیده هایی روبرو خواهد شد که تا به حال با آن ها برخوردی نداشته است. طبیعی است که در رویارویی با چنین پدیده‌هایی اختلال و از هم‌گسیختگی را تجربه خواهد کرد. از آنجا که ذهن، ماهیّت و ذاتی سرکش دارد و در مقابل پدیده‌های نو، فرمان‌پذیر نیست بی‌تردید این سندرم را تجربه خواهد کرد و بدون آن‌که <<موضوع را به مسئله>> تبدیل کند به مثابه قسمتی از وجود خود تا آخر عمر آن را حمل می کند و برای حل آن تلاشی ندارد. جامعه‌ی ما پُر است از افرادی که این بیماری را تجربه کرده و هیچ‌گاه برای درمان آن اقدام عملی انجام نداده‌اند، چرا که احساس می کنند این بیماری بخشی جدا‌ناشدنی از وجودشان است و باید آن را بپذیرند. از طرفی برخی از همین افراد که از فهمِ درک و شعور خود برنمی آیند در جاهای مختلف مسئولیت دارند و شوربختانه با وجود بیماری که دارند به دنبال رفع مشکلات دیگران هستند. این دسته «افرادی هستند که از ماهیّت وجودی مسئله غافلند». بدیهی است که استیصال را برمی‌گزینند و جامعه را نیز با درماندگی خود همراه می کنند!
چهارشنبه بیست‌وهفتم مهرماه ۱۴۰۱



نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار